۱۰۸- یحیی بن سعید قطّان حنفی/ [۲۰۰۱] [متوفّای ۱۹۸ ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۲۰۰۲]گوید:
وی، یکی از پیشوایان و طلایه داران علمی و پیشقراولان و پیشگامانِ پیشتاز حافظانِ حدیث: یحیی بن سعید بن فرّوخ، ابوسعید تمیمی بصری قطّان میباشد.
او، به سال ۱۲۰ ه . ق دیده به جهان گشود و پا به عرصهی وجود نهاد؛ و از این بزرگان، به سماع حدیث پرداخت:
هشام بن عروة؛ عطاء بن سائب؛ حسین معلّم؛ خیثم بن عراک؛ حُمید طویل؛ سلیمان تیمی؛ یحیی بن سعید انصاری؛ اعمش؛ و کسان دیگر از طبقهی آنان.
و از کسانی که به نقل روایت از یحیی بن سعید قطّان پرداختهاند، و از او، حدیث سماع نمودهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
عبدالرحمن بن مهدی؛ عفّان؛ مُسدّد؛ احمد بن حنبل؛ اسحاق بن راهویه؛ یحیی بن معین؛ علی بن مدینی؛ فلّاس؛ بندار؛ اسحاق کوسج؛ محمد بن شدّاد مسمعی؛ و شمار زیادی از دیگر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش.
احمد بن حنبل گوید: «ما رأیت بعینیّ مثل یحیی بن سعید القطّان»؛ «با چشمانم، هرگز کسی را چون یحیی بن سعید قطان، ندیدهام».
یحیی بن معین گوید: «قال لی عبدالرحمن: لا تری بعینیك مثل یحیی القطان»؛ «عبدالرحمن بن مهدی، خطاب به من گفت: هرگز با چشمانت، کسی را به سان یحیی قطّان، نخواهی دید».
علی بن مدینی گوید: «ما رأیتُ أحداً أعلم بالرجال منه»؛ «هیچ کس را داناتر و آگاهتر نسبت به رجال حدیث، از یحیی بن سعید قطّان، به خود ندیدهام».
بندار گفته است: «هو امام أهل زمانه»؛ «یحیی قطّان، امام و پیشوای مردمان روزگار خویش (در عرصهی روایت و درایت) بود».
ابن عمار گوید: «كنتُ اذا نظرتُ الی یحیی بن سعید، ظننتُ أنّه لا یحسن شیئاً؛ كان یشبه التجار؛ فاذا تكلّم أنصت له الفقهاء»؛ «هرگاه به یحیی بن سعید قطّان، نگاه میکردم، چنین میپنداشتم که وی، مهارت و تخصّصی در موضوعات علمی ندارد؛ چون، بیشتر به بازرگانان شبیه بود (تا به علماء و صاحب نظران و فقیهان و دانشوران)؛ ولی هرگاه، لب به سخن میگشود، علماء و صاحب نظران فقهی، به سخنان او، گوش فرا میدادند و خاموشی میگزیدند».
یحیی بن معین گفته است: «اقام یحیی بن القطّان عشرین سنة یختم كلّ لیلة»؛ «یحیی بن سعید قطّان، به مدت بیست سال، شبها را به عبادت و شب زنده داری سپری کرد و در هر شب، کل قرآن را ختم میکرد».
بندار گوید: «اختلفتُ إلیه عشرین سنة فما أظنّ أنّه عصی الله قطّ»؛ «بیست سال، به نزد یحیی بن سعید قطّان، رفت و آمد و تردّد داشتم و گمان نمیکنم که هرگز، خدا را نافرمانی کرده باشد و از اوامر و فرامین، تعالیم و آموزهها و احکام و دستورات او، سرپیچی نموده باشد».
یحیی بن معین نیز گفته است: «لم یَفُتِ الزوال في المسجد یحیی بن سعید، أربعین سنة»؛ «یحیی بن سعید قطّان، چهل سال را چنین سپری نمود که هرگز به هنگام زوال خورشید، در غیر مسجد نبود؛ بلکه پیوسته به هنگام زوال خورشید، در مسجد، حاضر میشد».
احمد بن حنبل گوید: «ما رأیتُ أحداً أقلّ خطأً من یحیی بن سعید»؛ «کسی را کم اشتباهتر و کم خطاتر از یحیی بن سعید قطان، ندیدهام».
