صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

ویژگی و امتیاز امام ابوحنیفه/

ویژگی و امتیاز امام ابوحنیفه/

حافظ ابن حجر هیتمی در کتاب «الخیرات الحسان في مناقب الامام الاعظم ابی حنیفة» [۱۱۹]گوید: «و في فتاوی شیخ الاسلام ابن حجر: انّه ادرك جماعة من الصحابة کانوا بالکوفة بعد مولده بها سنة ثمانین فهو من طبقة التابعین ولم یثبت ذلك لاحد من أئمة الأمصار المعاصرین له کالا وزاعی بالشام، والحمادین بالبصرة، والثوری بالکوفة، ومالك بالمدینة الشریف، واللّیث بن سعد بمصر». [۱۲۰]

«در فتاوای شیخ الاسلام ابن حجر عسقلانی، چنین آمده است: امام ابوحنیفه/پس از آن که به سال ۸۰ ه‍ . ق در کوفه زاده شد؛ وی شماری از صحابه و یاران رسول خدا جرا که در کوفه بودند، دریافت؛ از این رو، او از طبقه‌ی تابعین به شمار می‌آید؛ و این ویژگی و امتیاز، برای هیچ یک از پیشوایان وائمه‌ی معاصر وی، در دیگر شهرهای اسلامی، فراهم و مهیّا نشده است؛ مانند: اوزاعی در شام؛ حماد بن زید بن درهم ازْدی جهضمی و حماد بن سلمة بن دینار بصری در بصره؛ سفیان ثوری در کوفه؛ مالک بن انس در مدینه‌ی منوره و لیث بن سعد در مصر».

امام شافعی/گوید: «الناس کلّهم عیال علی ابی حنیفة في الفقه»؛ [۱۲۱]«تمامی مردم در فقه، از خانوار و تحت تکفّل و ریزه‌خوار خوان امام ابوحنیفه/هستند.»

[دانشمند محدّث، شیخ عبدالحی لکنوی، در کتاب سودمندش «إقامة الحجة علی...» گفته است: بدان که علماء در این که امام ابوحنیفه/تابعی است یا خیر، اختلاف نظر دارند. امّا همگی اتفاق نظر دارند که او زمان صحابه را درک کرده است. شیخ الاسلام ابوعبدالله ذهبی در کتاب «الکاشف» راجع به امام ابوحنیفه/فرموده است: «نعمان بن ثابت بن زوطی، انسسرا دیده و از افرادی چون عطاء، اعرج و عکرمه حدیث شنیده است. و من سیرت او را در بخش جداگانه‌ای ذکر نموده ام». و در کتاب «مرآة الجنان» تألیف یافعی که درباره‌ی رویدادهای سال ۱۵۰ هجری نگاشته شده، آمده است: «در آن سال دانشمند شهیر عراق، امام ابوحنیفه/نعمان بن ثابت کوفی/وفات نمود؛ او که در سال ۸۰ ه‍ . ق دیده به جهان گشوده بود، انسسرا دیده و از عطاء بن ابی رباح و طبقه‌ی او حدیث روایت نموده است. همچنین در این کتاب، اندکی بعد از این مطلب، آمده است: او چهار نفر از صحابه را به نام‌های انس بن مالک، عبدالله بن ابی اوفی، سهل بن سعد ساعدی و ابوالطیفل عامر بن واثله، رضوان الله علیهم اجمعین، دیده است. خطیب در «تاریخ بغداد»، خاطر نشان می‌کند که: او (امام)، انس بن مالک را دیده است [۱۲۲]و بعد از این‌که از ابن حجر، عراقی، جزری، ابن جوزی و علماء دیگر نقل نموده که امام ابوحنیفه/، بعضی از صحابه، رضوان الله علیهم اجمعین، را دیده، گفته است: علمای مورد اعتمادی چون دار قطنی، ابن سعد، خطیب، ذهبی، ابن حجر، ولی عراقی، سیوطی، علی قاری، اکرم سندی، ابومعشر، جزء‌ سهمی، یافعی، جزری، توربشتی، ابن جوزی و سراج، صاحب کتاب «کشف الکشاف»، تصریح نموده‌اند که: امام ابوحنیفه/تابعی بوده است. و آنان که تابعی بودن او را منکر شده‌اند، در واقع عدم روایت وی از صحابه را منظور داشته‌اند.

