حدیث و نوشتههای امام ابوحنیفه/در زمینهی علم حدیث
حافظ زکریا بن یحیی انصاری در مناقبش به اسناد از یحیی بن نصر بن حاجب روایت نموده است: از ابوحنیفه/شنیدم که میگفت: نزد من صندوقهای لبریز از حدیث موجود است که من از میان آنها جز مقداری که مورد نیاز بودند، بیرون نیاوردم. موفق به اسنادش از ابن جریج روایت نموده است: ابوحنیفه/در هیچ مسألهای جز براساس یک دلیل محکم فتوا نداده است که ما اگر بخواهیم آن را ذکر مینماییم. او به روایت از حسن بن زیاد در مورد احادیث امام میگوید: «امام ابوحنیفه/چهار هزار حدیث در مورد احکام روایت نموده که دو هزار آن به روایت از حماد و دو هزار دیگر از سایر علما بود. او احادیث مورد عملش را از میان چهل هزار حدیث برگزید. نعیم بن عمرو میگوید: از ابوحنیفه/شنیدم که میگفت: از مردم تعجب میکنم که میگویند: ابوحنیفه/براساس رأی و نظر خود فتوا میدهد، در حالی که من هیچ فتوایی را جز براساس یک روایت، ندادهام. [۱۴۹]حارثی به نقل از ابویوسف روایت نموده که: گاهی احادیثی به نزد امام ابوحنیفه/میبردم. او برخی را قبول و بعضی را رد میکرد و میگفت: این حدیث صحیح و یا مشهور نیست. قاضی صیمری به نقل از او گفته است: هرگز با ابوحنیفه/مخالفت نکردم، مگر اینکه بعد از تحقیق و بررسی دریافتم که راه او در آخرت نجاتدهندهتر است. بسا وقتها به حدیثی استناد مینمودم، ولی او حدیث صحیح را از من بهتر میشناخت. [۱۵۰]
از جمله دلایلی که توجه و عنایت امام ابوحنیفه/را به حدیث، چه از نظر روایت و چه از نظر کتابت، خاطرنشان میسازد، مسندهای زیادی است که او بعد از خود به جای گذاشته و یارانش آنها را روایت نمودهاند؛ این احادیث در هفده مسند جمع آوری گردیده است، که پانزده مسند را بعد از حذف احادیث مکرّر، امام ابوالموید خوارزمی (متوفّای ۶۶۵ هجری) در یک جلد گردآوری نموده است. این کتاب در هند در دو مجلّد به چاپ رسیده است. شیخ محمود حسن خان طونکی در کتاب معجم المصنفین [۱۵۱]دربارهی اهمیت کتابهای حدیث امام ابوحنیفه/میگوید: احادیث امام ابوحنیفه/را تعداد زیادی از علما، دانشمندان حدیث و حفّاظ ماهر، جمع آوری نمودهاند که از جملهی آنان حافظ بزرگ ابوبکر محمد بن ابراهیم اصفهانی حنبلی (۳۸۱ هجری) حافظ امام ابوعبدالله محمد بن احمد دوری بغدادی (۳۳۱ هجری) حافظ صدرالدین موسی بن زکریای مصری، معروف به حصکفی (۶۵۰ هجری) حافظ نجمالدین کبری احمد بن عمر، زاهد مشهور، (۶۱۸ هجری) شیخ قاسم بن قطلوبغای مصری (۸۷۹ هجری) حافظ ابومحمد عبدالله بن محمد حارثی، مشهور به استاد سبذمونی (۳۴۰ هجری) حافظ ابوالقاسم طلحة بن محمد بغدادی (۳۸۰ هجری)، دانشمند ابوالحسن محمد بن مظفر ابن موسی بغدادی (۳۷۹ هجری) حافظ ابونعیم احمد بن عبدالله اصفهانی (۴۳۰ هجری)، حافظ محمد بن عبدالباقی انصاری (۵۳۶ هجری) حافظ مقدسی ابواحمد عبدالله جرجانی، مشهور به