۶۷- عمرو بن دینار/ [۱۳۳۷] [متوفّای ۱۲۶ ه . ق]
علامه ذهبی، در کتاب «تذکرة الحفّاظ» [۱۳۳۸]گوید:
وی، حافظ حدیث، پیشوای دینی، دانشمند و صاحب نظر سرزمین حَرَم، ابو محمد جُمحی مکّی اَثرم میباشد؛ وی به سال ۴۶ ه . ق - یا اندکی کم و بیش - دیده به جهان گشود و پا به عرصهی وجود نهاد.
از کسانی که عمرو بن دینار، به سماع حدیث از آنها پرداخته است، میتوان این افراد را نام برد:
عبدالله بن عبّاسب؛ عبدالله بن عمرب؛ جابربن عبداللهب؛ بجالة بن عبادةس؛ انس بن مالکس؛ ابوشعثاء؛ طاوس؛ و شماری دیگر از بزرگان عرصهی علم و دانش و پیشقراولانِ حکمت و فرزانگی.
و از عمرو بن دینار نیز، این افراد، به نقل روایت پرداختهاند:
شعبة؛ ابن جُریج؛ حمّاد بن سلمة؛ حمّاد بن زید؛ سفیان ثوری؛ سفیان بن عیینة؛ ورقاء؛ و کسان دیگر غیر از آنها.
شعبة گوید: «ما رأیتُ أحداً أثبت في الحدیث من عمرو»؛ «من کسی را مطمئنتر و معتبرتر در حدیث، از عمرو بن دینار ندیدهام».
سفیان بن عیینة گوید: «کان فقیهاً؛ وکان یحدّث علی المعنی»؛ [۱۳۳۹]«عمرو بن دینار، فردی فقیه و دانشور، آگاه و دانا، کاردان و متخصّص و صاحب نظر و فقه دان بود؛ و عادت وی بر آن بود که نقل حدیث به معنا میکرد».
عبدالرحمن بن مهدی گوید: «قال لی شعبة: لم أر مثل عمرو بن دینار»؛ «شعبة خطاب به من گفت: تاکنون کسی را مثل عمرو بن دینار، به خود ندیدهام».
یحیی قطّان و احمد بن حنبل گفتهاند: «هو أثبتُ من قتادة»؛ «عمرو بن دینار، از قتادة، مطمئنتر و معتبرتر است».
عبدالله بن ابی نجیح گوید: «ما رأیتُ أحداً قطّ أفقه من عمرو؛ لا عطاءً ولامجاهداً ولا طاوساً»؛ «من هرگز، کسی را فقیهتر و داناتر، آگاهتر و دانشورتر و کاردانتر و صاحب نظرتر از عمرو بن دینار ندیدهام؛ تا جایی که عطاء، مجاهد و طاوس نیز در این زمینه، بدو نمیرسیدند».
سفیان بن عیینة در مورد عمرو بن دینار گوید: «ثقه ثقة»؛ «وی، بسیار مؤثق و قابل اعتماد میباشد».
نعیم بن حماد، از سفیان بن عیینة نقل میکند که وی گفت: «ما کان عندنا أحد أفقه ولاأعلم ولاأحفظ من عمرو بن دینار»؛ «در نزد ما، کسی فقیهتر و دانشورتر، داناتر و آگاهتر و حافظتر و ضابطتر، از عمرو بن دینار وجود ندارد».
واقدی، بر این باور است که عمرو بن دینار، ۸۰ سال عمر کرد و زندگی به سر برد.
علامه ذهبی در ادامه گوید: عمرو بن دینار، در اوائل سال ۱۲۶ ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید و حال آن که وی، یکی از آن چهار نفری است که حافظ ابن مفضّل، آنها را در طبقهی اول جای داده است؛ و این چهار نفر، عبارتند از: زهری، عمرو بن دینار، قتادة و ابواسحاق سبیعی.
