صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

۹۰- مُعافی بن عمران مَوْصلی/ [۱۷۰۰] [متوفّای ۱۸۵ ه‍ . ق]

۹۰- مُعافی بن عمران مَوْصلی/ [۱۷۰۰] [متوفّای ۱۸۵ ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۱۷۰۱]گوید:

وی، پیشوای الگو و امام نمونه، رهبر ایده آل و اسوه، حافظ حدیث، شیخ جزیره: ابومسعود (مُعافَی بن عمران بن نُفیل بن جابر بن جَبَلة بن عُبید بن لبید بن مُخاشن بن سلمة بن مالک بن فَهم) اَزْدی (فهمی، نُفَیلی) مَوصلی می‌باشد؛ که از این افراد، به سماع حدیث پرداخته است:

ثور بن یزید؛ جعفر بن برقان؛ هشام بن حسان؛ حنظلة بن ابی سفیان؛ ابن جریج؛ سعید بن ابوعروبة؛ اوزاعی و شمار زیادی از دیگر بزرگان عرصه‌ی علم و دانش.

و از کسانی که از مُعافَی بن عمران، به روایت حدیث پرداخته‌اند، می‌توان بدین افراد اشاره کرد:

بشر حافی؛ محمد بن جعفر ورکانی؛ ابراهیم بن عبدالله هروی؛ محمد بن عبدالله عمار؛ عبدالله بن أبی خداش؛ و شمار زیادی از دیگر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.

یحیی بن معین گوید: «ثقة»؛ «مُعافَی بن عمران، فردی مؤثّق و معتبر و مطمئن و قابل اعتماد بود».

ابن سعد گوید: «كان ثقةً فاضلاً خیراً صاحب سنّة»؛ «مُعافَی بن عمران، روایت کننده‌ای ثقه و مورد اعتماد، محترم و شریف و برگزیده و بزرگ منش و صاحب سنّت و متعهّد و پایبند بدان بود».

عبدالله بن مبارک نیز پیوسته می‌گفت: «حدّثنی ذاك الرجل الصالح»؛ «این مرد درستکار و شریف و نجیب و محترم و کاردان و توانا و متخصص و کارشناس، (یعنی مُعافَی بن عمران)، به من خبر داد که....».

احمد بن یونس گوید: «سمعتُ سفیان الثوری وذكر المعافی فقال: ذاك یاقوتة العلماء»؛ «از سفیان ثوری شنیدم که به ذکر مُعافَی بن عمران پرداخت و گفت: این فرد، یاقوت علماء و صاحب نظران اسلامی است».

ابن عمار گفته است: «لم أر أحداً قطّ افضل منه»؛ «هرگز، کسی را بهتر و شایسته‌تر و برازنده‌تر از مُعافَی بن عمران ندیده‌ام».

ابوزکریا محمد بن زید اَزْدی نیز در تاریخ خویش، در بیست و اندی صفحه، به بیان بیوگرافی مُعافَی بن عمران پرداخته و گفته است: «صنّف المعافی في السنن والزهد والأدب والفتن وغیر ذلك»؛ «مُعافَی بن عمران، در عرصه‌های مختلف از قبیل «سنن»؛ «زهد»؛ «ادب»، «فتن» و غیر آن‌ها، قلم فرسایی نموده و کتاب، به رشته‌ی تحریر درآورده است».

بشر بن حارث حافی گوید: «قال الاوزاعی وقد اجتماع عنده المعافی وابن المبارك وموسی بن أعین: هؤلاء أئمة الناس، لكن لاأقدم علی الموصلی أحداً»؛ «اوزاعی - در حالی که در نزد او، این سه نفر: مُعافَی بن عمران، عبدالله بن مبارک و موسی بن أعین وجود داشت - گفت: این افراد، از زمره‌ی ائمه و پیشوایان مردم به شمار می‌آیند؛ ولی من، هیچ کس را بر مُعافَی بن عمران موصلی، ترجیح نمی‌دهم و مقدّم نمی‌کنم».

ابن عمار نیز گفته است: «مات سنة خمس وثمانین ومائة»؛ «مُعافَی بن عمران به سال ۱۸۵ ه‍ . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید». ولی دیگران، بر این باورند که وی، به سال ۱۸۴ ه‍ . ق وفات کرد و به رحمت ایزدی پیوست.

بشر بن حارث گوید: «كان یحفظ الحدیث والمسائل»؛ «مُعافَی بن عمران، پیوسته به حفظ حدیث و احکام و مسائل فقهی، همّت می‌گماشت».

علماء و صاحب نظرانی که در ذیل، بدان‌ها اشاره می‌شود، از زمره‌ی کسانی‌اند که مُعافَی بن عمران را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده‌اند؛ و این دسته از علماء، عبارتند از:

۱- حافظ جلال الدین مزّی، در کتاب «تهذیب الكمال» [۱۷۰۲].

۲- حافظ جلال الدین سیوطی، در کتاب «تبییض الصحیفة» [۱۷۰۳]

۳- حافظ ابن بزّاز کردری، در کتاب «المناقب» [۱۷۰۴].

