صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

جایگاه امام ابوحنیفه/در حدیث

جایگاه امام ابوحنیفه/در حدیث

خلف بن ایوب گوید: «صار العلم من الله تبارك وتعالی الی محمد ج؛ ثم صار الی اصحابه؛ ثم صار الی التابعین؛ ثم صار الی ابی حنیفة واصحابه؛ فمن شاء فلیرض ومن شاء فلیسخط». [۱۳۰]

«علم و دانش، از جانب خداوند بلند مرتبه نخست به حضرت محمد جرسید؛ آنگاه از ایشان، به صحابه و از آن‌ها به تابعین منتهی شد؛ و سپس از تابعین، به ابوحنیفه/و شاگردان و پیروانش رسید؛ از این رو، هر کس که می‌خواهد، بدین امر، راضی و خشنود باشد و هر کس می‌خواهد، بدین موضوع، ناراحت و خشمگین باشد».

اسرائیل گوید: «کان نعم الرجل النعمان! ما کان احفظه لکلّ حدیث فیه فقه واشدّ فحصه عنه واعلمه بما فیه من الفقه». [۱۳۱]«نعمان بن ثابت، چه مرد خوب و نیکی بود؛ وی، نسبت به هر حدیثی که در آن، احکام فقهی وجود داشت، بسیار حافظ و ضابط بود و سخت آن را مورد بررسی و موشکافی و تحقیق و کند و کاو و بحث و وارسی قرار می‌داد و نسبت به مسائل فقهی آن حدیث، از همه،‌ داناتر و آگاه‌تر بود».

ابویوسف/گوید: «ما رأیتُ احداً اَعلم بتفسیر الحدیث من ابی حنیفة/»؛ «هیچ کس را در تفسیر و تشریح و تبیین و توضیح حقایق و مفاهیم والای احادیث، داناتر و آگاه‌تر از امام ابوحنیفه/ندیده‌ام».

و همچنین امام ابویوسف گوید: «کان ابوحنیفة ابصر بالحدیث الصحیح منّی» [۱۳۲]؛ «ابوحنیفه/نسبت به احادیث و روایات صحیح، از من آگاه‌تر و داناتر، مطلع‌تر و کارشناس‌تر و خبره‌تر و ماهرتر بود».

امام شمس الدین محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان في مناقب الامام الاعظم ابی حنیفة» گوید: «کان رحمه الله تعالی بصیراً بعلل الحدیث وبالتعدیل والتجریح» [۱۳۳]؛ «امام ابوحنیفه/نسبت به علل حدیث و جرح و تعدیل راویان، کاردان و متخصص و آگاه و دانا و خبره و ماهر بود».

مکّی بن ابراهیم گوید: «کان ابوحنیفة اعلم اهل زمانه» [۱۳۴]؛ «امام ابوحنیفه/در روزگار خویش، داناترین و آگاه‌ترین مردمان بود».

یحیی بن نصر بن حاجب گوید: «سمعتُ اباحنیفة/یقول: عندی صنادیق من الحدیث؛ ما اخرجت منها الّا الیسیر الذي ینتفع به»؛ [۱۳۵]«از ابوحنیفه/شنیدم که می‌گفت: در نزد من، صندوق‌هایی از حدیث وجود دارد که فقط شمار اندکی از آن‌ها را برای بهره برداری و استفاده، ‌منتشر ساخته‌ام».

محمد بن شجاع گوید: «انتخب ابوحنیفة/«الآثار» من أربعین ألف حدیث» [۱۳۶]؛ «امام ابوحنیفه/کتاب «الآثار» را از میان چهل هزار حدیث، انتخاب و گزینش نموده است».

علی بن عاصم گوید: «لو وزن علم ابی حنیفة/بعلم اهل زمانه لرجح علیهم» [۱۳۷]؛ «اگر چنان‌چه علم و دانش امام ابوحنیفه/با علم و دانش مردمان روزگار خویش وزن (مقایسه و موازنه) می‌شد، حتماً بر آن‌ها فائق می‌آمد و تفوّق و برتری می‌یافت.»

سفیان ثوری گوید: «کان ابوحنیفة لیرکب من العلم احدَّ من سنان الرمح؛ کان والله شدید الاخذ للعلم؛ ذابّاً عن المحارم؛ متّبعاً لاهل بلده یستحیل ان یأخذ الّا ما صحّ من آثار رسول الله ج، شدید المعرفة بناسخ الحدیث ومنسوخه». [۱۳۸]

«بی‌گمان، نفوذ و تأثیر امام ابوحنیفه/در علم و دانش، تیزتر و سخت‌تر از نوک نیزه بود؛ به خدا سوگند! امام ابوحنیفه/سخت پیگیر یادگیری و فراگیری علم و دانش بود؛ مدافع و حامی و پشتیبان محارم بود؛ پیشوا و مقتدای مردمان شهرش بود؛ فقط احادیث و روایات صحیح رسول خدا جرا برای عمل و فتوا، نصب العین و آویزه‌ی گوش خویش قرار می‌داد و محال و ناممکن بود که به غیر آن عمل کند؛ شناخت و آگاهی عمیق و ژرفی از ناسخ و منسوخ حدیث نیز داشت».