حافظ ابن حجر عسقلانی نیز در کتاب «تهذیب التهذیب» [۱۳۴۰]گفته است:
نسایی در مورد عمرو بن دینار گوید: «ثقة ثبت»؛ «وی، روایت کنندهای مؤثّق و معتبر و مطمئن و قابل اعتماد و درستکار و امانت دار میباشد».
ابوزرعه و ابوحاتم گفتهاند: «ثقة»؛ «عمرو بن دینار، از زمرهی راویان مورد وثوق و قابل اعتماد است».
سفیان بن عیینة و عمرو بن جریر گفتهاند: «کان ثقةً ثبتاً کثیر الحدیث، صدوقاً، عالماً؛ وکان مفتی اهل مکّة في زمانه»؛ «عمرو بن دینار، فردی مؤثق و معتبر و مطمئن و قابل اعتماد بود که به نقل و روایت احادیث فراوانی نیز پرداخته بود؛ و در کنار تمامی اینها، روایت کنندهای صادق و راستگو و درستکار و امانت دار و دانشمند و آگاه و صاحب نظر و دانا و کاردان و کارشناس نیز بود؛ عمرو بن دینار، در روزگار خویش، مفتی اهل مکّه نیز بود».
ابن حبّان هم، عمرو بن دینار را در کتاب «الثقات»، در ردیف راویان و محدّثان مؤثّق و قابل اعتماد قرار داده است؛ و علاوه از آن، عمرو بن دینار، از آن دسته از راویان و محدّثانی میباشد که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، به نقل روایت، از وی پرداختهاند.
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان»، [۱۳۴۱]عمرو بن دینار را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.
و همچنین حافظ ابن بزّاز کردی نیز در کتاب «المناقب»، [۱۳۴۲]وی را در زمرهی راویان شهر مکهی مکرّمه - که به نقل روایت از امام ابوحنیفه/پرداختهاند - معرفی کرده است.
نگارندهی سطور گوید:
عمرو بن دینار/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، با دو واسطه، استاد محمد بن اسماعیل بخاری/میباشد؛ و این موارد، عبارتند از:
* در باب «اذا قام الرجل عن یسار الامام وحوّله الامام خلفه الی یمینه، تمّت صلاته» [۱۳۴۳]
«حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا دَاوُدُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، عَنْ كُرَيْبٍ، مَوْلَى ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ سمَا، قَالَ: «صَلَّيْتُ مَعَ النَّبِيِّ جذَاتَ لَيْلَةٍ، فَقُمْتُ عَنْ يَسَارِهِ، فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ جبِرَأْسِي مِنْ وَرَائِي، فَجَعَلَنِي عَنْ يَمِينِهِ، فَصَلَّى وَرَقَدَ، فَجَاءَهُ المُؤَذِّنُ، فَقَامَ وَصَلَّى وَلَمْ يَتَوَضَّأْ»»(ح ۷۲۶)
«قتیبة بن سعید، از داود، از عمرو بن دینار، از کُریب - آزادهی ابن عباسب-، برای ماروایت کرده که وی گفته است: عبدالله بن عبّاسبگفته است: شبی با رسول خدا جنماز گزاردم و به جانب چپ ایشان ایستادم؛ آن حضرت جسر مرا از عقب گرفت و مرا به جانب راست خویش آورد. رسول خدا جنماز گزارد و خوابید؛ سپس مؤذّن نزدش آمد. آن حضرت جبرخاست و نماز (سنّت صبح) را گزارد و وضو نکرد».
* در باب «لا یکفّ شعراً» [۱۳۴۴]
«حَدَّثَنَا أَبُو النُّعْمَانِ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادٌ وَهْوَ ابْنُ زَيْدٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، عَنْ طَاوُسٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: «أُمِرَ النَّبِيُّ جأَنْ يَسْجُدَ عَلَى سَبْعَةِ أَعْظُمٍ، وَلاَ يَكُفَّ ثَوْبَهُ وَلاَ شَعَرَهُ»»(ح ۸۱۵)
ابونعمان، از حمّاد بن زید، از عمرو بن دینار، از طاوس برای ما روایت کرده که عبدالله بن عباسبگفته است: به رسول خدا جدو چیز فرمان داده شده است؛ یکی آن که بر هفت استخوان (عضو) سجده کند و دیگر آن که، جامه و موی خویش را (در حال نماز) جمع نکند».
