۱۰۵- یحیی بن آدم کوفی/ [۱۹۶۳] [متوفّای ۲۰۳ ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۱۹۶۴]گوید:
وی، حافظ حدیث، دانشمند آگاه و نویسندهی چندین اثر: ابوزکریا قرشی، آزادهی (آل ابی مُعَیط) کوفی أحول میباشد؛ که از این افراد، به روایت حدیث پرداخته است:
یونس بن ابواسحاق؛ عیسی بن طهمان؛ مسعر؛ سفیان ثوری و ...
و از کسانی که به نقل روایت از یحیی بن آدم پرداختهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
احمد بن حنبل؛ اسحاق بن راهویه؛ یحیی بن آدم؛ عبد بن حُمید؛ حسن بن علی بن عفّان؛ و ...
یحیی بن معین و نسایی، یحیی بن آدم را فردی مؤثق و مورد اعتماد معرفی کردهاند.
ابوداود گوید: «ذاك، أوحد الناس»؛ «این فرد، (یعنی یحیی بن آدم) از میان مردم، فرد یکتا و یگانه و بیهمتا و بیرقیب و منحصر به فرد و بینظیر است».
یعقوب بن شیبة گوید: «ثقة فقیه البدن؛ سمعتُ علی بن عبدالله یقول: یرحم الله یحیی بن آدم؛ أیّ علم كان عنده. وجعل یطریه»؛ «یحیی بن آدم، فردی مؤثق و قابل اعتماد و مطمئن و معتبر و فقیهی بزرگ و دانشوری والا مقام است. از علی بن عبدالله شنیدم که میگفت: خداوند بلند مرتبه، یحیی بن آدم را در جوار بهترین رحمتهای خویش جای دهد! به راستی، هرگونه علم و دانش و حکمت و فرزانگی، به نزد او موجود بود؛ یعقوب بن شیبه در ادامه گوید: سپس علی بن عبدالله، به تحسین و تعریف یحیی بن آدم پرداخت و او را ستود و تمجید و ستایش نمود».
و سرانجام، یحیی بن آدم، در ماه ربیع الاول، به سال ۲۰۳ ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید. رحمت و رضوان خدا بر او باد.
و پارهای از احادیث و روایات وی که با «اِسناد عالی» روایت شدهاند، در کتاب «الخراج» وی، برای ما بر جای مانده است.
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۱۹۶۵]گوید:
محمد بن سعد، به تعریف و تمجید از یحیی بن آدم پرداخته و در پایان گفته است: «ثقة»؛ «یحیی بن آدم، از روایان مؤثّق و مورد اعتماد و مطمئن و درستکار بود».
و احمد عجلی گفته است: «كان ثقةً جامعاً للعلم، عاقلاً ثبتاً في الحدیث»؛ «یحیی بن آدم، فردی مؤثّق و قابل اعتماد، جامع علوم اسلامی، عاقل و خردمند، باهوش و باذکاوت، زیرک و هوشمند و مطمئن و معتبر در حدیث بود».
ابن حبّان نیز در کتاب «الثقات»، به ذکر یحیی بن آدم پرداخته و گفته است: «كان مُتقناً یتفقّه»؛ «وی، روایت کنندهای ماهر و خبره، استاد و زبردست، کاردان و توانا، حاذق و باهوش و کارشناس و متخصّص بود (که همهی علماء و صاحب نظران اسلامی، بر وثاقت، خبرگی، صداقت، امانت و توانایی وی در حدیث، اتفاق نظر دارند)، و در کنار اینها، فقه نیز میآموخت».
و ابن شاهین، در کتاب «الثقات» گوید: یحیی بن ابوشیبة گفته است: «ثقة، صدوق، ثبت، حجّة»؛ «یحیی بن آدم، فردی مؤثّق و قابل اعتماد، صادق و راستگو، درستکار و امین، مطمئن و معتبر، حجّت و کارشناس و خبره و آگاه بود».
محمد بن اسحاق ندیم، در کتابش با عنوان «الفهرست» گوید: برخی از کتابهای یحیی بن آدم، عبارتند از: «الكتاب الفرائض»؛ «كبیر»؛ «كتاب الخراج»؛ و «كتاب الزوال» [۱۹۶۶].
و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی، در کتاب «عقود الجمان» [۱۹۶۷]، و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب» [۱۹۶۸]، یحیی بن آدم را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کردهاند.
نگارندهی سطور گوید:
یحیی بن آدم كوفی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «قتل المشرك النائم» [۱۹۶۹]
«حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ آدَمَ، حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَبِي زَائِدَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ البَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ سمَا، قَالَ: «بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ جرَهْطًا مِنَ الأَنْصَارِ إِلَى أَبِي رَافِعٍ فَدَخَلَ عَلَيْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَتِيكٍ بَيْتَهُ لَيْلًا فَقَتَلَهُ وَهُوَ نَائِمٌ»»(ح ۳۰۲۳)
«عبدالله بن محمد، از یحیی بن آدم، از یحیی بن ابوزائدة، از پدرش، از ابواسحاق، از براء بن عازبسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا جگروهی از انصار را به سوی ابورافع فرستاد و عبدالله بن عَتیک، شبی به خانهاش رفت و او را در خواب، کشت».