احمد عجلی گفته است: «كان نقیّ الحدیث، لا یحدّث الّا عن ثقة»؛ «احادیث و روایات یحیی بن سعید قطّان، صحیح و درست و پاک و پالوده و بیعیب و نقص بود؛ و فقط از راویان مؤثق و قابل اعتماد و مطمئن و قوی، به نقل روایت میپرداخت».
ابن سعد گوید: «كان ثقةً حجّةً رفیعاً مأموناً»؛ «یحیی بن سعید قطان، فردی مؤثق و قابل اعتماد، مطمئن و معتبر، کارشناس و خبره، آگاه و دانا، عالی مقام و ارجمند، والا و بلندمرتبه، بزرگوار و پرارج و قوی و مورد تأیید میباشد».
احمد گوید: «یحیی القطّان، أثبت الناس؛ وما كتبتُ عن أحدٍ مثله»؛ «یحیی بن سعید قطان، یکی از مطمئنترین و قویترین و قابل اعتمادترین و معتبرترین مردمان، (در حدیث) بود؛ و هرگز از کسی چون او، حدیث ننوشتهام».
عفان گفته است: «رأی رجل في النوم یبشّر یحیی بن سعید القطّان بأمان من الله یوم القیامة»؛ «مردی، در خواب دید که یحیی بن سعید قطّان، در روز رستاخیز، به امان و حفاظتی از ناحیهی خدا، نوید داده میشود».
و سرانجام، یحیی بن سعید قطّان، در ماه صفر، به سال ۱۹۸ ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید.
علامه ذهبی، در بیوگرافی و زندگی نامهی «وكیع بن جرّاح»، از یحیی بن معین، چنین نقل کرده که ابن معین گفته است: «و كان یحیی القطّان یُفتی بقول أبی حنیفة» [۲۰۰۳]؛ «یحیی بن سعید قطّان، در احکام و مسائل فقهی، به قول امام ابوحنیفه/فتوا میداد».
حافظ عبدالقادر قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة» [۲۰۰۴]، به ذکر یحیی بن سعید قطّان پرداخته و گفته است: یحیی بن معین گوید: «كان یُفتی بقول أبی حنیفة»؛ «یحیی بن سعید قطّان، به قول امام ابوحنیفه/فتوا میداد».
خطیب بغدادی، در «تاریخ بغداد» به نقل از یحیی بن معین گوید: «قال: سمعتُ یحیی القطّان یقول: والله! جالسنا أباحنیفة وسمعنا منه؛ وكنت والله؛ اذا نظرتُ الیه، عرفتُ أنّه یتّقی الله عزّو جلّ»؛ «از یحیی بن سعید قطّان شنیدم که میگفت: به خدا سوگند! که با ابوحنیفه/نشست و برخاست و همنشینی و مجالست نمودم و از او، (حدیث و علم) شنیدیم؛ و به خدا سوگند! هرگاه به سوی او نگاه میکردم، به این یقین میرسیدم که او، از خداوند بلند مرتبه، پروا دارد و میترسد و پیوسته، تقوا پیشه میکند و پرهیزگار و پارسا است».
اسحاق بن ابراهیم شهیدی گوید: «كنتُ أری یحیی القطان یصلّی العصر؛ ثمّ یستند الی أصل منارة المسجد فیقف بین یدیه علی بن المدینی والشاذكونی وعمرو بن خالد واحمد بن حنبل ویحیی بن معین؛ یسألونه عن الحدیث وهم قیام علی أرجلهم الی أن تجب صلاة المغرب؛ لایقول لواحد منهم: اِجْلس؛ ولا یجلسون هیبة له واِعظاماً».
«من مشاهده میکردم که یحیی بن سعید قطّان، نماز عصر را میگزارد؛ سپس به پایهی منارهی مسجد تکیه میکرد و علی بن مدینی، شاذکونی، عمرو بن خالد، احمد بن حنبل و یحیی بن معین، در جلو روی او میایستادند و در حالی که بر روی پاهایشان ایستاده بودند، تا نماز مغرب، از وی، در مورد احادیث و روایات، سؤال میکردند؛ و یحیی بن سعید، به هیچ یک از آنها، اجازهی نشستن را نمیداد و آنها نیز به خاطر تکریم و حرمت و هیبت و شکوه و تعظیم و بزرگداشت یحیی قطّان، به خود، اجازهی نشست را نمیدادند».
و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتابهای «التقریب» [۲۰۰۵]و «تهذیب التهذیب» [۲۰۰۶]، این را بیان کرده که یحیی بن سعید قطان، از آن دسته از راویانی میباشد که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، به نقل روایت از وی پرداختهاند.
