صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

۹۶- نُعیم بن حمّاد حنفی/ [۱۸۰۳] [متوفّای ۲۲۸ ه‍ . ق]

۹۶- نُعیم بن حمّاد حنفی/ [۱۸۰۳] [متوفّای ۲۲۸ ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۱۸۰۴]گوید:

وی، پیشوای مشهور دینی: ابوعبدالله (نُعیم بن حمّاد بن معاویة بن حارث بن همّام بن سلمة بن مالك) خُزاعی مَروزی فارضی اَعور و مقیم مصر می‌باشد.

از کسانی که نُعیم بن حمّاد، به نقل روایت از آن‌ها پرداخته است، می‌توان این افراد را نام برد:

ابراهیم بن طهمان؛ ابوحمزة سُکری؛ عیسی بن عبید کندی؛ خارجة بن مصعب؛ عبدالله بن مبارک؛ هُشیم؛ و شمار زیادی از دیگر بزرگان و طلایه داران علم و دانش و پیشقراولان و پیشگامان عرصه‌ی روایت و درایت.

وی، حسین بن واقد را نیز ملاقات و دیدار کرد؛ ولی گویا که از وی، حدیثی را نشنیده است.

بخاری نیز از نُعیم بن حمّاد، بدون هیچ واسطه‌ای حدیث روایت نموده است (ولی سائر نویسندگان کتاب‌های صحیح حدیث، با واسطه‌ی حسن بن علی حلوانی، به نقل روایت از نُعیم بن حمّاد پرداخته‌اند). و سایر کسانی که به نقل روایت از نُعیم پرداخته‌اند، می‌توان بدین افراد، اشاره کرد:

دارمی؛ ابوحاتم رازی؛ بکر بن سهل دمیاطی؛ حمزة بن محمد بن کاتب - آخرین شاگرد وی - و شمار زیادی از دیگر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.

خطیب بغدادی گوید: «یقال انّه أوّل من جمع المسند»؛ «چنین گفته شده که نُعیم بن حمّاد، از نخستین کسانی است که به تدوین و گردآوری مُسند پرداخته است».

یحیی بن معین گوید: «كان نُعیم، صدیقی؛ وهو صدوق. كتب بالبصرة عن رَوح، خمسین الف حدیث»؛ «نُعیم بن حمّاد، دوست و رفیق من بود؛ و او، فردی صادق و راستگو و درستکار و امین بود. وی، در شهر بصره، پنجاه هزار حدیث از رَوح بن عبادة، نوشت».

احمد بن حنبل واحمد عجلی گویند: «ثقة»؛ «نُعیم بن حمّاد، از راویان مؤثق و قابل اعتماد بود».

ابوزرعة دمشقی گوید: «وصل أحادیث یوقفها الناس»؛ «نُعیم بن حمّاد، روایات و احادیثی را مرفوع و متّصل معرفی کرد که سایر مردم، همان‌ها را به صورت «موقوف» روایت می‌کردند». [حدیث «مرفوع» و حدیث «موقوف»: نگا: درآمدی بر علوم حدیث؛ دکتر محمود طحان؛ ترجمه‌ی فیض محمد بلوچ؛ صص ۲۳۳-۲۳۶ و صص ۲۲۲-۲۳۱]

ابوحاتم رازی گوید: «مَحَِلُّه الصدق»؛ «نُعیم بن حمّاد، فردی قابل قبول و مورد تأیید و صادق و راستگو و درستکار و شریف می‌باشد».

و سرانجام، نُعیم بن حمّاد، در جمادی الاول، به سال ۲۲۸ ه‍ . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید. رحمت و رضوان خدا بر او باد.

برخی بر این باورند که وی، به سال ۲۲۹ ه‍ . ق وفات کرده و به رحمت ایزدی پیوسته است؛ ولی قول اول، صحیح‌تر و درست‌تر می‌نماید. و به راستی نُعیم بن حمّاد، یکی از ظرف‌ها و ذخیره‌ها و گنجینه‌های علمی بود که با این وجود، بدو احتجاج نمی‌شود.

حافظ عبدالقادر قرشی در کتاب «الجواهر المضیة في طبقات الحنفیة» [۱۸۰۵]، به ذکر نُعیم بن حمّاد پرداخته و او را در شمار علماء و صاحب نظران احناف برشمرده و در ادامه گفته است: «روی عن أبی حنیفة، فرضیة الوتر. وهي إحدی الروایات الثلاث عن أبی حنیفة؛ وهو قول زفر؛ وهو أوّل اقواله. ثم قال: هو سنّة وهو قول لهما. ثم قال: هو واجب وهو آخر اقواله‍ . قال في المحیط: هو الصحیح. وقال قاضی خان: هو الأصح. ونعیم هذا، هو الخزاعی، شیخ البخاری ویحیی بن معین. قال احمد: كان من الثقات؛ كنّا نسمّیه بالفرائض. كان من أعلم الناس بالفرائض».