* در باب «خمس من الدوابّ فواسق، یقتُلْن في الحرم» [۱۹۷۰]
«حَدَّثَنَا عَبْدَةُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، أَخْبَرَنَا يَحْيَى بْنُ آدَمَ، عَنْ إِسْرَائِيلَ، عَنْ مَنْصُورٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ عَلْقَمَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ جفِي غَارٍ، فَنَزَلَتْ﴿وَٱلۡمُرۡسَلَٰتِ عُرۡفٗا١﴾[المرسلات: ۱] فَإِنَّا لَنَتَلَقَّاهَا مِنْ فِيهِ، إِذْ خَرَجَتْ حَيَّةٌ مِنْ جُحْرِهَا، فَابْتَدَرْنَاهَا لِنَقْتُلَهَا، فَسَبَقَتْنَا فَدَخَلَتْ جُحْرَهَا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج«وُقِيَتْ شَرَّكُمْ كَمَا وُقِيتُمْ شَرَّهَا» وَعَنْ إِسْرَائِيلَ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ عَلْقَمَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ مِثْلَهُ، قَالَ: وَإِنَّا لَنَتَلَقَّاهَا مِنْ فِيهِ رَطْبَةً وَتَابَعَهُ أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ مُغِيرَةَ، وَقَالَ: حَفْصٌ، وَأَبُو مُعَاوِيَةَ، وَسُلَيْمَانُ بْنُ قَرْمٍ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنِ الأَسْوَدِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ»(ح ۳۳۱۷)
«عبدة بن عبدالله، از یحیی بن آدم، از اسرائیل، از منصور، از ابراهیم، از علقمه، از عبدالله بن مسعودسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: ما با رسول خدا جدر غار کوه بودیم و در آنجا سورهی ﴿وَٱلۡمُرۡسَلَٰتِ عُرۡفٗا١﴾[المرسلات: ۱] نازل شد؛ و ما آن سوره را از دهان آن حضرت جمیآموختیم؛ که به ناگاه ماری از سوراخ خود بیرون آمد و ما شتافتیم تا آن را بکشیم؛ ولی مار بر ما پیشی گرفت و به سوراخ خود رفت؛ رسول خدا جفرمود: «مار، از شرّ شما در امان ماند، همچنانکه شما از شرّ آن در امان ماندید».
* در باب «علامات النبوّة في الاسلام» [۱۹۷۱]
«حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ آدَمَ، حَدَّثَنَا حُسَيْنٌ الجُعْفِيُّ، عَنْ أَبِي مُوسَى، عَنِ الحَسَنِ، عَنْ أَبِي بَكْرَةَ س، أَخْرَجَ النَّبِيُّ جذَاتَ يَوْمٍ الحَسَنَ، فَصَعِدَ بِهِ عَلَى المِنْبَرِ، فَقَالَ: «ابْنِي هَذَا سَيِّدٌ، وَلَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُصْلِحَ بِهِ بَيْنَ فِئَتَيْنِ مِنَ المُسْلِمِينَ»»(ح ۳۶۲۹)
«عبدالله بن محمد، از یحیی بن آدم، از حسین جُعفی، از ابوموسی، از حسن، از ابوبکرةلبرای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا جروزی حسن بن علیسرا بیرون آورد و با وی بر منبر بالا رفت و فرمود: «این پسر من، سیّد است و امید دارم که خداوند، به وسیلهی او، میان دو گروه از مسلمانان، صلح آورد».
* در باب «المصالِحَةُ علی ثلاثة أیّام أو وقت معلوم» [۱۹۷۲].
* در باب «قتل أبی رافع عبدالله بن أبی الحقیق» [۱۹۷۳].
* در باب «غزوة الخندق» [۱۹۷۴].
* در باب «قدوم الأشعریین وأهل الیمن» [۱۹۷۵].
* در باب «سورة والمرسلات» [۱۹۷۶].
[۱۹۶۳] بیوگرافی «یحیی بن آدم» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۴/۲/۲۶۱؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۹/۱۲۸؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۹/۲۵؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۹/۵۲۲؛«تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱۱/۱۵۴؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۳/۲۴۸؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۲/۲۹۶؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۲۰/۷؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۳۶۱؛ «شذرات الذهب، ابن عماد ۲/۸؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص ۱۵۶؛ «الطبقات الکبری»، ابن سعد ۶/۴۰۲؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۲/۵۵۷ [۱۹۶۴] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۳۵۹ و ۳۶۰ [۱۹۶۵] «تهذیب التهذیب» ۱۱/۱۵۵ [۱۹۶۶] «الفهرست»، ابن ندیم، ص ۳۱۷ [۱۹۶۷] «عقود الجمان»؛ ص ۱۵۴ [۱۹۶۸] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۶ [۱۹۶۹] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۱/۴۲۴ [۱۹۷۰] همان ۱/۴۶۷ [۱۹۷۱] همان ۱/۵۱۲ [۱۹۷۲] همان ۱/۴۵۱ [۱۹۷۳] همان ۲/۵۷۷ [۱۹۷۴] همان ۲/۵۹۰ [۱۹۷۵] همان ۲/۶۲۹ [۱۹۷۶] همان ۲/۷۳۴