۲۸- زائدة بن قُدامة حنفی/ [۶۷۵] [متوفّای ۱۶۱ ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۶۷۶]گوید:
وی، پیشوای دینی و حجّت در حدیث، ابوالصّلت ثقفی کوفی میباشد که از زیاد بن علاقة، عبدالملک بن عُمیر، منصور، سِماک بن حرب، موسی بن ابی عایشه، و کسان دیگر از طبقهی آنان، حدیث روایت نموده است.
و از کسانی که از زائدة بن قدامة، به نقل روایت پرداختهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
سفیان بن عینیة؛ حسین جُعفی؛ عبدالرحمن بن مهدی؛ معاویة بن عمرو؛ ابونعیم؛ طلق بن غنّام؛ ابوحذیفه نهدی؛ احمد بن یونس؛ و شمار زیادی از دیگر مردمان.
علامه ذهبی در ادامه گوید: زائدة بن قدامة، در اِتقان (مهارت و خبرگی، چیرگی و زبردستی، کاردانی و استادی و تخصّص و شایستگی)، مشابه و همسان شعبه بود؛ ولی تا جایی که من اطلاع دارم، برای وی، مشابه و نظیری از غیر مردمان شهرش، وجود نداشت.
ابوداود طیالسی گوید: «كان لا یحدّث صاحب بدعة»؛ «عادت زائدة بن قدامة، بر آن بود که برای بدعت گرایان و بدعتگذاران، حدیث بیان نمیکرد».
ابواسامه گوید: «كان اصدق الناس وابرّهم»؛ «زائدة بن قدامة، راستگوترین، مطمئنترین، پارساترین، پرهیزگارترین، مخلصترین و صادقترین مردمان بود».
ابوحاتم رازی گوید: «ثقة صاحب سنّة»؛ «زائدة بن قدامة، روایت کنندهای ثقه و قابل اعتماد و متعهّد و پایبند به سنّت بود».
گفته شده که زائدة بن قدامة، در حالی که در سرزمین روم، مرزدار بود و از میهن اسلامی خود مراقبت به عمل میآورد، جان به جان آفرین تسلیم کرد و به سوی دیار یار پرگشود.
وی در اوائل سال ۱۶۱ ه . ق - در حالی که پیر و سالمند و سالخورده و فرتوت شده بود - درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید.
احمد بن حنبل گوید: «كان وكیع، لا یقدّم علی زائدة في الحفظ احداً»؛ «وکیع بن جرّاح، هرگز کسی را در حفظ و ضبط، بر زائده بن قدامة ترجیح نمیداد».
حافظ عبدالقادر قرشی، در کتاب «الجواهر المضیة» [۶۷۷]، به بیان بیوگرافی زائدة بن قدامة پرداخته و او را در زمرهی دانشوران و صاحب نظران احناف برشمرده و در ادامه گفته است: «روی له الشیخان»؛ «شیخان (بخاری و مسلم)، از زائدة بن قدامة، حدیث روایت نمودهاند».
ودر کتاب «جامع المسانید» [۶۷۸]، چنین آمده است: «و هو مع هذه العلوم، یروی عن الامام ابی حنیفة/في هذه المسانید»؛ «زائدة بن قدامة، با دارا بودن تمامی این علوم و معارف و دانشها و حکمتها، باز هم در این مسانید، از امام ابوحنیفه/حدیث روایت نموده است».
و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی، نیز در کتاب «عقود الجمان»، [۶۷۹]وی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۶۸۰]گوید:
احمد عجلی گفته است: «كان ثقة، صاحب سنّة»؛ «زائدة بن قدامة، روایت کنندهای ثقه و قابل اعتماد و متعهّد و پایبند به سنّت بود».
نسایی نیز گفته است: «ثقة»؛ «وی، از راویان مؤثق و مطمئن و معتمد و قابل اعتماد بود».
و بدین سان، ابن سعد نیز به تعریف و تمجید از زائدة بن قدامة پرداخته و گفته است: «كان ثقة مأموناً، صاحب سنّة»؛ «وی، فردی، ثقه و مورد اعتماد و مطمئن و معتبر و پیرو سنّت و متعهّد و پایبند بدان بود».