و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان» [۲۰۰۷]، یحیی بن سعید قطّان را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.
نگارنده گوید:
یحیی بن سعید قطّان/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «اذا كان الثوب ضیّقاً» [۲۰۰۸]
«حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى، عَنْ سُفْيَانَ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو حَازِمٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ: كَانَ رِجَالٌ يُصَلُّونَ مَعَ النَّبِيِّ جعَاقِدِي أُزْرِهِمْ عَلَى أَعْنَاقِهِمْ، كَهَيْئَةِ الصِّبْيَانِ، وَيُقَالُ لِلنِّسَاءِ: "لاَ تَرْفَعْنَ رُءُوسَكُنَّ حَتَّى يَسْتَوِيَ الرِّجَالُ جُلُوسًا"» (ح ۳۶۲)
«مُسدّد، از یحیی بن سعید قطان، از سفیان، از ابوحازم، از سهلسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: مردانی با رسول خدا جنماز میخواندند که ازارهای خود را (که به جای شلوار از آنها استفاده میکردند) مانند کودکان بر گردنهای خود، بسته بودند. آن حضرت جخطاب به زنان فرمود: تا وقتی که مردان، سر از سجده برنداشتهاند، شما سر از سجده برندارید».
* در باب «ما جاء في القبلة؛ ومن لم یر الاعادة علی من سها، فصلّی الی غیر القبلة» [۲۰۰۹]
«حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى، عَنْ شُعْبَةَ، عَنِ الحَكَمِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ عَلْقَمَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: صَلَّى النَّبِيُّ ج: الظُّهْرَ خَمْسًا، فَقَالُوا: أَزِيدَ فِي الصَّلاَةِ؟ قَالَ: «وَمَا ذَاكَ» قَالُوا: صَلَّيْتَ خَمْسًا، فَثَنَى رِجْلَيْهِ وَسَجَدَ سَجْدَتَيْنِ»(ح ۴۰۴)
«مُسدّد، از یحیی بن سعید قطّان، از شعبة، از حَکم، از ابراهیم، از علقمه، از عبدالله بن مسعودسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا جنماز ظهر را پنج رکعت گزارد. گفتند: آیا در نماز، چیزی افزوده شده است؟ آن حضرت جفرمود: چیز افزوده شده چیست؟ گفتند: پنج رکعت خواندی؛ آن حضرت جپاهایش را خم کرد و دوباره سجدهی (سهو) نمود».
* در باب «كراهیة الصلاة في المقابر» [۲۰۱۰]
«حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: أَخْبَرَنِي نَافِعٌ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «اجْعَلُوا فِي بُيُوتِكُمْ مِنْ صَلاَتِكُمْ وَلاَ تَتَّخِذُوهَا قُبُورًا»»(ح ۴۳۲)
«مُسدّد، از یحیی بن سعید قطّان، از عبیدالله، از نافع، از ابن عمرببرای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا جفرمود: «بخشی از نمازها را در خانه بخوانید و خانه هایتان را به قبرستان تبدیل نکنید»؛ (منظور نمازهای سنّت و نفل است).
* در باب «نوم الرجال في المسجد» [۲۰۱۱]
«حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنِي نَافِعٌ، قَالَ: أَخْبَرَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ، «أَنَّهُ كَانَ يَنَامُ وَهُوَ شَابٌّ أَعْزَبُ لاَ أَهْلَ لَهُ فِي مَسْجِدِ النَّبِيِّ ج»»(ح ۴۴۰)
«مُسدّد، از یحیی بن سعید قطّان، از عبیدالله، از نافع، از عبدالله بن عمرببرای ما روایت کرده که وی گفته است: عبدالله بن عمربدر آن هنگام که جوان و مجرّد بوده و زن نداشته است، در مسجد آن حضرت جخواب میشد».