۴- علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی، در کتاب «عقود الجمان» [۱۷۰۵].

نگارنده گوید:

مُعافَی بن عمران موصلی، از ابوحنیفه، از خالد بن علقمة، از عبد خیر، از علی بن ابی طالبسچنین روایت کرده است: «انّه دعا بماءٍ، فغسل یدیه ثلاثآً؛ وتمضمض ثلاثاً واستنشق ثلاثاً؛ وغسل وجهه ثلاثاً؛ وغسل ذراعیه ثلاثاً؛ ومسح برأسه ثلاثاً وغسل قدمیه ثلاثاً. ثم قال: هذا وضوء رسول الله ج»؛ «علی بن ابی طالبس، آب خواست؛ آنگاه دست‌ها (تا مچ)، دهان، بینی، صورت و دست‌ها (تا آرنج) را سه بار شست؛ پس از آن، سه مرتبه سرش را مسح کرد و در آخر سه بار پاهای خویش را شست و گفت: وضو رسول خدا ج، این‌چنین بود».

این روایت را ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی، در کتاب «جامع المسانید» [۱۷۰۶]ذکر کرده و در ادامه گفته است: ابومحمد بخاری، این حدیث را از مُعافَی بن عمران موصلی، از امام ابوحنیفه/روایت نموده است.

و بدین سان، راقم سطور گوید:

مُعافَی بن عمران موصلی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «ما قیل انّ النبيّ جلم یحوّل رداءه في الاستسقاء یوم الجمعة» [۱۷۰۷]

«حَدَّثَنَا الحَسَنُ بْنُ بِشْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُعَافَى بْنُ عِمْرَانَ، عَنِ الأَوْزَاعِيِّ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي طَلْحَةَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ: أَنَّ رَجُلًا شَكَا إِلَى النَّبِيِّ ج، هَلاَكَ المَالِ وَجَهْدَ العِيَالِ «فَدَعَا اللَّهَ يَسْتَسْقِي» وَلَمْ يَذْكُرْ أَنَّهُ حَوَّلَ رِدَاءَهُ وَلاَ اسْتَقْبَلَ القِبْلَةَ»(ح ۱۰۱۸)

«حسن بن بشر، از مُعافَی بن عمران موصلی، از اوزاعی، از اسحاق بن عبدالله، از انس بن مالکسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: مردی به نزد رسول خدا جآمد و از تلف شدن حیوانات و مشقت (گرسنگی) و رنج زن و فرزند (خشکسالی) شکایت کرد. آن حضرت جاز خداوند بلند مرتبه، طلب باران کرد. و راوی حدیث، یادآور نشده که آن حضرت جردای خویش را برگردانیده و رو به قبله نموده باشد».

* در باب «ذكر معاویةس» [۱۷۰۸]

«حَدَّثَنَا الحَسَنُ بْنُ بِشْرٍ، حَدَّثَنَا المُعَافَى، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ الأَسْوَدِ، عَنِ ابْنِ أَبِي مُلَيْكَةَ، قَالَ: أَوْتَرَ مُعَاوِيَةُ بَعْدَ العِشَاءِ بِرَكْعَةٍ، وَعِنْدَهُ مَوْلًى لِابْنِ عَبَّاسٍ، فَأَتَى ابْنَ عَبَّاسٍ فَقَالَ: «دَعْهُ فَإِنَّهُ قَدْ صَحِبَ رَسُولَ اللَّهِ ج»»(ح ۳۷۶۴)

«حسن بن بشر، از مُعافَی بن عمران موصلی، از عثمان بن اسود، از ابن ابوملیکة، برای ما روایت کرده که وی گفته است: معاویةسپس از نماز عشاء، (نماز وتر را) یک رکعت گزارد. در آن هنگام، (کریب) برده‌ی آزاد شده‌ی ابن عباسبنزد وی بود. او به نزد ابن عباسبرفت و (اعتراض گونه) موضوع را بدو گفت. ابن عباسبگفت: او را به حال خود واگذار؛ زیرا معاویةس، با پیامبر جمصاحب و همراه بوده است».

[۱۷۰۰] بیوگرافی «معافی بن عمران موصلی» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۴/۲/۶۰؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۷۴۱؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۸/۳۹۹؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی ۱۳/۲۲۶؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۹/۸۰؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۷/۵۲۹؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱۰/۱۸۰؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۳/۱۵۵؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۲/۱۹۴؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۸/۱۸۵؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۳۲۵؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۳۰۸؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص ۱۲۶ [۱۷۰۱] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۲۸۷ و ۲۸۸ [۱۷۰۲] «تهذیب الکمال» ۱۹/۱۰۴ [۱۷۰۳] «تبییض الصحیفة»، ص ۸۶ [۱۷۰۴] «المناقب»، کردری ۲/۲۳۰ [۱۷۰۵] «عقود الجمان»؛ ص ۱۴۶ [۱۷۰۶] «جامع المسانید» ۱/۲۳۴ و ۲۳۵ [۱۷۰۷] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۱/۱۳۸ [۱۷۰۸] همان ۱/۵۳۱