صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

۴۶- عبدالحمید بن عبدالرحمن، ابویحیی حِمّانی حنفی/ [۹۷۰] [متوفّای ۲۰۲ ه‍ . ق]

۴۶- عبدالحمید بن عبدالرحمن، ابویحیی حِمّانی حنفی/ [۹۷۰] [متوفّای ۲۰۲ ه‍ . ق]

حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۹۷۱]گوید:

وی، عبدالحمید بن عبدالرحمن حِمّانی، ابویحیی کوفی، و ملقّب به «بَشْمِیْن» می‌باشد. اصل وی، از «خوارزم» است؛ وی از یزید بن ابی بردة؛ اعمش؛ سفیان ثوری؛ سفیان بن عیینة؛ ابوحنیفه؛ و شماری دیگر از بزرگان و طلایه داران و پیشقراولان اسلامی، به روایت حدیث پرداخته است.

و از کسانی که از عبدالحمید بن عبدالرحمن، به نقل روایت پرداخته‌اند، می‌توان بدین افراد اشاره کرد:

ابوبکر؛ محمد بن خلف حدّادی؛ حسن بن علی خلّال؛ احمد بن عمر وکیعی؛ ابوکریب؛ موسی بن عبدالرحمن مسروقی؛ ابوبکر؛ عثمان (این دو نفر، پسران «ابوشیبة» هستند)؛ سفیان بن وکیع؛ حسین بن زید کوفی؛ محمد بن عبد بن ثعلبة؛ یحیی بن موسی خت؛ عمرو بن علی فلّاس؛ ابوسعید اشج؛ حسن بن علی بن عفّان عامری و دیگران.

یحیی بن معین گوید: «ثقة»؛ «عبدالحمید بن عبدالرحمن، فردی مؤثق و قابل اعتماد است».

نسایی گوید: «لیس بقوی»؛ «عبدالحمید بن عبدالرحمن، قوی نیست؛ (یعنی احادیث و روایات وی، صحیح به شمار نمی‌آیند؛ بلکه در درجه‌ی حَسَن قرار دارند)».

و نسایی در جایی دیگر گفته است: «ثقة»؛ «عبدالحمید بن عبدالرحمن حمّانی، روایت کننده‌ای مورد وثوق و قابل اعتماد می‌باشد».

ابن حبّان نیز در کتاب «الثقات» وی را در شمار راویان مؤثق و مطمئن و قوی و معتبر ذکر کرده است.

و ابن عدی گوید: «هو وابنه ممّن یكتب حدیثه»؛ «عبدالحمید بن عبدالرحمن حِمّانی و پسرش، از آن دسته از راویان و محدّثانی می‌باشد که حدیث آن‌ها (به عنوان «تابع» و «شاهد») نوشته می‌شوند».

و هارون حمّال گوید: «مات سنة اثنتین ومائتین»؛ «عبدالحمید بن عبدالرحمن، به سال ۲۰۲ ه‍ .ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید».

و برقی گوید: ابن معین گفته است: «كان ثقة»؛ «عبدالحمید، فردی مؤثق و مطمئن و معتبر و قابل اعتماد بود».

و حافظ عبدالقادر قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة» [۹۷۲]، به بیان بیوگرافی وی پرداخته و او را از علماء و دانشوران احناف برشمرده و در ادامه گفته است: «سمع اباحنیفة، والاعمش، والثوری؛ قال عبدالحمید: سمعتُ اباحنیفة یحكی عن حماد، قال: بشّرتُ ابراهیم بموت الحجّاج؛ فسجد. قال حماد: ما كنتُ اری احداً یبكی من الفرح حتّی رأیتُ ابراهیم بكی من الفرح»؛ «عبدالحمید بن عبدالرحمن، از امام ابوحنیفه/، از اعمش و ثوری، به نقل و روایت حدیث پرداخته است».

عبدالحمید بن عبدالرحمن حمّانی گوید: از امام ابوحنیفه/شنیدم که از استادش، حمّاد چنین نقل می‌کرد که وی گفته است: ابراهیم نَخَعی را به مرگ حجّاج بن یوسف بشارت دادم؛ از این رو، ابراهیم، به محض شنیدن این خبر، به سجده افتاد. حمّاد گوید: تا کنون، کسی را ندیده بودم که از خوشحالی گریه بکند؛ تا این که ابراهیم نخعی را دیدم که از فرط خوشحالی (به خاطر شنیدن مرگ حجّاج) گریه نمود».

حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب» [۹۷۳]، عبدالحمید بن عبدالرحمن را در زمره‌ی راویان شهر «كوفه» که به نقل و روایت حدیث از امام ابوحنیفه/پرداخته‌اند ذکر کرده است.

و همچنین علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان» [۹۷۴]، وی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر نموده است.

نگارنده گوید:

عبدالحمید بن عبدالرحمن حِمّانی، در کتاب «الجامع الصحیح» در باب «حسن الصوت بالقراءة للقرآن» [۹۷۵]، با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار می‌آید؛ آنجا که بخاری چنین روایت می‌کند:

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خَلَفٍ أَبُو بَكْرٍ، حَدَّثَنَا أَبُو يَحْيَى الحِمَّانِيُّ، حَدَّثَنَا بُرَيْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي بُرْدَةَ، عَنْ جَدِّهِ أَبِي بُرْدَةَ، عَنْ أَبِي مُوسَى س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ لَهُ: «يَا أَبَا مُوسَى لَقَدْ أُوتِيتَ مِزْمَارًا مِنْ مَزَامِيرِ آلِ دَاوُدَ»»(ح ۵۰۴۸)

«محمد بن خلف ابوبکر، از ابویحیی حمّانی (عبدالحمید بن عبدالرحمن)، از برید بن عبدالله بن ابی بردة، از پدربزرگش، ابوبردة، از ابوموسی اشعریسبرای ما روایت کرده که رسول خدا جخطاب به ابوموسیسفرمود: «ای ابوموسی! به تو، صدای خوبی به مانند صدای خوب آل داود، عنایت شده است».

[۹۷۰] بیوگرافی «عبدالحمید بن عبدالرحمن حمّانی» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۳/۲/۴۵؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۶/۱۶؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۷/۱۲۱؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۲/۱۵۲؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۵۵۶؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص۱۸۸؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۱/۶۰ [۹۷۱] «تهذیب التهذیب» ۶/۱۰۹ [۹۷۲] «الجواهر المضیة» ۱/۲۹۵ و ۲۹۶ [۹۷۳] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۵ [۹۷۴] «عقود الجمان»؛ ص۱۲۴ [۹۷۵] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۷۷۵