۶۵- علی بن مُسهِر حنفی/ [۱۳۰۱] [متوفّای ۱۸۹ ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ» [۱۳۰۲]گوید:
وی، پیشوای دینی و حافظ حدیث: ابوالحسن قُرشی کوفی و قاضی شهر «موصل» میباشد.
وی، از این افراد، به روایت حدیث پرداخته است:
داود بن هند؛ اسماعیل بن ابی خالد؛ ابومالک اشجعی؛ زکریا بن ابی زائدة؛ عاصم احول؛ و شماری دیگر از این طبقه، از دیگر علماء و صاحب نظران کوفه و بصره.
و از مکانی که از علی بن مُسهر/، حدیث روایت کردهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
بشر بن آدم؛ سوید بن سعید؛ دو پسر ابوشیبة (عثمان و ابوبکر)؛ علی بن حجر؛ هنّاد بن سری؛ و کسان دیگر غیر از اینها.
احمد بن حنبل گوید: «هو أثبت من ابی معاویة في الحدیث»؛ «در حدیث، علی بن مسهر، از ابومعاویة، مطمئنتر و معتبرتر میباشد».
و احمد عجلی گوید: «کان ممّن جمع بین الفقه والحدیث، ثقة»؛ «علی بن مسهر، از آن دسته از علماء و اندیشمندانی میباشد که در بین فقه و حدیث، (به بهترین شکل) جمع کرد؛ و وی، فردی مؤثق و قابل اعتماد نیز بود».
عباس، از یحیی بن معین روایت کرده که وی گفته است: «کان ثبتاً، ولی قضاء أرمینیة»؛ «علی بن مسهر، روایت کنندهای مطمئن و معتبر و درستکار و امین میباشد که عهده دار پست قضاوت در شهر «أرمینیة» شد».
یحیی بن معین گوید: «اِشتکی عینه بأرمینیة؛ فقال قاضیٌّ کان قبله للکحّال: أذهب بصره وأعطیك مالاً؛ ففعل ورجع الی الکوفة اعمی»؛ «علی بن مسهر، در شهر «أرمینیة»، چشم درد شد؛ از این رو، فردی که قضاوت شهر أرمینیة را پیش از علی بن مسهر بر عهده داشت، به چشم پزشک چنین گفت تا بینایی وی را از بین ببرد و به خاطر این کار، مال و دارایی خوبی را بدو خواهد داد؛ چشم پزشک نیز این کار را کرد؛ از این رو علی بن مسهر، به کوفه بازگشت و حال آن که نابینا شده بود».
و سرانجام، علی بن مسهر، به سال ۱۸۹ ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید. خدایش، او را بیامرزد و در جوار بهترین رحمتهای خویش جای دهد.
در کتاب «جامع المسانید»، [۱۳۰۳]اثر ابوالمؤیّد محمد بن محمود خوارزمی، چنین آمده است: «و مع جلالة محلّه في العلم عندهم یروی عن الامام ابی حنیفة/في هذه المسانید»؛ «علی بن مسهر - با وجود این که از دیدگاه علماء و صاحب نظران اسلامی، از جایگاه و مقامی والا در علم و دانش برخوردار است - باز هم در این مسانید،به نقل روایت از امام ابوحنیفه/پرداخته است».
و حافظ جلال الدین مزّی نیز در کتاب «تهذیب الکمال» [۱۳۰۴]، علی بن مسهر را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است؛ همچنانکه حافظ سیوطی، این کار را در کتاب «تبییض الصحیفة» [۱۳۰۵]، انجام داده است.