لازم به ذکر است که جماعتی دیگر از محدّثین و مؤرّخین معتبر، غیر ازافراد فوق الذکر، تابعی بودن او را ثابت نموده‌اند؛ که من از ذکر سخنانشان خودداری می‌نمایم تا موجب اطاله‌ی کلام و ملالت خوانندگان محترم نشود، و آنچه را که در اینجا ذکر نمودم بعد از مطالعه و بررسی کتاب‌های مذکور بوده است، نه این‌که صرفاً به نقل کردن دیگران اتکاء کرده باشم. هر کسی که به کتاب‌های مذکور مراجعه کند، صداقت گفته‌های مرا درخواهد یافت. اما سخنانی که از دانشمندان و فقهای ما، دالّ بر تابعی بودن امام ابوحنیفه/، نقل شده، بیشتر از آن است که شمرده شود. [۱۲۳]

اصحابی که امام ابوحنیفه/ از آنان حدیث روایت نموده است:

شیخ ابوبکر بن علی بن محمد حدّاد عینی، نام‌های اصحابی که امام از آنان احادیث شنیده را در دو بیت شعر که سروده‌ی خود اوست، این‌چنین آورده است:

إن الإمام أبا حنیفة قد روی
عن سبعة من خیر صحب محمد
أنس وواثلة ومعقل جابر
و إبنا أنیس جزء وإبنة عجرد

«امام ابوحنیفه/از هفت نفر که از بهترین یاران حضرت محمد جبودند، حدیث روایت نموده است؛ آنان انس، وائله، معقل، جابر، دو پسر انیس جزء و دختر عجرد می‌باشند».

شیخ شرف الدین ابوالقاسم یمنی در کتاب «قلائد عقود العقیان» فصلی را تحت عنوان این‌که امام ابوحنیفه/، اصحاب رسول خدا ج، را ملاقات نموده و از آن‌ها حدیث روایت کرده است، گشوده و در آن گفته است: «به درستی که بر این امر - یعنی ملاقات امام ابوحنیفه/با صحابه و روایت کردن از ایشان - موافق و مخالف، آشنا و بیگانه و دوست و دشمن اتفاق نظر دارند؛ اگر چه در مورد تعداد صحابه اختلاف نظر وجود دارد؛ زیرا بعضی از آنان گفته‌اند: آن‌ها شش مرد و یک زن و برخی دیگر گفته‌اند: هفت مرد و یک زن بوده و بعضی دیگر بیشتر و یا کمتر گفته‌اند؛ سند آنانی که گفته‌اند که آن‌ها شش مرد و یک زن بوده‌اند، روایت امام ابویوسف یعقوب بن ابراهیم انصاری، یار امام، است که گفته است: «امام ابوحنیفه/به ما خبر داد که من از انس بن مالکسشنیدم که پیامبر اکرم جفرموده است: «طَلَبُ العِلمِ فَرِیضَةٌ عَلی کُلِّ مُسلِمٍ»؛ «آموختن علم بر هر مسلمان لازم و فرض است». و باز به اسناد از ابویوسف روایت نموده که امام ابوحنیفه/فرموده است: «از انس بن مالکسشنیدم که می‌گفت: رسول خدا جفرموده است: «ألدَّالُّ عَلی الخَیرِ کَفَاعِلِهِ وَإِنَّ اللهَ یُحِبُّ إِغَاثَةَ اللِّهفَانِ»؛ «کسی که به کار خیری راهنمایی کند، مانند کسی است که آن را انجام داده است، و همانا خداوند فریادرسی و کمک به مستمندان را دوست دارد».

و به همین اسناد از امام ابوحنیفه/روایت شده است که فرموده: «در سال نود و شش ه‍ . ق به همراه پدرم، که دفتر عمرم به شانزده رسیده بود، برای ادای حج به مکّه‌ی مکرّمه رفتم؛ در این سفر به پیرمردی برخوردم که مردم گرد او جمع شده بودند؛ از پدرم پرسیدم: این مرد کیست؟ جواب داد: یکی از اصحاب رسول خدا جاست و اسمش عبدالله بن الحارث بن جزء زبیدی است؛ گفتم: چه چیزی در نزد اوست که مردم اینگونه گردش حلقه زده‌اند؟ پدرم گفت: احادیثی که آن‌ها را از پیامبر اکرمجشنیده است، گفتم: مرا به او نزدیک کن، تا سخنان او را بشنوم. پدرم صف‌های مردم را برایم باز کرد تا اینکه به او نزدیک شدم؛ از او شنیدم که می‌گفت: رسول خداجفرموده است: «مَن تَفَقَّهَ فِی دِینِ اللهِ کَفَاهُ اللهُ هَمَّهُ، وَرَزَقَهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ». «هر آن‌که در دین خداوند کسب دانش نماید، خداوند او را از غم‌هایش نجات می‌دهد و از جایی که گمان نمی‌کند، برایش روزی می‌رساند».