شمس الائمة سرخسی گوید: «کان الامام ابوحنیفة اعلم اهل عصره بالحدیث ولکن لمراعاة شرط کمال الضبط قلّت روایته» [۱۳۹]؛ «امام ابوحنیفه/از زمره‌ی داناترین و آگاه‌ترین مردمان روزگار خویش نسبت به حدیث بود؛ ولی به خاطر در نظر گرفتن و مراعات شرط کمال ضبط، روایات او اندک می‌باشد».

امام کاسانی/در کتاب «بدائع الصنائع في ترتیب الشرائع» گوید: «انّه کان من صیارفة الحدیث» [۱۴۰]؛ «امام ابوحنیفه/از صرّافان و صندوق داران (و محافظان و پاسداران) حدیث بود».

حسن بن صالح گوید: «کان ابوحنیفة شدید الفحص عن الناسخ من الحدیث والمنسوخ؛ فیعمل بالحدیث اذا ثبت عنده عن النبيّ جوعن اصحابه؛ وکان عارفاً بحدیث اهل الکوفة وفقه اهل الکوفة؛ شدید الاتباع لما کان علیه الناس ببلده» [۱۴۱]؛ «امام ابوحنیفه/از ناسخ و منسوخ حدیث، بسیار جست و جو و کند و کاو و تحقیق و بررسی می‌کرد و هر گاه حدیثی از پیامبر جو صحابه و یاران آن حضرت جبه ثبوت می‌رسید، بدان عمل می‌کرد و آن را نصب العین و آویزه‌ی گوش خویش در عمل و فتوا قرار می‌داد؛ وی، نسبت به حدیث اهل کوفه و فقه آن‌ها، آگاه و مطّلع و دانا و آشنا و کارشناس و توانا بود؛ و نسبت بدانچه مردمانِ دانا و آگاه شهرش بدان متعهّد و پایبند بودند، او نیز خود را سخت پیرو آن می‌دانست».

و یحیی بن آدم گوید: «انّ للحدیث ناسخاً ومنسوخاً کما في القرآن ناسخ ومنسوخ؛ وکان النعمان، جمع حدیث اهل بلده کلّه؛ فنظر الی آخر فعل رسول الله جالذي قبض علیه؛ فأخذ به؛ فکان بذلك فقیهاً» [۱۴۲]؛ «همچنان‌که در قرآن، ناسخ و منسوخ وجود دارد، احادیث نیز دارای ناسخ و منسوخ می‌باشند؛ نعمان بن ثابت (امام ابوحنیفه)، تمامی احادیث و روایات مردمان شهر خویش را گردآوری کرد و در میان آن‌ها، آخرین فعل و کردار رسول خدا جرا - که بر آن وفات یافته و چشم از دنیا فرو بسته بودند - نصب العین و آویزه‌ی گوش خویش برای عمل و فتوا قرار داد؛ و این چنین بود که امام ابوحنیفه/با این کار، فقیه و دانشور و آگاه و دانا و خبره و کارشناس گردید».

[۱۳۰] «تاریخ بغداد»؛ خطیب بغدادی ۱۳/۳۳۶ [۱۳۱] «تاریخ بغداد»؛ خطیب بغدادی ۱۳/۳۳۹ [۱۳۲] «عقود الجمان»؛ صالحی دمشقی ص ۱۶۶ [۱۳۳] «عقود الجمان»، ص ۱۶۷ [۱۳۴] «تاریخ بغداد»؛ خطیب بغدادی ۱۳ / ۳۴۵ [۱۳۵] «المناقب»، مؤفّق ۱/۹۵ و ۹۶ [۱۳۶] «المناقب»، مؤفّق ۱/۹۵ [۱۳۷] «اخبار ابی حنیفة و اصحابه» ص ۲۳ [۱۳۸] «عقود الجمان»؛ صالحی دمشقی ص ۱۹۱ [۱۳۹] اصول السرخسی ۱/۳۵۰ [۱۴۰] «مکانة الامام ابی حنیفة فی الحدیث»، ص ۵۹ [۱۴۱] «المناقب»؛ مؤفّق ۱ / ۸۹ و ۹۰ [۱۴۲] «المناقب»؛ مؤفّق ۱/۹۳