صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

۸۵- محمد بن فُضیل بن غَزوان حنفی/ [۱۶۰۶] [متوفّای ۱۹۵ ه‍ . ق]

۸۵- محمد بن فُضیل بن غَزوان حنفی/ [۱۶۰۶] [متوفّای ۱۹۵ ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۱۶۰۷]گوید:

وی، حافظ و روایت کننده‌ی حدیث: محمد بن فُضیل بن غزوان (بن جریر)، ابوعبدالرحمن ضبّی کوفی و مصنّف کتاب «الزهد»، کتاب «الدعاء» و غیره می‌باشد.

از کسانی که محمد بن فُضیل بن غزوان به نقل روایت از آن‌ها پرداخته است، می‌توان این افراد را نام برد:

پدرش (فضیل بن غزوان)؛ بیان بن بشر؛ ابراهیم هجری؛ حبیب بن ابوعمرة؛ حصین بن عبدالرحمن؛ عاصم احول؛ و کسان دیگر غیر از این‌ها.

و از محمد بن فُضیل نیز، این افراد، حدیث روایت کرده‌اند:

احمد بن حنبل؛ اسحاق بن راهویه؛ احمد بن بدیل؛ حسن بن عرفة؛ ابوسعید اشجّ؛ فلّاس؛ علی بن حرب؛ احمد بن عبدالجبار عُطاردی و کسان دیگر از سائر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و حکمت و فرزانگی.

محمد بن فُضیل بن غزوان، یکی از علماء و صاحب نظران عرصه‌ی روایت و درایت، و اندیشمندان و فرهیختگان عرصه‌ی حدیث و دانایان و آگاهان به این فن بود که یحیی بن معین نیز، وی را از زمره‌ی راویان مؤثق و مطمئن و قوی و قابل اعتماد معرفی کرده است.

احمد بن حنبل گوید: «حسن الحدیث شیعی»؛ «احادیث و روایات محمد بن فُضیل، در درجه‌ی حَسَن قرار دارند؛ و وی از زمره‌ی کسانی بود که قائل به برتری و تفوّق علی بن ابی طالبسبر عثمان بن عفّانسهستند».

علامه ذهبی در ادامه گوید: «كان مُتوالیاً فقط؛ قرأ القرآن علی حمزة؛ وقد دخل علی منصور لیسمع منه، فوجده مریضاً»؛ «محمد بن فضیل؛ فقط گرایش به این داشت که علی بن ابی طالبسبر عثمان بن عفّانسبرتر است و در تمامی جنگ‌های خویش، حق به جانب بوده است و دیگران بر غیر حق بوده‌اند؛ او فن قرائت را به نزد حمزة الزیّات فراگرفت و بر منصور نیز وارد شد تا از او، به سماع حدیث بپردازد؛ ولی او را مریض و بیمار و ناخوش و دردمند یافت».

و سرانجام، محمد بن فضیل، به سال ۱۹۵ ه‍ . ق درگذشت و به رحمت ایزدی پیوست.

و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۱۶۰۸]گوید:

ابن حبّان، در کتاب «الثقات»، محمد بن فُضیل بن غزوان را در شمار راویان قوی و مؤثّق و مطمئن و قابل اعتماد ذکر نموده است.

و نسایی نیز گفته است: «لیس به بأس»؛ «در روایات و احادیث محمد بن فُضیل، نمی‌توان ایراد و نقصی وارد کرد؛ زیرا وی، روایت کنند‌های ثقه و قابل اعتماد است».

ابن شاهین هم، در کتاب «الثقات» گفته است: علی بن مدینی گوید: «كان ثقةً ثبتاً في الحدیث»؛ «محمد بن فُضیل بن غزوان، فردی مؤثّق و قابل اعتماد، مطمئن و درستکار و معتبر و امانت دار در حدیث می‌باشد».

شیخ الحدیث محمد زکریا کاند هلوی نیز در کتاب «مقدمة لامع الدراری» [۱۶۰۹]، محمد بن فُضیل بن غزوان را در زمره‌ی علماء و صاحب نظران احناف و یکی از اساتید امام بخاری ذکر کرده و در ادامه گفته است: «و كذا محمد بن فُضیل، من رواة الستة»؛ «و بدین سان، محمد بن فُضیل، یکی از راویان صحاح شش گانه نیز می‌باشد».

علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان» [۱۶۱۰]، محمد بن فُضیل را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.

و بدین سان، حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب» [۱۶۱۱]، وی را در زمره‌ی راویان شهر کوفه که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/پرداخته‌اند قرار داده است.

و حافظ عبدالقادر قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة في طبقات الحنفیة» [۱۶۱۲]، به ذکر محمد بن فُضیل بن غزوان پرداخته و او را از اندیشمندان و فرهیختگان احناف، برشمرده است.

نگارنده گوید:

محمد بن فُضیل بن غَزوان/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «الاذان بعد ذهاب الوقت» [۱۶۱۳]

«حَدَّثَنَا عِمْرَانُ بْنُ مَيْسَرَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَيْلٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا حُصَيْنٌ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: سِرْنَا مَعَ النَّبِيِّ جلَيْلَةً، فَقَالَ: بَعْضُ القَوْمِ: لَوْ عَرَّسْتَ بِنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «أَخَافُ أَنْ تَنَامُوا عَنِ الصَّلاَةِ» قَالَ بِلاَلٌ: أَنَا أُوقِظُكُمْ، فَاضْطَجَعُوا، وَأَسْنَدَ بِلاَلٌ ظَهْرَهُ إِلَى رَاحِلَتِهِ، فَغَلَبَتْهُ عَيْنَاهُ فَنَامَ، فَاسْتَيْقَظَ النَّبِيُّ ج، وَقَدْ طَلَعَ حَاجِبُ الشَّمْسِ، فَقَالَ: «يَا بِلاَلُ، أَيْنَ مَا قُلْتَ؟» قَالَ: مَا أُلْقِيَتْ عَلَيَّ نَوْمَةٌ مِثْلُهَا قَطُّ، قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ قَبَضَ أَرْوَاحَكُمْ حِينَ شَاءَ، وَرَدَّهَا عَلَيْكُمْ حِينَ شَاءَ، يَا بِلاَلُ، قُمْ فَأَذِّنْ بِالنَّاسِ بِالصَّلاَةِ» فَتَوَضَّأَ، فَلَمَّا ارْتَفَعَتِ الشَّمْسُ وَابْيَاضَّتْ، قَامَ فَصَلَّى»(ح ۵۹۵)

«عمران بن میسرة، از محمد بن فُضیل بن غزوان، از حُصین، از عبدالله بن ابوقتادة، از پدرش برای ما روایت کرده که وی گفته است: «شبی همسفر رسول خداجبودیم. گروهی گفتند: چه خوب بود اگر برای خواب، توقف می‌کردیم. رسول خدا جفرمود: «می‌ترسم برای نماز صبح بیدار نشویم». بلالسگفت: من شما را بیدار می‌کنم. مردم دراز کشیدند و خوابیدند. بلالسهم نشست و به شترش تکیه زد. دیری نگذشت که خواب بر او نیز غلبه کرد. رسول خدا جزمانی از خواب بیدار شد که آفتاب طلوع کرده بود. آنگاه خطاب به بلالسفرمود: «کجاست آنچه وعده نمودی؟»! بلالسگفت: ای رسول خدا ج! من هرگز چنین به خواب نرفته بودم. رسول خدا جفرمود: «هرگاه خداوند بخواهد، ارواح شما را قبض می‌کند و هرگاه بخواهد، برمی گرداند. ای بلال! اکنون برخیز و اذان بگو». سپس آن حضرت جوضو گرفت و پس از بلند شدن آفتاب، نماز را اقامه نمود».

* در باب «غزوة الحدیبیّة» [۱۶۱۴]

«حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِشْكَابَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَيْلٍ، عَنِ العَلاَءِ بْنِ المُسَيِّبِ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: لَقِيتُ البَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ سمَا، فَقُلْتُ: "طُوبَى لَكَ، صَحِبْتَ النَّبِيَّ جوَبَايَعْتَهُ تَحْتَ الشَّجَرَةِ، فَقَالَ: يَا ابْنَ أَخِي، إِنَّكَ لاَ تَدْرِي مَا أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ "»(ح ۴۱۷۰)

«احمد بن اِشکاب، از محمد بن فُضیل بن غزوان، از علاء بن مسیّب، از پدرش، برای ما روایت کرده که وی گفته است: براء بن عازبسرا ملاقات کردم و گفتم: خوشا به حال تو! از مصاحبت با رسول خدا جبهره‌مند شدی و با او در زیر درخت، بیعت کردی. ویگفت: ای پسر برادر! تو نمی‌دانی که ما پس از آن حضرت جچه پدید آوردیم».