حافظ عبدالقادر قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة» [۱۳۰۶]، به ذکر علی بن مسهر پرداخته و او را در زمرهی علماء و صاحب نظران احناف برشمرده و در ادامه گفته است: «قال الصیمری: ومن اصحاب ابی حنیفة، علی بن مُسهر؛ وهو الذي أخذ عنه سفیان علم ابی حنیفة؛ ونسخ منه کتبه؛ وکان ابوحنیفة ینهاه عن ذلك»؛ «صیمری گوید: علی بن مُسهر، یکی از شاگردان امام ابوحنیفه/است؛ و همین علی بن مُسهر بود که سفیان ثوری، علم امام ابوحنیفه/را از وی فراگرفت و به وسیلهی او، کتابهای امام ابوحنیفه/را کپی و رونوشت کرد؛ و امام نیز او را از این کار، منع میکرد»؛ (چنانکه پیشتر نیز بیان شد که علامه تهانوی، در مقدمهی «اعلاء السنن»گفته بود: سفیان ثوری، در ابتدا، به صورت ناشناس و ناشناخته از امام ابوحنیفه/، علم و دانش را فرامیگرفت؛ و چون امام ابوحنیفه/، او را شناخت و به شخصیت او پی برد و متوجه وی شد، از آن پس به بعد، سفیان، علم و دانش امام ابوحنیفه/را از شاگردان و پیروانش - به ویژه از علی بن مسهر - فرامیگرفت).
به هر حال، علی بن مسهر، از مردمان کوفه و قاضی شهر موصل میباشد که از اعمش و هشام بن عروة، به سماع حدیث پرداخته است و ابوبکر بن ابوشیبة نیز از وی، حدیث روایت نموده است؛ و همچنین شیخان (بخاری و مسلم) نیز به نقل روایت از وی پرداختهاند و یحیی بن معین، او را فردی مؤثّق و قابل اعتماد معرفی نموده و احمد بن حنبل نیز او را مدح و ستایش و تعریف و تمجید نموده است.
نگارندهی سطور گوید:
علی بن مُسهر، از ابوحنیفه، از سماک بن حرب، از جابر بن سمرةسروایت میکند که وی گفت: «کُنّا اذا أتینا النبيّ جقعدنا حیث انتهی بنا المجلس»؛ «هر گاه ما (صحابه) به نزد رسول خدا جمیآمدیم و بر ایشان وارد میشدیم، در همان جایی که در کنار آخرین نفر خالی بود مینشستیم».
این روایت را ابوالمؤیّد محمد بن محمود خوارزمی، در کتاب «جامع المسانید» [۱۳۰۷]ذکر کرده و در ادامه گفته است: ابو محمد بخاری، این حدیث را از علی بن مُسهر از امام ابوحنیفه/روایت نموده است.
و همچنین نگارنده گوید:
علی بن مُسهر/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار میآید؛ و این موارد، عبارتند از:
* در باب «التلبینة للمریض» [۱۳۰۸]
«حَدَّثَنَا فَرْوَةُ بْنُ أَبِي المَغْرَاءِ، حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُسْهِرٍ، حَدَّثَنَا هِشَامٌ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ: أَنَّهَا كَانَتْ تَأْمُرُ بِالتَّلْبِينَةِ وَتَقُولُ: «هُوَ البَغِيضُ النَّافِعُ»»(ح ۵۶۹۰)
«فروة بن ابی المغراء، از علی بن مُسهر، از هشام بن عروة، از پدرش، از عایشهلبرای ما روایت کرده که وی گفته است: عایشهلتلبینه (آش سبوس و شیر و عسل) را تجویز میکرد و میگفت: تلبینه، ناخوشایندی مفید و سودمند است».