* در باب «رفع الصوت في المساجد» [۲۰۱۲]
«حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ سَعِيدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا الجُعَيْدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قَالَ: حَدَّثَنِي يَزِيدُ بْنُ خُصَيْفَةَ، عَنِ السَّائِبِ بْنِ يَزِيدَ، قَالَ: كُنْتُ قَائِمًا فِي المَسْجِدِ فَحَصَبَنِي رَجُلٌ، فَنَظَرْتُ فَإِذَا عُمَرُ بْنُ الخَطَّابِ، فَقَالَ: اذْهَبْ فَأْتِنِي بِهَذَيْنِ، فَجِئْتُهُ بِهِمَا، قَالَ: مَنْ أَنْتُمَا - أَوْ مِنْ أَيْنَ أَنْتُمَا؟ - قَالاَ: مِنْ أَهْلِ الطَّائِفِ، قَالَ: «لَوْ كُنْتُمَا مِنْ أَهْلِ البَلَدِ لَأَوْجَعْتُكُمَا، تَرْفَعَانِ أَصْوَاتَكُمَا فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ج»»(ح ۴۷۰)
«علی بن عبدالله، از یحیی بن سعید قطّان، از جُعید بن عبدالرحمن، از یزید بن خصیفة، از سائب بن یزیدسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: من در مسجد ایستاده بودم که مردی به من، سنگریزهای پرتاب کرد؛ چون نگاه کردم، دیدم که وی، عمر بن خطابساست. وی گفت: برو و آن دو نفر را بیاور؛ من نیز آنها را آوردم. عمرسبه آنان گفت: شما کیستید؟ یا گفت: شما از کجا هستید؟ گفتند: از مردم طائف. عمرسگفت: اگر از مردمان مدینه میبودید، شما را دردناک میساختم. آیا در مسجد رسول خدا جسر و صدا به راه میاندازید!».
* در باب «الصلاة الی الحَرْبة» [۲۰۱۳]
«حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ، أَخْبَرَنِي نَافِعٌ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ: «أَنَّ النَّبِيَّ جكَانَ يُرْكَزُ لَهُ الحَرْبَةُ فَيُصَلِّي إِلَيْهَا»»(ح ۴۹۸)
«مُسدّد، از یحیی بن سعید قطّان، از عبیدالله، از نافع، از عبدالله بن عمرببرای ما روایت کرده که وی گفته است: در جلو روی رسول خدا جنیزهی کوتاهی قرار داده میشد و آن حضرت جبه سوی آن، نماز میگزارد».
* در باب «الاعتكاف لیلاً» [۲۰۱۴].
* در باب «الاعتكاف في شوّال» [۲۰۱۵].
* در باب «من أراد أن یعتكف، ثمّ بدا له أن یخرج» [۲۰۱۶].
* در باب «كم یجوز الخیار» [۲۰۱۷].
* در باب «منتهی التلقّی» [۲۰۱۸].
* در باب «بیع الثمار قبل أن یبدو صلاحها» [۲۰۱۹].
* در باب «السلم في وزن معلوم» [۲۰۲۰].
* در باب «رعی الغنم علی قرار یط» [۲۰۲۱].
به هر حال، روایات «یحیی بن سعید قطّان»/در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۹۹ مورد آمده است.
[۲۰۰۱] بیوگرافی «یحیی بن سعید قطّان» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۴/۲/۲۷۶؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۷۹۱؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۹/۱۵۰؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۷/۶۱۱؛ «تاریخ بغداد»؛ خطیب بغدادی ۱۴/۱۳۵؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۹/۱۳۹؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۴/۳۸۰؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱۱/۱۹۴؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۳/۲۵۵؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۲/۳۰۳؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۲۰/۹۱؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۳۶۳؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۳۵۵؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص ۱۳۱؛ «الطبقات الکبری»، ابن سعد ۶/۳۹۸؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۲/۵۶۱ [۲۰۰۲] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۲۹۸-۳۰۰ [۲۰۰۳] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۳۰۷ [۲۰۰۴] «الجواهر المضیة» ۲/۲۱۲ و ۲۱۳ [۲۰۰۵] «تقریب التهذیب» ۲/۳۰۳ [۲۰۰۶] «تهذیب التهذیب» ۱۱/۱۹۰ [۲۰۰۷] «عقود الجمان»؛ ص ۱۵۵ [۲۰۰۸] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۱/۵۲ [۲۰۰۹] همان ۱/۵۸ [۲۰۱۰] همان ۱/۶۲ [۲۰۱۱] همان ۱/۶۳ [۲۰۱۲] همان ۱/۶۷ [۲۰۱۳] همان ۱/۷۱ [۲۰۱۴] همان ۲/۲۷۲ [۲۰۱۵] همان ۱/۲۷۳ [۲۰۱۶] همان ۱/۲۷۴ [۲۰۱۷] همان ۱/۲۸۳ [۲۰۱۸] همان ۱/۲۸۹ [۲۰۱۹] همان ۱/۲۹۲ [۲۰۲۰] همان ۱/۲۹۹ [۲۰۲۱] همان ۲/۳۰۱