«نُعیم بن حمّاد، فرضیّت نماز وتر را از امام ابوحنیفه/روایت کرده است؛ و «فرضیّت وتر»؛ یکی از سه روایات نقل شده از امام ابوحنیفه/می‌باشد؛ و دیدگاه امام زفر نیز موافق با دیدگاه امام ابوحنیفه/است. و فرضیّت وتر، (از میان سه روایت بالا،) نخستین قول امام ابوحنیفه/به شمار می‌آید. پس از آن، امام ابوحنیفه/گفت که نماز وتر، سنّت است - و سنّت بودن وتر، قول ابویوسف و محمد (دو شاگرد امام ابوحنیفه/) است - و پس از آن، در مرحله‌ی سوم گفت که نماز وتر، واجب است؛ و این، آخرین قول امام ابوحنیفه/بود. نویسنده‌ی کتاب «المحیط» گوید: واجب قرار دادن وتر، صحیح است؛ و قاضی خان گفته است: قول صحیح‌تر، همین قول آخر امام ابوحنیفه/(یعنی واجب بودن وتر) است.

و ابن نعیم، همان نُعیم خُزاعی و استاد امام بخاری و یحیی بن معین است.

احمد بن حنبل گوید: نُعیم بن حمّاد، از راویان مؤثّق و قابل اعتماد و مطمئن و معتبر بود که ما در مسائل میراث (فرائض)، نام او را می‌بردیم و به سخنان او، استدلال و استناد می‌کردیم؛ زیرا او، از داناترین و آگاه‌ترین مردمان، نسبت به فرائض (میراث) بود».

نگارنده‌ی سطور گوید:

نُعیم بن حمّاد خُزاعی/، در کتاب «الجامع الصحیح» بخاری، در باب «فضل استقبال القبلة» [۱۸۰۶]، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار می‌آید؛ آنجا که امام بخاری/، چنین روایت می‌کند:

«حَدَّثَنَا نُعَيْمٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ المُبَارَكِ، عَنْ حُمَيْدٍ الطَّوِيلِ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى يَقُولُوا لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، فَإِذَا قَالُوهَا، وَصَلَّوْا صَلاَتَنَا، وَاسْتَقْبَلُوا قِبْلَتَنَا، وَذَبَحُوا ذَبِيحَتَنَا، فَقَدْ حَرُمَتْ عَلَيْنَا دِمَاؤُهُمْ وَأَمْوَالُهُمْ، إِلَّا بِحَقِّهَا وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ»»(ح ۳۹۲)

«نُعیم بن حمّاد، از عبدالله بن مبارک، از حُمید طویل، از انس بن مالکسبرای ما روایت کرده که رسول خدا جفرموده است: «به من فرمان داده شده است تا زمانی با مردم پیکار نمایم که بگویند: «لا اله الا الله». از این رو، هرگاه به وحدانیّت و یگانگی خدا، ایمان بیاورند و مانند ما نماز بخوانند و به قبله‌ی ما رو نمایند و ذبیحه‌ی ما را بخورند، در آن صورت خون‌ها و مال‌های آن‌ها بر ما حرام است مگر به حق آن (به گونه‌ی قصاص و جبران اموال بر وفق شریعت)؛ و حسابشان با خداست».

[۱۸۰۳] بیوگرافی «نُعیم بن حمّاد» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۴/۱/۲۰۰؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۷۵۳؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۸/۴۶۳؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۱۰/۵۹۵؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی ۱۳/۳۰۶؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۴/۲۶۷؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۹/۲۱۹؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱۰/۴۰۹؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۳/۲۰۷؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۲/۲۵۰؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۹/۱۲۹؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۳۴۶؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۲/۶۷؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص ۱۸۴؛ «الطبقات الکبری»، ابن سعد ۷/۵۱۹؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۲/۵۳۴ [۱۸۰۴] «تذکرة الحفّاظ» ۲/۴۱۸-۴۲۰ [۱۸۰۵] «الجواهر المضیة» ۲/۲۰۲ [۱۸۰۶] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۱/۵۶ و ۵۷