و ابن حبّان نیز در کتاب «الثقات» گفته است: «كان من الحفّاظ المتقنین»؛ «زائدة بن قدامة، یکی از حافظان ماهر و حاذق، خبره و کاردان و متخصص و توانای حدیث بود».
و دارقطنی گفته است: «من الأثباتِ الائمة»؛ «زائدة بن قدامة، در شمار پیشوایان مؤثق و قابل اعتماد و ائمّهی مطمئن و معتبر قرار داشت».
و ذُهْلِی گوید: «ثقة حافظٌ»؛ «زائدة بن قدامة، (در عرصهی روایت و درایت)، هم ثقه و قابل اعتماد بود و هم حافظ و ضابط».
نگارندهی سطور گوید:
زائدة بن قدامة/در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب ﴿وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا﴾[الإسراء: ۱۱۰] [۶۸۱]
«حَدَّثَنِي طَلْقُ بْنُ غَنَّامٍ، حَدَّثَنَا زَائِدَةُ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: «أُنْزِلَ ذَلِكَ فِي الدُّعَاءِ»»(ح ۴۷۲۳)
«طلق بن غنّام، از زائدة بن قدامة، از هشام بن عروة، از پدرش (عروة بن زبیر)، از عایشهلبرای ما روایت کرده که وی گفته است: «آیهی ۱۱۰ سورهی اسراء، دربارهی دعا نازل شده است (که نباید دعا را بلند گفت و نه بسیار آهسته)».
* در باب «قوله تعالی: ﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠﴾[النجم: ۱۰]» [۶۸۲]
«حَدَّثَنَا طَلْقُ بْنُ غَنَّامٍ، حَدَّثَنَا زَائِدَةُ، عَنِ الشَّيْبَانِيِّ، قَالَ: سَأَلْتُ زِرًّا عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى:﴿فَكَانَ قَابَ قَوۡسَيۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ٩ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠﴾[النجم: ۹-۱۰]، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ: «أَنَّ مُحَمَّدًا جرَأَى جِبْرِيلَ لَهُ سِتُّ مِائَةِ جَنَاحٍ»»(ح ۴۸۵۷)
«طلق بن غنّام، از زائدة بن قدامة، از شیبانی، برای ما روایت کرده که وی گفته است: از زرّ در مورد این فرمودهی خدا پرسیدم که فرمود: ﴿فَكَانَ قَابَ قَوۡسَيۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ٩ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠﴾[النجم: ۹-۱۰] «تا آن که فاصلهی او (و محمد ج) به اندازهی دو کمان یا کمتر گردید. پس جبرئیل به بندهی خدا (محمد ج) وحی کرد آنچه میبایست وحی کند».
زرّ گوید: عبدالله بن مسعودسما را خبر داده است که: محمد ججبرئیل را دید که ششصد بال داشت».
* در باب «قول الله عزّوجل: ﴿وَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ فِيمَا عَرَّضۡتُم بِهِۦ مِنۡ خِطۡبَةِ ٱلنِّسَآءِ أَوۡ أَكۡنَنتُمۡ فِيٓ أَنفُسِكُمۡۚ عَلِمَ ٱللَّهُ أَنَّكُمۡ سَتَذۡكُرُونَهُنَّ وَلَٰكِن لَّا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّآ أَن تَقُولُواْ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗاۚ وَلَا تَعۡزِمُواْ عُقۡدَةَ ٱلنِّكَاحِ حَتَّىٰ يَبۡلُغَ ٱلۡكِتَٰبُ أَجَلَهُۥۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ فَٱحۡذَرُوهُۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٞ٢٣٥﴾[البقرة: ۲۳۵]»؛ [۶۸۳]«گناهی بر شما (مردان) نیست که به طور کنایه از زنانی (که شوهرانشان فوت کردهاند و در عدّه به سر میبرند) خواستگاری کنید و یا در دل خود، تصمیم بر این کار را بگیرید (بدون این که آن را اظهار نمایید)؛ خداوند میدانست شما آنان را یاد خواهید کرد (و این گرایش فطری مردان نسبت به زنان است و خداوند با خواستهی طبیعی شما به شکل معقول مخالف نیست) ولی به آنان پنهانی وعدهی زناشویی ندهید، مگر این که به طرز پسندیدهای (و به طور کنایه) اظهار کنید (امّا در همه حال) اقدام به ازدواج ننمایید تا عدّهی آنان به سر آید؛ و بدانید که خداوند آنچه را در دل دارید میداند، پس از (مخالفت فرمان) او، خویشتن را برحذر دارید و بدانید که بیگمان خداوند بس آمرزنده و بردبار است».