و نیز از ابویوسف از امام از جابر روایت شده است که: مردی از انصار خدمت رسول خدا ج، آمد و گفت: «یا رسول الله تاکنون صاحب فرزند نشده‌ام». پیامبر اکرمجفرمودند: چرا از خداوند بسیار آمرزش نمی‌طلبی و زیاد صدقه نمی‌دهی تا اینکه صاحب فرزند شوی؟! آن مرد پیوسته صدقه می‌داد و بسیار استغفار می‌نمود؛ تا اینکه خداوند هفت پسر به او عطا نمود. به همین سند از امام ابوحنیفه/روایت شده است که: از عبدالله بن ابی اوفی سشنیدم که می‌گفت: رسول خدا جفرموده است: «من بنی مسجداً لله و لو کَمَفحَصِ قَطَاةٍ بَنَی اللهُ لَهُ بَیتاً فِی الجَنَّةِ»؛ «هر کسی که برای خداوند مسجدی بنا کند، ولو به اندازه‌ی لانه‌ی یک مرغ سنگخواره باشد، خداوند برای او خانه‌ای در بهشت بنا می‌نهد».

و باز به همین سند از امام ابوحنیفه/روایت شده است: از واثلة بن اسقع اشجعیسشنیدم که می‌گفت: رسول خدا جفرموده است: «در مصیبت برادرت اظهار شادمانی مکن، مبادا خداوند او را نجات دهد و تو را به آن گرفتار نماید».

و باز به همین سند که گذشت، از امام ابوحنیفه/روایت شده است: «در سال ۸۰ ه‍ . ق زاده شدم و عبدالله بن انیسسرا که در سال ۹۴ هجری به کوفه آمده بود، دیدم، از او در حالی که چهارده سال سن داشتم، شنیدم که می‌گفت: من از رسول خدا جشنیدم که می‌فرمود: «دوستی و محبّت بیش از حد به چیزی، تو را کور و کر می‌کند»

باز به همین سند سابق از امام ابوحنیفه/روایت شده است: «از عایشه، دختر عجرد، شنیدم که می‌گفت: رسول خدا جفرموده است: بیشتر لشکریان خدا در روی زمین ملخ‌هایند؛ نه از آن‌ها می‌خورم و نه تحریمشان می‌کنم!» [۱۲۴]

شیخ محی الدین قرشی، صاحب کتاب «الطبقات»، گفته است: افراد زیادی از علماء، اصحابی را که امام ابوحنیفه/از ایشان حدیث روایت نموده است، در رساله‌ی جداگانه‌ای گرد آورده‌اند و ما این رساله‌ها را از استادان خود روایت نموده ایم؛ و من رساله‌ای در بیان عدم امکان روایت از بعضی از آنان، تدوین نمودم؛ که این، شیوه‌ای منصفانه است؛ در این جزوه، ضمن ذکر نام پاره‌ای از اصحابی که امام ابوحنیفه/آنان را دیده و از آن‌ها حدیث شنیده است، [۱۲۵]یادآور شده‌ام که: با توجّه به تاریخ وفات برخی از این گروه از صحابه‌ی بزرگوار و محلّی که آن‌ها زندگی می‌کردند، روایت امام ابوحنیفه/، و به تَبع، شنیدن حدیث از آنان، آشکار می‌گردد.

فلاس در مورد جابرسگفته است: «او در سال هفتاد و هشت ه‍ . ق در مدینه‌ی منوّره به سنّ هفتاد و چهار سالگی درگذشت؛ که طبق این روایت، دیدن امام ابوحنیفه/زیر سؤال می‌رود. عبدالله بن ابی اوفی در سال هشتاد و شش یا هشتاد و هفت در کوفه وفات نمود و آخرین صحابه‌ای بود که در کوفه درگذشت؛ بعید نیست که امام ابوحنیفه/او را دیده و از او حدیث شنیده باشد؛ به ویژه طبق قول آنانی که معتقدند، امام ابوحنیفه/در سال هفتاد دیده به جهان گشوده است.

ابن معین در مورد واثلة بن اسقع گفته است که: او در سال هشتاد و سه وفات نموده است و بعید نیست که امام ابوحنیفه/او را دیده باشد، آن هم طبق قول آنانی که معتقدند امام ابوحنیفه/در سال هفتاد متولّد شده است.

ابن یونس در مورد عبدالله بن جزء گفته است: او در سال هشتاد و شش در مصر دیده از جهان فروبست و آخرین صحابه‌ای بود که در مصر درگذشت.]

[۱۱۹] «الخیرات الحسان» ص ۴۷ و ۴۸. [۱۲۰] «تبییض الصحیفة»، حافظ سیوطی ص ۲۵ و «عقود الجمان»؛ صالحی دمشقی ص ۵۰ [۱۲۱] «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی ۱۳ / ۳۴۶ [۱۲۲] نک: خطیب، تاریخ بغداد، ص ۳۱۰-۳۰۹. [۱۲۳] نک: اقامة الحجة...، صص ۸۸-۸۳ . [۱۲۴] قلائد عقود العقیان؛ صص ۸-۱۰. [۱۲۵] الجواهر المضیة فی تراجم الحنفیة.