تصانیف امام ابوحنیفه/و مسانید ایشان
بیگمان امام ابوحنیفه/با دارا بودن وسعت و گستردگی علمی و کمال پارسایی و پرهیزگاری، احتیاط و دوراندیشی، تلاش و کوشش جدّی و امانتداری و صداقت کامل، دست به تألیف و نگارش کتاب «الاثار» یازیدند.
محمد بن شجاع گوید: «و انتخب ابوحنیفة/الاثار من اربعین الف حدیث»؛ [۲۱۱]«امام ابوحنیفه/کتاب «الاثار» را از بین چهل هزار حدیث، انتخاب و گزینش نموده است».
علامه نعمانی در کتابش با عنوان «الامام ابن ماجة وکتابه السنن» [۲۱۲]گوید: «کتاب الاثار، هو اوّل مصنّف في الصحیح جمع فیه الامام الاعظم صحاح السنن ومزّجه بأقوال الصحابة والتابعین؛ وهو اوّل کتاب دوّنت فیه الاحادیث علی الترتیب الفقهی المعروف»؛ «کتاب «الاثار» جزو نخستین کتابهای صحیح حدیثی است که امام اعظم در آن، به تدوین و گردآوری احادیث و روایات صحیح پرداخته و آن را با اقوال صحابه و گفتار تابعین، ترکیب و مخلوط نموده است؛ و کتاب «الاثار»، از زمرهی نخستین کتابهایی است که در آن، احادیث، براساس ترتیب معروف فقهی، تدوین و ساماندهی و نگارش و تألیف شده است».
و پس از آن که امام ابوحنیفه/، کتاب «الاثار» را به رشتهی تحریر درآورد، شاگردانش، آن را از وی روایت نمودند؛ شاگردانی از قبیل: امام ابویوسف؛ امام زفر؛ امام محمد؛ امام حسن بن زیاد؛ امام حماد بن ابی حنیفة؛ وکیع بن جرّاح؛ عبدالله بن مبارک؛ حفص بن غیاث؛ مُقری؛ حماد بن زید؛ خالد واسطی؛ عبدالعزیز بن خالد صنعانی؛ و دیگر شاگردان امام ابوحنیفه/که شمار آنها بیش از پانصد نفر میباشد. [۲۱۳]
و برادر بزرگوار، شیخ جان محمد بن دادخان - فارغ التحصیل بخش تخصص در علوم حدیث دانشگاه «جامعة العلوم الاسلامیة، علّامه بنّوری»، تاؤن کراچی - بیش از نیمی از احادیث کتاب «الاثار» (به روایت امام محمد بن حسن شیبانی) را زیر نظر استاد، دکتر محمد عبدالحلیم نعمانی (حفظ الله تعالی)، سرپرست و مدیر بخش تخصّص در علوم حدیث دانشگاه «جامعة العلوم الاسلامیة، علّامه بنّوری» تاؤن کراچی، تخریج نموده است.
علامه کوثری/در مقدمهی کتاب «اشارات المرام من عبارات الامام» [۲۱۴]گوید:
و از کتابهایی که از امام ابوحنیفه/بر جای مانده است، میتوان بدینها اشاره کرد:
۱- در عقیده، کتاب «الفقه الاکبر»؛ به روایت علی بن احمد بن فارسی، از نصیر بن یحیی، از ابومقاتل، از عصام بن یوسف، از حمّاد بن ابوحنیفه/، از پدرش (امام ابوحنیفه/)؛ و تمام سند در نسخهی محفوظ در کتابخانهی شیخ الاسلام، در مدینهی منوره به شماره ۲۲۶ موجود میباشد.
۲- کتاب «الفقه الابسط»؛ به روایت ابوزکریا یحیی بن مطرّف، به طریق نصیر بن یحیی، از ابومطیع، از ابوحنیفه/. و تمام سند در ضمن دو مجموعه، در دارالکتب المصریة به شمارههای ۶۲ م و ۲۱۵ م موجود میباشد.
۳- کتاب «العالم والمتعلّم»؛ به روایت ابوالفضل احمد بن علی بیکندی حافظ، از حاتم بن عقیل، از فتح بن ابی علوان و محمد بن یزید، از حسن بن صالح، از ابومقاتل حفص بن سلم سمرقندی، از ابوحنیفه/. [۲۱۵]
۴- و ابومنصور ماتریدی نیز آن را از ابوبکر احمد بن اسحاق جوزجانی، از محمد بن مقاتل رازی، از ابومقاتل، از ابوحنیفه روایت نموده است.
۵- و تمام اسانید در کتاب «المناقب» مؤفّق و کتاب «التأنیب الخطیب» (۷۳ و ۸۵) موجود میباشد.