ابن عدی [۱۵۲](۳۶۵ هجری) حافظ حسن بن زیاد لؤلؤئی (۲۴۰ هجری) حافظ عمر بن حسن اشنائی (۳۴۹ هجری) حافظ ابوبکر احمد بن محمد بن خالد کلاعی و قاضی ابویوسف امام یعقوب بن ابراهیم انصاری (۱۸۲ هجری) امام محمد بن حسن شیبانی (۱۸۷ هجری) و شیخ حماد بن ابوحنیفه/نعمان بن ثابت کوفی و حافظ ابوالقاسم عبدالله بن محمد عوام سعدی و حافظ ابوعبدالله حسین بن محمد امین خسرو بلخی (۵۷۶ هجری) میباشند؛ این پانزده مسند را ابوالمؤید خوارزمی (۶۶۵ هجری) در یک جلد گردآورده است؛ اما صاحب کشف الظنون مسند ماوردی را نیز ذکر کرده است. این بزرگترین دلیلی است بر اینکه امام ابوحنیفه/از حافظان و راویان بزرگ حدیث بوده است؛ زیرا محدثین به جمع آوری احادیث کسی جز آنانی که احادیث زیادی شنیدند و از محدثین زیادی روایت کردند، توجه ننمودهاند.
امام ابوحنیفه/علاوه بر اینکه تبحّر خاصّی در حدیث داشت، اولین کسی بود که در احادیث نبوی به ترتیب کتابهای فقه، که از باب طهارت آغاز و سپس نماز و سایر احکام بیان میشود، مبادرت به تألیف کتاب نمود و علمای بعد، به او تأسی نمودند؛ استاد محقّق و فقیه معاصر، ابوالوفاء افغانی، در مقدمهی شرحی که بر کتاب «الآثار» امام محمد نوشته میگوید:
اولین کتابی که در علم حدیث و آثار و اخبار صحابه و تابعین به بهترین روش و ترتیب تألیف یافته است، کتاب «الآثار» تألیف امام اعظم ابوحنیفه/بن ثابت تیمی فارسی کوفی است و ائمهی سایر بلاد، چون ابن جریج در مکّهی مکرمه، مالک بن انس در مدینهی منوره، سعید بن ابی عروبه و عثمان بتی در بصره و اوزاعی در شام، راه او را پیمودند. او کتابش را از میان هزاران حدیث مرفوع و موقوف انتخاب نموده است. موفق مکی در باب ششم از مناقب امام و اصحابش میگوید:
«محمد بن شجاع در تصانیف خود هزار و هفتاد و چند حدیث از پیامبر اکرم جذکر نموده است، در حالی که امام ابوحنیفه/آثار خود را از میان چهل هزار حدیث برگزیده است». [۱۵۳]حافظ بدرالدین محمد عینی در تاریخ بزرگش گفته است: مسندی که ابن عقده جمع آوری نموده است، به تنهایی مشتمل بر هزار حدیث است و آن غیر مسانید گذشته است. از جملهی ایشان، حافظ و محدّث عراق که احادیث زیادی را روایت نموده، یعنی: ابوحفص عمر بن احمد بن عثمان بغدادی واعظ، مشهور به ابن شاهین، (۳۸۵ هجری) محدث مشهور حافظ ابوالحسن علی بن عمر دارقطنی (۳۸۵ هجری) میباشند. این سه مسند را امام کوثری در کتاب «التأنیب» ذکر نموده است و نیز از جملهی آنان حافظ پارسا عبدالله بن محمد انصاری (۴۸۱ هجری) است؛ او کتابی دربارهی احادیث امام برای شاگردش، صاعد بن حصار هروی، جمع آوری نموده است. سمعانی گفته است: او مردی دانشمند و متدیّن، نیک رفتار و اهل مناظره بود، از جدّ خود، ابوالعلاء صاعد بن یسار، و دیگران حدیث شنیده است. من سنن ترمذی را از او به روایت از ابی عامر جراحی از محبوبی شنیدم. کتابهای