۵۸- عبدالواحد بن زیاد/ [۱۱۷۶] [متوفّای ۱۸۶ ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۱۱۷۷]گوید:
وی، پیشوای دینی، فقیه آگاه، ابوبشر - یا ابوعبیدة - عَبْدی بَصْری میباشد؛ که از این افراد، به نقل حدیث پرداخته است:
کلیب بن وائل؛ حبیب بن ابوعمرة؛ عاصم احول؛ عمارة بن قعقاع؛ اعمش؛ مختار بن فلفل؛ و کسان دیگر غیر از اینها.
و از کسانی که از عبدالواحد بن زیاد، حدیث روایت کردهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
ابوداود؛ عفّان؛ مُسدّد؛ عبیدالله قواریری؛ یحیی بن یحیی؛ قتیبة؛ و شماری دیگر از دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش.
امام احمد بن حنبل و دیگران، عبدالواحد بن زیاد را فردی مؤثق و قابل اعتماد معرفی نمودهاند.
عبدالواحد بن زیاد، دانشمندی توانمند، عالمی آگاه، دانشوری کاردان و صاحب حدیث بود؛ برای وی در حدیث، اَوهامی نیز وجود دارد؛ ولی با این وجود، باز هم در کتابها، به حدیث او، استدلال و استناد میشود.
فلّاس و دیگران، بر این باورند که عبدالواحد بن زیاد، به سال ۱۸۶ ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید؛ ولی احمد بن حنبل بر آن است که وی، به سال ۱۸۷ ه . ق وفات کرده و به رحمت ایزدی پیوسته است.
و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۱۱۷۸]گوید:
ابن سعد گفته است: «كان ثقة كثیر الحدیث»؛ «عبدالواحد بن زیاد، روایت کنندهای مؤثق و قابل اعتماد است که به نقل و روایت احادیث فراوانی نیز پرداخته است».
ابوزرعة و ابوحاتم گویند: «ثقة»؛ «ابن زیاد، فردی مورد وثوق و معتبر و امانت دار و مطمئن میباشد».
نسائی گوید: «لیس به بأس»؛ «در روایات و احادیث عبدالواحد بن زیاد، نمیتوان نقص و ایرادی وارد کرد؛ زیرا وی، ثقه و قابل اعتماد است».
ابوداود نیز گفته است: «ثقة»؛ «ابن زیاد؛ از زمرهی راویان مؤثق و مطمئن و مُعتمد و قابل اعتبار است».
احمد عجلی نیز گوید: «بصری ثقة، حسن الحدیث»؛ «عبدالواحد بن زیاد، فردی مؤثق و قابل اعتماد است که احادیث وی، به درجهی حَسن رسیده است».
دارقطنی گوید: «ثقة مأمون»؛ «ابن زیاد، روایت کنندهای ثقه و مورد اعتماد و درستکار و مطمئن و امانت دار و معتبر میباشد».
و ابن حبّان نیز، در کتاب «الثقات»، وی را در شمار راویان مؤثّق و قابل اعتماد ذکر کرده است.
ابن عبدالبرّ گوید: «أجمعوا – لا خلاف بینهم - انّ عبدالواحد بن زیاد، ثقة ثبت»؛ «علماء و صاحب نظران اسلامی، همه - بدون هیچگونه اختلاف و نزاعی - بر این موضوع، اجماع و اتفاق نظر دارند که عبدالواحد بن زیاد، فردی مؤثّق و قابل اعتماد، مطمئن و معتبر و امانت دار و درستکار میباشد».
ابن قطان فاسی گوید: «ثقة لم یعتلّ علیه قادح»؛ «ابن زیاد، روایت کنندهای ثقه و مطمئن میباشد که (از ناحیهی علماء و صاحب نظران فنّ رجال و حدیث شناسی)، مورد جَرح و بدگویی قرار نگرفته و در مورد مؤثّق بودن وی، مورد تردید، واقع نشده است».
شایان ذکر است که عبدالواحد بن زیاد/، از آن دسته از راویان و محدّثانی میباشد که بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه، به نقل روایت از وی پرداختهاند.
و در کتاب «جامع المسانید» [۱۱۷۹]چنین آمد است: ناچیزترین بندگان خدا (ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی) گوید: «و هو یروی عن الامام ابی حنیفة/في هذه المسانید»؛ «عبدالواحد بن زیاد، در این مسانید، به نقل روایت از امام ابوحنیفه/پرداخته است».
