۳۶- سُلیمان بن حیّان اَزْدی کوفی حنفی/ [۸۲۴] [متوفّای ۱۹۰ ه . ق]
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۸۲۵]گوید:
سلیمان بن حیّان، همان «ابوخالد احمر كوفی جعفری» میباشد که در «جُرجان»، دیده به جهان گشود. از کسانی که سلیمان بن حیّان، از آنها به روایت حدیث پرداخته است، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
سلیمان تیمی؛ حُمید طویل؛ داود بن ابی هند؛ ابن عون؛ یحیی بن سعید انصاری؛ ابن عجلان؛ هشام بن عروة؛ عبیدالله بن عمر؛ ابن جریج؛ هشام بن حسان؛ یزید بن کیسان؛ عاصم احول؛ حاتم بن ابی صغیرة؛ حسین معلّم؛ ابومالک اشجعی؛ سعید بن ابوعروبة؛ اعمش؛ شعبة؛ عبدالحمید بن جعفر؛ عثمان بن حکیم؛ منصور بن حیّان و دیگران.
و از کسانی که از سلیمان بن حیّان، به روایت حدیث پرداختهاند، میتوان این افراد را نام برد:
احمد بن حنبل؛ اسحاق بن راهویه؛ دو پسر ابی شیبة؛ آدم بن ابی ایاس؛ اسد بن موسی؛ فریابی؛ ابوکریب؛ ابوسعید اشج؛ یوسف بن موسی قطّان؛ عمرو الناقد؛ ابوتوبة حلبی؛ صدقة بن فضل؛ محمد بن عبدالله بن نُمیر؛ محمد بن سلام بِیکندی؛ و شماری دیگر از دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش.
ابن ابی مریم، به نقل از یحیی بن معین گوید: «ثقة»؛ «سلیمان بن حیّان، فردی مؤثّق و قابل اعتماد و مطمئن و درستکار بود».
و بدین سان، علی بن مدینی نیز در مورد سلیمان بن حیّان، اظهار نظر نموده و او را ستوده و به تعریف و تمجید و تقدیر و سپاس از وی، پرداخته است.
و عثمان دارمی، به نقل از یحیی بن معین گوید: «لیس به بأس»؛ «در احادیث و روایت سلیمان بن حیّان، نمیتوان ایراد و نقصی وارد کرد؛ زیرا وی، روایت کنندهای مؤثق و قابل اعتماد است».
و بدین سان، نسایی نیز در مورد سلیمان بن حیّان، اظهارنظر نموده و به تعریف و سپاس از وی پرداخته و او را مؤثق و قابل اعتماد و امین و درستکار و شریف معرّفی نموده است.
و عباس دوری به نقل از یحیی بن معین گوید: «صدوق ولیس بحجة»؛ «سلیمان بن حیّان، فردی صادق و راستگو و درستکار و امین است، ولی در حدیث، حجّت نیست؛ از این رو، احادیث وی نوشته میشود و بدانها استناد میشود».
و ابوهشام رفاعی گوید: «حدثنا ابوخالد الاحمر الثقة الامین»؛ «ابوخالد احمر (سلیمان بن حیّان)، به ما چنین خبر داده است؛ و به راستی که وی، فردی مؤثق و قابل اعتماد و امین و مطمئن و صادق و معتبر میباشد».
و ابوحاتم گوید: «صدوق»؛ «سلیمان بن حیّان، از زمرهی افراد صادق و راستگو و امین و درستکار و شریف و وفادار و قابل اعتماد و معتبر میباشد».
هارون بر این باور است که سلیمان بن حیّان، به سال ۱۹۰ ه . ق دار فانی را وداع گفته و به رحمت ایزدی پیوسته است؛ ولی ابن سعد و خلیفه برآنند که وی به سال ۱۸۹ ه . ق درگذشته و چهره در نقاب خاک کشیده است.
حافظ ابن حجر عسقلانی در ادامه گوید:
ابن سعد گفته است: «كان ثقة كثیر الحدیث»؛ «سلیمان بن حیّان، روایت کنندهای مؤثق و قابل اعتماد بود که بسیار به روایت حدیث میپرداخت».
و ابن حبّان نیز، وی را در شمار راویان و محدّثان ثقه و معتبر و مطمئن و قوی ذکر کرده است.
احمد عجلی گوید: «ثقة، ثبت، صاحب سنّة»؛ «سلیمان بن حیّان، فردی مؤثق و معتبر و مطمئن و قابل اعتماد و صاحب سنّت و متعهّد و پایبند بدان میباشد».
و علاوه از اینها، سلیمان بن حیّان، از آن دسته از راویانی میباشد که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، از وی حدیث روایت نمودهاند.
و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان» [۸۲۶]، سلیمان بن حیّان را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.
و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب» [۸۲۷]، وی را در زمرهی راویان شهر کوفه ذکر نموده که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/پرداخته است.
و ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی نیز در کتاب «جامع المسانید» [۸۲۸]، سلیمان بن حیّان را در فصل: «ذكر من روی عن الامام ابی حنیفة في هذه المسانید» ذکر کرده است؛ یعنی: «بیان افرادی که در این مسانید، به نقل روایت از امام ابوحنیفه/پرداختهاند».
نگارنده گوید:
سلیمان بن حیّان اَزْدی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «الصلاة في مواضع الابل» [۸۲۹]
«حَدَّثَنَا صَدَقَةُ بْنُ الفَضْلِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ حَيَّانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ، عَنْ نَافِعٍ، قَالَ: رَأَيْتُ ابْنَ عُمَرَ «يُصَلِّي إِلَى بَعِيرِهِ»، وَقَالَ: رَأَيْتُ النَّبِيَّ جيَفْعَلُهُ»(ح ۴۳۰)
«صدقة بن فضل، از سلیمان بن حیّان، از عبیدالله، از نافع برای ما روایت کرده که وی گفته است: عبدالله بن عمربرا دیدم که شتر خود را ستره قرار داده بود و به سوی آن نماز میگزارد و گفت: رسول خدا جرا دیدم که چنین میکرد».
* در باب «من مات علیه صوم» [۸۳۰]
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحِيمِ، حَدَّثَنَا مُعَاوِيَةُ بْنُ عَمْرٍو، حَدَّثَنَا زَائِدَةُ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ مُسْلِمٍ البَطِينِ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ سمَا، قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ج، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ أُمِّي مَاتَتْ وَعَلَيْهَا صَوْمُ شَهْرٍ، أَفَأَقْضِيهِ عَنْهَا؟ قَالَ: "نَعَمْ، قَالَ: فَدَيْنُ اللَّهِ أَحَقُّ أَنْ يُقْضَى"، قَالَ سُلَيْمَانُ: فَقَالَ الحَكَمُ، وَسَلَمَةُ، - وَنَحْنُ جَمِيعًا جُلُوسٌ حِينَ حَدَّثَ مُسْلِمٌ بِهَذَا الحَدِيثِ - قَالاَ: سَمِعْنَا مُجَاهِدًا، يَذْكُرُ هَذَا، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، وَيُذْكَرُ عَنْ أَبِي خَالِدٍ، حَدَّثَنَا الأَعْمَشُ، عَنِ الحَكَمِ، وَمُسْلِمٍ البَطِينِ، وَسَلَمَةَ بْنِ كُهَيْلٍ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ، وَعَطَاءٍ، وَمُجَاهِدٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ: قَالَتِ امْرَأَةٌ لِلنَّبِيِّ ج: إِنَّ أُخْتِي مَاتَتْ، وَقَالَ يَحْيَى، وَأَبُو مُعَاوِيَةَ: حَدَّثَنَا الأَعْمَشُ، عَنْ مُسْلِمٍ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ: قَالَتِ امْرَأَةٌ لِلنَّبِيِّ ج: إِنَّ أُمِّي مَاتَتْ، وَقَالَ عُبَيْدُ اللَّهِ: عَنْ زَيْدِ بْنِ أَبِي أُنَيْسَةَ، عَنِ الحَكَمِ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ: قَالَتِ امْرَأَةٌ لِلنَّبِيِّ ج: إِنَّ أُمِّي مَاتَتْ وَعَلَيْهَا صَوْمُ نَذْرٍ، وَقَالَ أَبُو حَرِيزٍ، حَدَّثَنَا عِكْرِمَةُ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ: قَالَتِ امْرَأَةٌ لِلنَّبِيِّ ج: مَاتَتْ أُمِّي وَعَلَيْهَا صَوْمُ خَمْسَةَ عَشَرَ يَوْمًا»(ح ۱۹۵۳)
«محمد بن عبدالرحیم، از معاویة بن عمرو، از زائدة، از اعمش، از مُسلم بطین؛ از سعید بن جبیر، از ابن عباسببرای ما روایت کرده که وی گفته است: مردی به نزد پیامبر جآمد وگفت: ای رسول خدا ج! مادرم وفات کرد و بر ذمّهاش یک ماه روزه بود؛ آیا من میتوانم از جانب او روزه بگیرم؟ آن حضرت جفرمود: «آری؛ دَین خداوند، سزاوارتر است که ادا گردد».
سلیمان گوید: حَکم و سَلَمة گفتهاند: ما همه نشسته بودیم هنگامی که مُسلم بطین، این حدیث را بیان کرد؛ و از مجاهد شنیدم که این حدیث را از ابن عباسبذکر میکرد.
و از ابوخالد احمر (سلیمان بن حیّان)، ذکر شده که: اعمش، از حکم و مُسلم بطین و سلمة بن کهیل، روایت کرده است و آنها نیز از سعید بن جبیر، عطاء و مجاهد روایت کردهاند که ابن عباسبگفت: زنی به پیامبر جگفت: خواهر مرده است (تا آخر حدیث)».