* در باب «الذکر بعد الصلاة» [۱۳۴۵]
«حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، حَدَّثَنَا عَمْرٌو، قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبُو مَعْبَدٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ سمَا، قَالَ: «كُنْتُ أَعْرِفُ انْقِضَاءَ صَلاَةِ النَّبِيِّ جبِالتَّكْبِيرِ» قَالَ عَلِيٌّ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ عَمْرٍو، قَالَ: كَانَ أَبُو مَعْبَدٍ أَصْدَقَ مَوَالِي ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ عَلِيٌّ: وَاسْمُهُ نَافِذٌ»(ح ۸۴۲)
«علی بن عبدالله، از سفیان، از عمرو بن دینار، از ابومعبد، از عبدالله بن عباسببرای ما روایت کرده که وی گفته است: «من تمام شدن نماز پیامبر جرا از شنیدن تکبیر میدانستم». علی گوید: سفیان، از عمرو بن دینار برای ما نقل کرده که وی گفته است: ابو معبد، صادقترین و راستگوترین موالی عبدالله بن عباس بود. علی گوید: و اسم ابومعبد، «نافذ» بود».
* در باب «وضوء الصبیان؛ ومتی یجب علیهم الغسل والطهور وحضور هم الجماعة». [۱۳۴۶]
* در باب «هل علی من لایشهد الجماعة غسل من النساء والصبیان وغیرهم». [۱۳۴۷]
* در باب «من جاء والامام یخطب، صلّی رکعتین خفیفتین». [۱۳۴۸]
* در باب «من نام عند السحر». [۱۳۴۹]
* در باب «ما جاء في التطوع مثنی مثنی». [۱۳۵۰]
* در باب «من لم یتطوع بعد المکتوبة». [۱۳۵۱]
* در باب «طاف النبيّ جوصلّی لسبوعه رکعتین» [۱۳۵۲]
* در باب «مهل اهل الشام». [۱۳۵۳]
* در باب «فضل مکّة وبنیانها». [۱۳۵۴]
به هر حال، روایات عمرو بن دینار/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۹۹ مورد آمده است.
[۱۳۳۷] بیوگرافی «عمر و بن دینار» را در این منبع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر» امام بخاری ۳/۲/۳۲۸ ؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۸۴۸ ؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۶/۲۳۱ ؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۵/۳۳۰ ؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۲/۳۲۸ ؛ «تهذیب التهذیب»، حافظ ابن حجر عسقلانی ۸/۲۶ ؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۷۳۴ ؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۴/۲۱۱ ؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی، ص ۲۴۵ ؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۳۶۴ [۱۳۳۸] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۱۱۳ و ۱۱۴ [۱۳۳۹] نگا: درآمدی بر علوم حدیث؛ دکتر محمود طحّان؛ ترجمه فیض محمد بلوچ، صص ۳۱۴ و ۳۱۵ [۱۳۴۰] «تهذیب التهذیب» ۸/۲۶ و ۲۷ [۱۳۴۱] «عقود الجمان»، ص ۱۳۶ [۱۳۴۲] «المناقب»، کردی ۲/۲۱۹ [۱۳۴۳] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۱/۱۰۰ [۱۳۴۴] همان ۱/۱۱۳ [۱۳۴۵] همان ۱/۱۱۶ [۱۳۴۶] همان ۱/۱۱۸ [۱۳۴۷] همان ۱/۱۲۳ [۱۳۴۸] همان ۱/۱۲۷ [۱۳۴۹] همان ۱/۱۵۲ [۱۳۵۰] همان ۱/۱۵۶ [۱۳۵۱] همان ۱/۱۵۷ [۱۳۵۲] همان ۱/۲۲۰ [۱۳۵۳] همان ۱/۲۰۶ [۱۳۵۴] همان ۱/۲۱۵