۶- کتاب «الرسالة» که برای عثمان بتّی (فقیه بصره) نوشت؛ به روایت نصیر بن یحیی، از محمد بن سماعة، از امام ابویوسف، از امام ابوحنیفه/.
۷- کتاب «الوصیّة»؛ به روایت نصیر بن یحیی، از محمد بن سماعة، از امام ابویوسف، از امام ابوحنیفه. و تمام اسانید دو کتاب مزبور، در نسخههای خطی دارالکتب المصریة، موجود میباشد.
و علاوه از اینها، برای امام ابوحنیفه/وصایای دیگری نیز برای دیگر شاگردان ایشان موجود میباشد.
[به هر حال؛ عصر و زمان فرخندهی امام ابوحنیفه/، عصر تألیف و تدوین به آن معنایی که ما از آن شناخت داریم، نبوده است؛ یعنی اینکه عالمی در جای خلوتی بنشیند و مطالبی را از منابعی گرد آورد و سپس یادداشت کند. امام ابوحنیفه/وقت زیادی برای تألیف و نگارش نداشت؛ زیرا شبها را تا صبح در نماز سپری مینمود و هنگامی که صبح میشد، نماز صبح را اداء میکرد و بعد از آن برای آموزش مسائل شرعی به مردم، تا هنگام شب مینشست و سپس به خانهی خود میرفت تا برخی حوائج را برآورده سازد و بعد از بازگشت از خانه و تأمین نیازهای زندگی، به بازار میرفت تا به امور تجارت و داد و ستدهای خود بپردازد یا مریضی را عیادت، جنازهای را تشییع و یا یکی از دوستان خود را ملاقات نماید. بین نماز ظهر و عصر لحظهای کوتاه میآرمید و سپس تا هنگام شب، وقت خود را به آموزش احکام به مردم اختصاص میداد.
از طرف دیگر، او مرجع همهی طلاب علوم و جویندگان معارف اسلامی بود که از کوفه، بصره و شهرهای دور و نزدیک به قصد آموختن احکام دین و حل مشکلات به نزدش میآمدند. برایناساس از امام تألیفات زیادی که مناسب با جایگاه والای علمی او باشد، باقی نمانده است. باز هم کتابهایی در علم کلام چون «الفقه الاکبر» و «الفقه الاوسط» و «کتاب العالم والمتعلم» و «کتاب الرسالة» که برای مقاتل بن سلیمان مفسر «کتاب الرسالة» که برای عثمان بتی، فقیه بصره، نوشت و «کتاب الوصیة» که حاوی پارهای از پند و اندرزهای او به یاران و شاگردانش بود، نگاشته است. [۲۱۶]
علامه کمال الدین احمد بن سنان الدین بیاضی رومی حنفی، قاضی عسکر، در ابتدای کتاب «إِشارات المرام من عبارات الإِمام» گفته است: امام ابوحنیفه/نخستین کسی بود که بعد از گذشت اندکی از سدهی اول، علوم دینی را با دلایل قاطع گردآوری نمود و پیش از آن رسالههایی بر رد خوارج و قدریه تألیف نموده بود. در «تبصره بغدادیه» آمده است: اولین متکلم اهل سنت از میان فقها ابوحنیفه/است؛ او کتاب فقه اکبر و الرسالة را در نصرت اهل سنت گرد آورد و با فرقههایی از قبیل: خوارج، قدریّه و ملحدین به مناظره و گفتگو پرداخت؛ داعیان و پیشگامان این فرقهها در بصره زندگی میکردند. لذا او بیست و چند بار به قصد مناظره به آنجا سفر نمود و آنها را با ارائهی دلایل قاطع، مغلوب ساخت؛ او در علم کلام به جایگاهی بسیار رفیع دست یافت و از شهرتی خاص برخوردار شد و شاگردان بزرگ او راهش را پیمودند. در «المناقب الکردریة» و غیر آن از امام خالد بن زید عمری روایت شده که: امام ابوحنیفه/، ابویوسف، محمد، زفر و حماد، مخالفین خود را با علم کلام مغلوب نمودند و از پیشگامان علم و دانش گردیدند. امام ابوعبدالله صیمری گفته است: امام ابوحنیفه/اولین متکلم این امت در زمان خود و اولین فقیه در حلال و حرام، بوده است.
ابن ندیم در کتاب «الفهرست» میگوید: امام کتابهایی به نام «فقه اکبر»، «رساله بتی»، «العالم والمتعلم» و «الرد علی القدریة» تألیف نمود و انتشار علم و دانش در دریا و بیابان، شرق و غرب، دور و نزدیک حاصل زحمات اوست؛ او از احادیث رسول خدا صندوقهایی بزرگ آکنده نموده بود که از آنها جز آنچه که مورد نیاز مردم بوده، روایت نکرده است؛ او آثار مورد عمل خود را از میان چهل هزار حدیث انتخاب نمود.