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان» [۱۱۸۰]،وی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.
و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب» [۱۱۸۱]، عبدالواحد بن زیاد را در زمرهی راویان شهر بصره ذکر کرده که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/پرداختهاند، قرار داده است.
نگارنده گوید:
عبدالواحد بن زیاد، از ابوحنیفه، از اسحاق بن ثابت، از عبیدة انصاری، از پدرش، از علی بن حسین، از پیامبر جچنین روایت کرده است:
«انّه جمرّفی غزوة تبوك علی نفر من الجیش یزفّتون. فقال: ما هؤلاء؟ قالوا؟ أصابوا شراباً لهم؛ فنهی ان یشربوا في الدّباء والحنتم والمزفّت. فلمّا مرّبهم راجعاً، شكوا الیه من التخمة؛ فأذن لهم ان یشربوا فیها؛ ونهی عن شرب كلّ مسكر».
«در غزوهی تبوک، رسول خدا جاز کنار چند نفر از لشکریان عبور کرد که در حال پر کردن ظرفهای خویش بودند. آن حضرت جپرسید: اینها چه میکنند؟ گفتند: بدانها نوشیدنیای رسیده است. رسول خدا جاز نوشیدن در این چند ظرف: دبّاء، حنتم، و مزفّت نهی کرد. چون در برگشت، از کنار آنها عبور کرد، از ناگوار شدن طعام، به رسول خدا جشکایت بردند؛ از این رو، رسول خدا جبرای آنها، این اجازه را داد تا در آن ظرفها بنوشند؛ البته از نوشیدن هر چیز مست کننده نهی کرد».
این روایت را ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی، در کتاب «جامع المسانید» [۱۱۸۲]ذکر کرده و در ادامه گفته است: حافظ طلحة بن محمد، در مُسند خویش، این حدیث را از عبدالواحد بن زیاد، از امام ابوحنیفه/روایت نموده است.
و همچنین راقم سطور گوید:
عبدالواحد بن زیاد/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «اذا قال: والله لا أتكلّم الیوم؛ فصلّی أو قرأ أو سبّح، أو كبّر أو حمد أو هلّل؛ فهو علی نیّته» [۱۱۸۳]
«حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِيلَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الوَاحِدِ، حَدَّثَنَا الأَعْمَشُ، عَنْ شَقِيقٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ س، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ جكَلِمَةً وَقُلْتُ أُخْرَى: «مَنْ مَاتَ يَجْعَلُ لِلَّهِ نِدًّا أُدْخِلَ النَّارَ» وَقُلْتُ أُخْرَى: «مَنْ مَاتَ لاَ يَجْعَلُ لِلَّهِ نِدًّا أُدْخِلَ الجَنَّةَ»»(ح ۶۶۸۳)
«موسی بن اسماعیل، از عبدالواحد بن زیاد، از اعمش، از شقیق، از عبدالله بن مسعودسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا جکلمهای گفت و من چیز دیگر گفتم. فرمود: «کسی که بمیرد و به خدا شریک آورده باشد، به دوزخ خواهد رفت». و من چیز دیگر گفتم: کسی که بمیرد و به خدا، کسی را شریک نیاورد، به بهشت خواهد رفت».
* در باب «أحكام أهل الذمّة وإحصانهم؛ واذا زنوا ورفعوا الی الامام» [۱۱۸۴]
«حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِيلَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الوَاحِدِ، حَدَّثَنَا الشَّيْبَانِيُّ، سَأَلْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ أَبِي أَوْفَى، عَنِ الرَّجْمِ فَقَالَ: «رَجَمَ النَّبِيُّ ج» فَقُلْتُ: أَقَبْلَ النُّورِ أَمْ بَعْدَهُ؟ قَالَ: «لاَ أَدْرِي» تَابَعَهُ عَلِيُّ بْنُ مُسْهِرٍ، وَخَالِدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، وَالمُحَارِبِيُّ، وَعَبِيدَةُ بْنُ حُمَيْدٍ، عَنِ الشَّيْبَانِيِّ وَقَالَ بَعْضُهُمْ: المَائِدَةِ، وَالأَوَّلُ أَصَحُّ»(ح ۶۸۴۰)
«موسی بن اسماعیل، از عبدالواحد بن زیاد، از شیبانی برای ما روایت کرده که وی گفته است: از عبدالله بن ابی اوفیسدربارهی سنگسار پرسیدم. وی گفت: رسول خدا جرَجم و سنگسار کرده است. گفتم: پیش از نزول سورهی نور بود یا پس از آن؟ گفت: نمیدانم.»