حدیثیای را که ابوحنیفه/روایت نموده، عبدالله بن محمد انصاری برای جدّش، قاضی صاعد، جمع آوری نموده است. نیز از جملهی آنانی که احادیث امام ابوحنیفه/را تدوین نمودند، حافظ دانشمند ابوالفضل محمد بن طاهر بن علی مقدسی، مشهور به ابن قیسرانی، (۵۰۷ هجری) است که سفرهای زیادی برای شنیدن احادیث داشته است. او کتابی تحت عنوان «في أطراف حدیث أبی حنیفة» گردآوری نموده است. این مطلب در شرح حالش که در کتاب «الجمع بین الصحیحین» ذکر گردیده، به طور صریح بیان شده است. نیز از آن جمله حافظ بزرگ، محدّث شام، ثقة الدین ابوالقاسم بن علی بن الحسن بن هبة الله، مشهور به ابن عساکر، (۵۷۱ هجری) میباشد. امام کوثری در شرحی که بر «تبیین کذب المفتری» نوشته و کُردعلی در مقدمهی کتاب «تاریخ دمشق» نوشتهاند، مسند ابوحنیفه/را از تصانیف او ذکر نمودهاند. نیز از جملهی آنان شیخ الحرم محدث عیسی جعفری مغربی (۱۰۸۰ هجری) میباشد که امام ولی الله دهلوی در کتابش که تحت عنوان «إنسان العین في مشایخ الحرمین» میباشد، از او نام برده و افزوده است: او مسندی در احادیث امام ابوحنیفه/تصنیف نموده و در آن، احادیث مُعَنْعَنْ را که به امام متصل است درج نموده است. محدث محمد بن یوسف صالحی گفته است که: ابوحنیفه/از بزرگان حفّاظ حدیث و نخبگانشان بوده است و اگر توجه و عنایت زیاد به حدیث نمیداشت، استخراج مسائل فقه برایش غیرممکن بود. این مطلب را ذهبی در «طبقات الحفّاظ» ذکر نموده و به گونهای نیکو در مورد امام سخن گفته است. او در ادامهی سخنان خود، گفته است: بدون تردید علت اینکه از امام ابوحنیفه/احادیث کمی روایت شده، با وجود اینکه او احادیث فراوانی را حفظ بوده است، این است که او همواره مشغول استنباط و استخراج مسائل بوده و فرصتی برای روایت حدیث نداشته است. همچنین از امام مالک و امام شافعی نیز نسبت به احادیثی که آن دو شنیده بودند، حدیثی روایت نشده است که علت این کار هم استنباط و اجتهاد مسائل بوده است. همانگونه که از ابوبکر و عمربکه از بزرگان صحابهی پیامبر اکرم جبودند و اطلاع زیادی در حدیث داشتند، احادیث انگشتشماری روایت شده است در حالی که از اصحابی که از آنان پایینتر بودند احادیث زیادی روایت شده است.
[۱۴۹] المناقب، ج ۱، ص ۹۶. [۱۵۰] همان، ص ۹۵-۹۶. [۱۵۱] این معجم دارای شصت جلد و بیست هزار ورق میباشد که سه جزء آن به هزینهی حکومت حیدرآباد چاپ گردیده است. خداوند مرد نیکوکاری را آماده سازد تا همهی اجزاء آن را به چاپ رساند تا مردم از آن استفاده نمایند و برای مصنفش دعای خیر کنند، نگا: معجم المصنفین، ج ۲، صص ۱۲۱-۱۲۰. [۱۵۲] ابن عدی همواره بر امام ابوحنیفه/و یارانش طعن میزد و هنگامی که به امام طحاوی پیوست و از او علم آموخت، تغییر یافت و در مورد احادیث امام این مسند را نگاشت. [۱۵۳] مقدمه شرح الآثار، ج ۱، ص ۱؛ نیز: سیوطی، تبییض الصحیفة.