«کتاب الآثار» یکی دیگر از کتب ارزشمند امام ابوحنیفه/است که منسوب به امام محمد بن حسن میباشد.
اولین کتابی که در احادیث نبوی، آثار و اقوال صحابه و تابعینش تألیف شده است و بهترین کتاب حدیث از نظر ترتیب ابواب و گزینش به شمار میرود، «کتاب الآثار» امام الائمه، امام اعظم [۲۱۷]میباشد.
ابن حجر در کتاب «تعجیل المنفعة» میگوید: احادیثی که از ابوحنیفه/به طور جداگانه در دسترس میباشد کتاب «الآثار» است که آن را محمد بن حسن روایت نموده است و در تألیفاتی که محمد و ابویوسف پیش از این کتاب داشتهاند، برخی دیگر از احادیث امام به چشم میخورد. [۲۱۸]
امام ابوحنیفه/در فقه و اصول پیش از همه علمای بزرگوار دیگر، کتاب تألیف نموده است. قاضی ابوبکر بن عتیق ابن داود یمانی در رسالهای که در فضیلت امام ابوحنیفه/تصنیف نموده، میگوید: امام اولین کسی است که علوم شریعت را گردآوری نموده است و هیچ کس از او در این کار پیشی نگرفت؛ زیرا صحابه و تابعین در احکام دین و علوم شرعی هیچ کتابی ننوشتند؛ بلکه آنان بر نیروی فهم و حافظهی قوی خود اعتماد کرده بودند. بعد از اینکه ابوحنیفه/پای در میدان علم گذاشت، دید که علوم منتشر و پراکنده است و از نابودی آن علوم احساس نگرانی میشود. پیامبر اکرم جفرموده بودند: خداوند علم را بدینگونه که آن را از سینهی بندگان خود بکشد، جمع نمیکند ولیکن علم را به قبض روح علما و دانشمندان جمعآوری مینماید تا اینکه علمی باقی نماند و مردم برای خود پیشوایان نادانی انتخاب نمایند؛ سپس از آنان مسائل سؤال میشود و آنها بدون علم فتوی میدهند که هم خود گمراه شده و هم دیگران را گمراه مینمایند. [۲۱۹]بدین خاطر امام ابوحنیفه/علم دین را تدوین و در قالب ابواب و کتب مرتب ساخت؛ در آغاز به باب طهارت و سپس به نماز و سایر عبادات پرداخت؛ زیرا بعد از صحت اعتقاد، اولین واجبی که متوجه شخص مکلف میشود، نماز است؛ بدین خاطر که از خصوصیترین عبادات و در هر حال بر همگان واجب است. بعداً به بیان احکام معاملات و داد و ستدها عنایت ورزید؛ زیرا معاملات در مرتبهای پایینتر از واجبات است. و در آخر بحث، وصایا و احکام ارث را ذکر نمود؛ زیرا آنها مربوط به واپسین احوال انسان است. چه زیباست آنچه بدان آغاز نموده و آن چه بدان ختم کرده است!
وقتی که خداوند به پیامبرش حفظ آیین و شریعتش را تضمین نماید، بعید است که امام ابوحنیفه/یعنی اولین کسی که به گردآوری علوم شریعت پرداخت، به خطا رفته باشد. وی اولین کسی بود که کتابی در علم میراث و فرایض نوشت. پیامبر اکرمج، در اهمیت این علم فرموده بودند: فرایض را بیاموزید؛ زیرا که نصف علم است. [۲۲۰]
امام ابوحنیفه/اولین کسی است که کتابی در شروط نگاشته است؛ شروطی که خداوند در مورد آنها فرموده است: ﴿وَلَا يَأۡبَ كَاتِبٌ أَن يَكۡتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ ٱللَّهُۚ﴾[البقرة: ۲۸۲] «نباید کاتب از نوشتن خودداری نماید؛ همانطوری که خداوند نوشتن را به او آموخته است». پس خداوند سبحان خبر داده است که معلم و آموزگارِ شروط خودش بوده است و کسی نمیتواند شرطی وضع نماید، مگر اینکه در علم و معرفت متبحر و به مذاهب و اقوال علماء آشنا باشد؛ زیرا که شروط سرآمد تمامی کتب فقه و حامی و نگهبان مذهب به شمار میرود. آموختنِ شرط، کار سخت و مشکلی نیست؛ بلکه عجیب، اختراع و به وجود آوردن آن است. اگر کسی افتخار نماید که ابوحنیفه/بعداً به تدوین شروط مبادرت نموده است، به او بگو: به ما کتابی از کسانی که پیش از ابوحنیفه/بودند، یعنی صحابه و تابعین، در سایر مسائل دین نشان بده؟ قطعاً او ساکت و متحیر خواهد ماند. در فصل سخن از فقه امام ابوحنیفه/، گذشت که او مسائل فقهی را که به تصویب و تأیید میرسید، قرائت و امام ابویوسف و دیگران مینوشتند. تعداد مسائلی که گردآوری شده بنا به قولی به پنج هزار مسأله رسیده است. امام کوثری گفته است: کمترین رقمی که در مسائل اجتهادی امام گفته میشود هشتاد هزار است. [۲۲۱]محمد بن حسن، شاگرد امام ابوحنیفه/، مسائل فقهی او و یارانش را گرد آورده است که آنها را «ظاهر الروایة» میگویند؛ آنها عبارتند از: المبسوط، زیادات، جامع الصغیر، سیر الصغیر، جامع الکبیر و سیر الکبیر. حاکم شهید مسائل مهم این کتابها را بعد از حذف مسائل تکراری تدوین نموده است. این کتاب را علامه شمس الدین سرخسی در سی جلد شرح کرده است که قسمت زیادی از این کتابش را در درون چاهی که حاکم زمانش به خاطر مخالفت در مسألهای حبس نموده بود، نوشته است. ابن عابدین گفته است: بدان که مسائل یاران ما به سه دسته تقسیم میشود: اول، مسائل اصول که به آنها ظاهر الروایه نیز گفته میشود؛ آنها عبارتند از مسائلی که اصحاب مذهب یعنی ابویوسف، محمد زفر، محمد بن حسن و سایر شاگردان امام روایت نمودهاند. لیکن اکثر مسائل ظاهر الروایه، گفتهی سه نفر اول میباشد. شیخ محدث و دانشمند، عبدالرشید نعمانی، در حاشیهای که بر کتاب «التعلیم» نوشته، گفته است: علامه محمود حسن خان طونکی در «مجمع المصنفین» در مورد تصانیف امام ابوحنیفه/، مفصلاً سخن گفته است که من خلاصه آن را نقل میکنم: او گفته است: این تألیفات عبارتند از: کتاب الصلوة، المناسك، الرهن، الشروط، الفرائض، العالم والمتعلم، الآثار، الرسالة، کتاب الارجاء، کتاب الوصیة وکتاب الرد علی الاوزاعی.
شیخ کوثری در «بلوغ الأمانی» [۲۲۲]اظهار داشته است: از جمله کتابهایی که در زمرهی تألیفات امام به شمار میآید، «کتاب الرأی» است که آن را ابن عوام ذکر نموده و کتاب «اختلاف الصحابة» که آن را ابوعاصم عامری و مسعود بن شیبه ذکر نمودهاند و «کتاب الجامع» میباشد که آن را عباس بن مصعب در «تاریخ مرو» خاطر نشان نموده است و «کتاب السیر» و «کتاب الاوسط» و «الفقه الاکبر» و «فقه ابسط» و کتاب «عالم ومتعلم» و کتاب «الرد علی القدریة» میباشد و نیز رسالهای که امام به عثمان بتی در مورد ارجاء نوشت و پارهای وصایا است که آنها را برای یارانش نوشته است و اینها کتابهای مشهور امام ابوحنیفهاند.]
[۲۱۱] «المناقب»؛ موفق ۱/۹۵ [۲۱۲] «الامام ابن ماجة و کتابه السنن» ص ۵۸ [۲۱۳] این را علامه نعمانی در کتابش با عنوان «الامام ابن ماجة و کتابه السنن» ص ۵۳ ذکر کرده است. [۲۱۴] مقدمهی کتاب «اشارات المرام من عبارات الامام»؛ علامه بیاضی ص ۶. [۲۱۵] این کتاب را «رحیم آکادمی» در کراچی پاکستان، چاپ نموده است. [۲۱۶] نک: شیخ مسعود بن شیبه، مقدمة التعلیم، با مقدمه شیخ عبدالرشید نعمانی، ص ۱۸۱. [۲۱۷] نگا: الآثار، صص ۳ و ۱. تا بدانید که کتاب «آثار» امام ابویوسف و کتابی که امام زفر نوشته است از احادیث امام بودهاند. [۲۱۸] نگا: ما تمس الیه الحاجه... [۲۱۹] این حدیث را بخاری و مسلم و ترمذی و احمد روایت نمودهاند. [۲۲۰] این حدیث را ابن ماجه و حاکم با الفاظ مشابه روایت کردهاند. [۲۲۱] فقه اهل عراق، ص ۵۹. [۲۲۲] در سیرهی امام محمد بن حسن شیبانی (۱۸-۱۹) تألیف شده است.