* در باب «غزوة موتة مِن أرض الشام» [۱۶۱۵]

«حَدَّثَنِي عِمْرَانُ بْنُ مَيْسَرَةَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَيْلٍ، عَنْ حُصَيْنٍ، عَنْ عَامِرٍ، عَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ سمَا، قَالَ: أُغْمِيَ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ رَوَاحَةَ، فَجَعَلَتْ أُخْتُهُ عَمْرَةُ تَبْكِي وَاجَبَلاَهْ، وَاكَذَا وَاكَذَا، تُعَدِّدُ عَلَيْهِ، فَقَالَ حِينَ أَفَاقَ: "مَا قُلْتِ شَيْئًا إِلَّا قِيلَ لِي: آنْتَ كَذَلِكَ"»(ح ۴۲۶۷)

«عمران بن میسرة، از محمد بن فضیل بن غزوان، از حصین، از عامر، از نعمان بن بشیرسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: عبدالله بن رواحهسدچار بیهوشی شد؛ خواهرش، عمرة گریست و گفت: وای کوه من! وای چنین و وای چنان. و صفات وی را برشمرد. هنگامی که ابن رواحهسبه هوش آمد، گفت: آنچه تو به من گفتی؛ جز آن نبود که از (نظر اهانت) به من گفته می‌شد: آیا تو واقعاً چنین هستی که خواهرت تو را بدان وصف می‌کند».

* در باب «صوم رمضان احتساباً من الایمان» [۱۶۱۶].

* در باب «نوم الرجال في المسجد» [۱۶۱۷].

* در باب «الأذان بعد ذهاب الوقت» [۱۶۱۸].

* در باب «ما ینهی من الكلام في الصلاة» [۱۶۱۹].

* در باب «لایردّ السلام في الصلاة» [۱۶۲۰].

* در باب «من جلس عند المصیبة یعرف فیه الحزن» [۱۶۲۱].

* در باب «الحلق والتقصیر عند الاِحلال» [۱۶۲۲].

* در باب «فضل التسبیح» [۱۶۲۳].

* در باب «كیف كان عیش النبي جوأصحابه وتخلّیهم من الدنیا» [۱۶۲۴].

به هر حال، روایات «محمد بن فُضیل بن غزوان»/در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۲۷ مورد آمده است.

[۱۶۰۶] بیوگرافی «محمد بن فضیل بن غزوان» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۱/۱/۲۰۷؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۶۷۴؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۸/۵۷؛ «سیر أعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۹/۱۷۳؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۴/۹؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۹/۱۰۳؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۹/۳۵۹؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۳/۸۹؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۲/۱۲۴؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۷/۱۵۵؛ «خلاصة ‌تهذیب الکمال»، خزرجی، ص ۳۰۴؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص ۱۳۶؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۳۴۴؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۲/۴۴۷ [۱۶۰۷] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۳۱۵ [۱۶۰۸] «تهذیب التهذیب» ۹/۳۶۰ [۱۶۰۹] «مقدمة لامع الدراری، علی جامع البخاری» ۱/۶۷ [۱۶۱۰] «عقود الجمان»؛ ص ۹۶ [۱۶۱۱] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۳ [۱۶۱۲] «الجواهر المضیة» ۲/۱۱۱ [۱۶۱۳] «الجامع الصحیح» امام بخاری ۱/۸۳ [۱۶۱۴] همان ۲/۵۹۹ [۱۶۱۵] همان ۲/۶۱۱ [۱۶۱۶] همان ۱/۱۰ [۱۶۱۷] همان ۱/۶۳ [۱۶۱۸] همان ۱/۸۳ [۱۶۱۹] همان ۱/۱۶۰ [۱۶۲۰] همان ۱/۱۶۲ [۱۶۲۱] همان ۱/۱۷۳ [۱۶۲۲] همان ۱/۲۳۳ [۱۶۲۳] همان ۲/۹۴۸ [۱۶۲۴] همان ۲/۹۵۶