«وَقَالَ لِي طَلْقٌ: حَدَّثَنَا زَائِدَةُ، عَنْ مَنْصُورٍ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ،﴿فِيمَا عَرَّضۡتُم بِهِۦ مِنۡ خِطۡبَةِ ٱلنِّسَآءِ﴾[البقرة: ۲۳۵] يَقُولُ: «إِنِّي أُرِيدُ التَّزْوِيجَ، وَلَوَدِدْتُ أَنَّهُ تَيَسَّرَ لِي امْرَأَةٌ صَالِحَةٌ»(ح۵۱۲۴)
«طلق به من گفت: زائدة بن قدامة، از منصور، از مجاهد برای ما روایت کرده که وی گفته است: عبدالله بن عباسبدر تفسیر آیهی ۲۳۵ سورهی بقره گفت: این آیه چنان است که مرد به زنی که در حال گذراندن عدهی وفات است میگوید: همانا قصد ازدواج دارم و دوست دارم که خداوند برایم زنی نیکوکار ارزانی دارد».
* در باب «غسل المذی والوضوء منه» [۶۸۴].
* در باب «وقت العشاء الی نصف اللیل» [۶۸۵].
* در باب «اهل العلم والفضل اَحقّ بالامامة» [۶۸۶].
* در باب «انّما جعل الامام لیؤتمّ به» [۶۸۷].
* در باب «اقبال الامام علی الناس عند تسویة الصفوف» [۶۸۸].
* در باب «اذا نفر الناس عن الامام في صلاة الجمعة فصلوة الامام ومن بقی جائزة» [۶۸۹].
* در باب «القنوت قبل الركوع وبعده» [۶۹۰].
* در باب «من احبّ العتاقة في كسوف الشمس» [۶۹۱].
* در باب «الدعاء في الكسوف» [۶۹۲].
* در باب «صلوة الصبیان مع الناس علی الجنائز» [۶۹۳].
به هر حال، روایات زائدة بن قدامة/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/در بیشتر از ۲۶ مورد آمده است.
[۶۷۵] بیوگرافی «زائدة بن قدامة» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۲/۱/۴۳۲؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۱/۲۷۷؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۳/۶۱۳؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۷/۳۷۵؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۶/۳۳۹؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۱/۳۱۷؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۳/۲۶۴؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۳۰۷؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی، ص۱۰۲؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص ۹۸؛ «شذرات الذهب»؛ ابن عماد ۱/۲۵۱؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۶/۲۵۷؛ «الطبقات الکبری»، ابن سعد ۶/۳۷۸؛ «النجوم الزاهرة»، ابن تغری بردی ۲/۳۹؛ «الطبقات السنیة»، تمیمی داری ۳/۳۵۳ و ۳۵۴ به شماره ۸۷۸؛ «الکامل فی ضعفاء الرجال»، ابن عدی ۶/۵۶؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۱۵۵ [۶۷۶] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۲۱۵ [۶۷۷] «الجواهر المضیة» ۱/۲۴۳ [۶۷۸] «جامع المسانید» ۲/۴۵۸ [۶۷۹] «عقود الجمان»؛ ص ۱۱۲ [۶۸۰] «تهذیب التهذیب» ۳/۲۶۴ و ۲۶۵ [۶۸۱] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۶۸۶ [۶۸۲] همان ۲/۷۲۰ [۶۸۳] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۷۶۸ [۶۸۴] همان ۱/۴۱ [۶۸۵] همان ۱/۸۱ [۶۸۶] همان ۱/۹۳ [۶۸۷] همان ۱/۹۵ [۶۸۸] همان ۱/۱۰۰ [۶۸۹] همان ۱/۱۲۸ [۶۹۰] همان ۱/۱۳۶ [۶۹۱] همان ۱/۱۴۴ [۶۹۲] همان ۱/۱۴۵ [۶۹۳] همان ۱/۱۷۷