* در باب «استقبال الرجل الرجل وهو یصلّی» [۱۳۰۹]
«حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ خَلِيلٍ، حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُسْهِرٍ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ مُسْلِمٍ يَعْنِي ابْنَ صُبَيْحٍ، عَنْ مَسْرُوقٍ، عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّهُ ذُكِرَ عِنْدَهَا مَا يَقْطَعُ الصَّلاَةَ، فَقَالُوا: يَقْطَعُهَا الكَلْبُ وَالحِمَارُ وَالمَرْأَةُ، قَالَتْ: لَقَدْ جَعَلْتُمُونَا كِلاَبًا، «لَقَدْ رَأَيْتُ النَّبِيَّ جيُصَلِّي، وَإِنِّي لَبَيْنَهُ وَبَيْنَ القِبْلَةِ، وَأَنَا مُضْطَجِعَةٌ عَلَى السَّرِيرِ، فَتَكُونُ لِي الحَاجَةُ، فَأَكْرَهُ أَنْ أَسْتَقْبِلَهُ، فَأَنْسَلُّ انْسِلاَلًا» وَعَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنِ الأَسْوَدِ، عَنْ عَائِشَةَ نَحْوَهُ»(ح ۵۱۱)
«اسماعیل بن خلیل، از علی بن مُسهر، از اعمش، از مسلم بن صُبیح، از مسروق، از عایشهلبرای ما روایت کرده که وی گفته است: به نزد عایشهل، از چیزهایی یاد شد که باعث قطع نماز میگردد؛ و گفتند که گذشتن سگ و الاغ و زن از جلو نمازگزار، نماز را قطع میکند. عایشهلگفت: به راستی، ما زنان را با سگ برابر کردید! بیگمان که رسول خدا جرا دیدهام نماز میگذارد و من در میان او و قبله، بر بستر خود آرمیده بودم و برای من ضرورتی پیش میآمد و ناپسند میداشتم که روبروی آن حضرت جقرار بگیرم؛ از این رو، به آهستگی، خودم را از بستر بیرون میکشیدم».
* در باب «مباشرة الحائض». [۱۳۱۰]
* در باب «ازدحام الناس اذا قرأ الامام السجدة». [۱۳۱۱]
* در باب «الوقوف بعرفة». [۱۳۱۲]
* در باب «الحراسة في الغزو في سبیل الله عز وجل». [۱۳۱۳]
* در باب «ذکر الملائکة». [۱۳۱۴]
* در باب «حدیث الغار». [۱۳۱۵]
* در باب «مناقب الزبیر بن العوّام». [۱۳۱۶]
* در باب «اذا حنث ناسیاً في الأیمان». [۱۳۱۷]
* در باب «الدعاء للنساء اللاتی یهدین العرس وللعروس». [۱۳۱۸]
* در باب «دخول الرجل علی نسائه في الیوم». [۱۳۱۹]
به هر حال، روایات علی بن مُسهر/در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۲۱ مورد آمده است.
[۱۳۰۱] بیوگرافی «علی بن مُسهر» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر» امام بخاری ۳/۲/۲۹۷ ؛ «رجال صحیح البخاری»، کلا باذی ۲/۸۳۱ ؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۶/۲۰۴ ؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۸/۴۸۴ ؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۳۲۵ ؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۷/۲۱۴ ؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۲/۲۹۵ ؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۷/۳۳۵، «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۷۰۳؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۳/۴۰۱؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی، ص ۲۳۵؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی ۱۲۷؛ «طبقات الکبری»، ابن سعد ۶/۳۸۸؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۳۵۵ [۱۳۰۲] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۲۹۰ و ۲۹۱ [۱۳۰۳] «جامع المسانید» ۲/۵۰۸ [۱۳۰۴] «تهذیب الکمال» ۱۹/۱۰۴ [۱۳۰۵] «تبییض الصحیفة»، ص ۷۸ [۱۳۰۶] «الجواهر المضیة» ۱/۳۷۸ [۱۳۰۷] «جامع المسانید» ۱/۲۲۹ [۱۳۰۸] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۸۴۹ [۱۳۰۹] همان ۱/۷۳ [۱۳۱۰] همان ۱/۴۴ [۱۳۱۱] همان ۱/۱۴۶ [۱۳۱۲] همان ۱/۲۲۶ [۱۳۱۳] همان ۱/۴۰۴ [۱۳۱۴] همان ۱/۴۵۷ [۱۳۱۵] همان ۱/۴۹۳ [۱۳۱۶] همان ۱/۵۲۷ [۱۳۱۷] همان ۲/۹۸۶ [۱۳۱۸] همان ۲/۷۷۵ [۱۳۱۹] همان ۲/۷۸۵