* در باب «اثم من قتل ذمیّاً بغیر جرم» [۱۱۸۵]
«حَدَّثَنَا قَيْسُ بْنُ حَفْصٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الوَاحِدِ، حَدَّثَنَا الحَسَنُ بْنُ عَمْرٍو، حَدَّثَنَا مُجَاهِدٌ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو سمَا، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «مَنْ قَتَلَ مُعَاهَدًا لَمْ يَرِحْ رَائِحَةَ الجَنَّةِ، وَإِنَّ رِيحَهَا تُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ أَرْبَعِينَ عَامًا»»(ح ۳۱۶۶)
«قیس بن حفص، از عبدالواحد بن زیاد، از حسن بن عمرو، از مجاهد، از عبدالله بن عمروسبرای ما روایت کرده که آن حضرت جفرمود: «هر کس، فرد معاهدی (کافری که با مسلمانان، عهد و پیمان بسته است) را بکشد، بوی بهشت به مشامش نمیرسد؛ گفتنی است که بوی بهشت از مسافت چهل سال راه، به مشام میرسد».
* در باب «الجهاد من الایمان» [۱۱۸۶].
* در باب «قول الله تعالی: ﴿وَمَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِيلٗا٨٥﴾[الإسراء: ۸۵]» [۱۱۸۷].
* در باب «اذا غسل الجنابة أو غیرها، فلم یذهب أثرها» [۱۱۸۸].
* در باب «الغسل مرّة واحدة» [۱۱۸۹].
* در باب «تفریق الغسل والوضوء» [۱۱۹۰].
* در باب «مباشرة الحائض» [۱۱۹۱].
* در باب «المرور في المسجد» [۱۱۹۲].
* در باب «اذا صلّی الی فراش فیه حائض» [۱۱۹۳].
* در باب «ما یصلّی بعد العصر من الفوائت ونحوها» [۱۱۹۴].
* در باب «رفع البصر الی الامام في الصلاة» [۱۱۹۵].
* در باب «القنوت قبل الركوع وبعده» [۱۱۹۶].
به هر حال، روایات «عبدالواحد بن زیاد»/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۲۸ مورد آمده است.
[۱۱۷۶] بیوگرافی «عبدالواحد بن زیاد» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۳/۱/۵۹؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۷۴۱؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۶/۲۰؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۲/۶۷۲؛ ؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۹/۷؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۲۸۶-۳۱۰؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۷/۱۲۳؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۲/۲۱۸؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۶/۳۸۵؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۶۲۳؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۲/۱۱۷؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص۲۰۹ ؛««الطبقات الکبری»، ابن سعد ۷/۳۲۹؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۳۱۹ [۱۱۷۷] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۲۵۸ [۱۱۷۸] «تهذیب التهذیب» ۶/۳۸۵ و ۳۸۶ [۱۱۷۹] «جامع المسانید» ۲/۵۱۴ [۱۱۸۰] «عقود الجمان»؛ ص ۱۲۸ [۱۱۸۱] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۷ [۱۱۸۲] «جامع المسانید» ۲/۳۲۰ [۱۱۸۳] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۹۸۸ و ۹۸۹ [۱۱۸۴] همان ۲/۱۰۱۱ [۱۱۸۵] همان ۲/۱۰۲۱ [۱۱۸۶] همان ۱/۱۰ [۱۱۸۷] همان ۱/۲۴ [۱۱۸۸] همان ۱/۳۶ [۱۱۸۹] همان ۱/۳۹ [۱۱۹۰] همان ۱/۴۰ [۱۱۹۱] همان ۱/۴۴ [۱۱۹۲] همان ۱/۶۴ [۱۱۹۳] همان ۱/۷۴ [۱۱۹۴] همان ۱/۸۳ [۱۱۹۵] همان ۱/۱۰۳ [۱۱۹۶] همان ۱/۱۳۶