* در باب «ما یذكر من صوم النبيّ جوافطاره» [۸۳۱]
«حَدَّثَنِي عَبْدُ العَزِيزِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، عَنْ حُمَيْدٍ، أَنَّهُ سَمِعَ أَنَسًا س، يَقُولُ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج«يُفْطِرُ مِنَ الشَّهْرِ حَتَّى نَظُنَّ أَنْ لاَ يَصُومَ مِنْهُ، وَيَصُومُ حَتَّى نَظُنَّ أَنْ لاَ يُفْطِرَ مِنْهُ شَيْئًا، وَكَانَ لاَ تَشَاءُ تَرَاهُ مِنَ اللَّيْلِ مُصَلِّيًا إِلَّا رَأَيْتَهُ، وَلاَ نَائِمًا إِلَّا رَأَيْتَهُ» وَقَالَ سُلَيْمَانُ، عَنْ حُمَيْدٍ، أَنَّهُ سَأَلَ أَنَسًا فِي الصَّوْمِ»(ح ۱۹۷۲)
«عبدالعزیز بن عبدالله، از محمد بن جعفر؛ از حُمید، برای من روایت کرد: که وی گفته است: از انس بن مالکسشنیده که وی گفته است: رسول خدا جچندان از یک ماه روزه نمیگرفت که با خود میگفتیم: دیگر روزی از آن ماه را روزه نمیگیرد؛ و گاهی چنان از یک ماه روزه میگرفت که میپنداشتیم که دیگر از آن ماه، روزی را افطار نخواهد کرد؛ و هر پاسی از شب را دوست داشتی که آن حضرت جرادر حال عبادت بیابی، مییافتی و اگر میخواستی او را در حال استراحت ببینی، میدیدی».
سلیمان بن حیّان: از حُمید نقل میکند که وی از انس بن مالکسدر مورد روزهی پیامبر جپرسید».
* در باب «ما یذكر من صوم النبيّ جوافطاره» [۸۳۲]
«حَدَّثَنِي مُحَمَّدٌ هُوَ ابْنُ سَلاَمٍ، أَخْبَرَنَا أَبُو خَالِدٍ الأَحْمَرُ، أَخْبَرَنَا حُمَيْدٌ قَالَ: سَأَلْتُ أَنَسًا س، عَنْ صِيَامِ النَّبِيِّ ج، فَقَالَ: «مَا كُنْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَاهُ مِنَ الشَّهْرِ صَائِمًا إِلَّا رَأَيْتُهُ، وَلاَ مُفْطِرًا إِلَّا رَأَيْتُهُ، وَلاَ مِنَ اللَّيْلِ قَائِمًا إِلَّا رَأَيْتُهُ، وَلاَ نَائِمًا إِلَّا رَأَيْتُهُ، وَلاَ مَسِسْتُ خَزَّةً وَلاَ حَرِيرَةً، أَلْيَنَ مِنْ كَفِّ رَسُولِ اللَّهِ ج، وَلاَ شَمِمْتُ مِسْكَةً، وَلاَ عَبِيرَةً أَطْيَبَ رَائِحَةً مِنْ رَائِحَةِ رَسُولِ اللَّهِ ج»»(ح ۱۹۷۳)
«محمد، از ابوخالد احمر (سلیمان بن حیان)، از حُمید، برای من روایت کرده که وی گفته است: از انس بن مالکسدربارهی روزهی پیامبر جپرسیدم؟ وی گفت: هر وقت، در ماهی میخواستم او را روزه دار ببینم، میدیدم؛ و اگر میخواستم او را در حال خوردن (غیر روزه) ببینم، میدیدم؛ و هر پاسی از شب را دوست داشتم او را در حال عبادت بیابم، مییافتم و اگر میخواستم او را در حال استراحت ببینم، میدیدم؛ و هیچ پارچهی پشمی یا ابریشمی را که نرمتر از دستهای مبارک رسول خدا جباشد، لمس نکردم؛ همچنین، مُشک و گلابی را خوشبوتر از رایحهی آن حضرت جنیافتم».
[۸۲۴] بیوگرافی «سلیمان بن حیّان اَزْدی کوفی» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۲/۲/۸؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۱/۳۱۳؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۶/۳۹۵؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۱/۳۹۲؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۲/۲۰۰؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی ۹/۲۱؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۳۸۴؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۱۲۸؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۳۲۵؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۸/۳۰؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۱۸۱ [۸۲۵] «تهذیب التهذیب» ۴/۱۵۹ و ۱۶۰ [۸۲۶] «عقود الجمان»؛ ص ۱۱۶ [۸۲۷] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۳ [۸۲۸] «جامع المسانید» ۲/۴۷۰ [۸۲۹] « الجامع الصحیح»، امام بخاری ۱/۶۱ [۸۳۰] همان ۱/۲۶۲ [۸۳۱] همان ۱/۲۶۴ [۸۳۲] همان ۱/۲۶۴