صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

۵۹- عبدالوارث بن سعید حنفی/ [۱۱۹۷] [متوفّای ۱۸۰ه‍ . ق]

۵۹- عبدالوارث بن سعید حنفی/ [۱۱۹۷] [متوفّای ۱۸۰ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۱۱۹۸]گوید:

وی، حافظ مطمئن و قابل اعتماد در حدیث، ابوعبیدة عنبری، تنوّری بصری می‌باشد که از ایوب سختیانی، یزید رشک، جعد ابی عثمان، شعیب بن حبحاب، ایوب بن موسی و کسان دیگر، به روایت حدیث پرداخته است.

و از او نیز، مُسدّد، قتیبة، بشر بن هلال، حمید بن مسعدة، پسرش: عبدالصمد و شماری دیگر از دانش پژوهان، حدیث روایت نموده‌اند.

ابوعمر جرمی گوید: «ما رأیتُ فقیهاً أفصح من عبدالوارث»؛ «من فقیه و دانشوری فصیح‌تر و سخنورتر و بلیغ‌تر و نیکوسخن‌تر از عبدالوارث بن سعید، ندیده‌ام».

عبدالوارث بن سعید، به سال ۱۰۲ ه‍ . ق دیده به جهان گشود و به سال ۱۸۰ ه‍ . ق درگذشت و به رحمت ایزدی پیوست.

و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۱۱۹۹]گوید:

احمد بن حنبل گوید: «كان عبدالوارث أصحّ حدیثاً من حسین المعلّم؛ وكان صالحاً في الحدیث»؛ «احادیث عبدالوارث بن سعید، از لحاظ صحّت و درستی، بهتر از احادیث و روایات حسین معلّم است؛و عبدالوارث، در زمینه‌ی روایت حدیث، فردی درستکار و شریف، نجیب و محترم، شایسته و کارآمد، متخصص و کارشناس و توانا و برازنده بود».

معاویة بن صالح گوید: «قلتُ لیحیی بن معین: من أثبت شیوخ البصریین؟ فقال: عبدالوارث مع جماعة سمّاهم»؛ «خطاب به یحیی بن معین گفتم: از میان اساتید و شیوخ بصره، چه کسی از همه مطمئن‌تر و معتبرتر و امانت دارتر و قابل اعتمادتر است؟ وی در پاسخ گفت: عبدالوارث؛ و یحیی بن معین، در کنار عبدالوارث، به بیان شمار دیگری از علماء و صاحب نظران اسلامی نیز پرداخت».

و عثمان دارمی، به نقل از یحیی بن معین گوید: «هو مثل حماد بن زیاد في ایوّب. قلتُ: فالثقفی احبّ الیك أو عبدالوارث؟ قال: عبدالوارث. قلت: فابن عُلَیَّة احبّ الیك في ایوب أو عبدالوارث؟ قال: عبدالوارث»؛ «عبدالوارث بن سعید، در روایت کردن احادیث ایوب، به سان حماد بن زید است». عثمان گوید: خطاب به یحیی بن معین گفتم: از دیدگاه شما، در نقل و روایت حدیث از ایوب، ثقفی بهتر و برازنده‌تر است یا عبدالوارث؟ وی در پاسخ گفت: عبدالوارث.

دوباره پرسیدم: از دیدگاه شما، در نقل و روایت حدیث از ایوب، ابن عُلَیّة بهتر و بایسته‌تر است یا عبدالوارث؟ یحیی بن معین، باز هم در پاسخ گفت: عبدالوارث».

ابوزرعة گوید: «ثقة»؛ «عبدالوارث، فردی مؤثق و قابل اعتماد است».

ابوحاتم گوید: «صدوق، ممّن یعدّ مع ابن عُلَیّة ووُهیب وبشر بن المفضّل؛ یُعدّ من الثقات؛ هو أثبت من حماد بن سلمة»؛ «عبدالوارث بن سعید، روایت کننده‌ای صادق و درستکار و امانت دار و راستگو می‌باشد؛ او با ابن عُلیّة؛ وُهیب و بشر بن مفضّل، از زمره‌ی راویان ثقه و مورد اعتماد به شمار می‌آیند؛ و عبدالوارث، نسبت به حماد بن سلمة، مطمئن‌تر و معتبرتر می‌باشد».

نسایی گوید: «ثقة حجّة»؛ «عبدالوارث بن سعید، ثقه و قابل اعتماد و حجّت و خبره و آگاه و کارشناس در حدیث می‌باشد».

ابن نُمیر، احمد عجلی و دیگران نیز، عبدالوارث بن سعید را فردی مؤثّق و مورد اعتماد معرفی کرده‌اند؛ و علاوه از آن، وی از آن دسته از راویان و محدّثانی می‌باشد که بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه، به نقل روایت از وی پرداخته‌اند.

حافظ عبدالقادر قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة» [۱۲۰۰]، به بیان بیوگرافی عبدالوارث بن سعید پرداخته و او را از علماء و صاحب نظران احناف برشمرده و در ادامه گفته است: «روی له الجماعة»؛ «جماعت محدّثان، از عبدالوارث بن سعید، حدیث روایت نموده‌اند». (و منظور از جماعت محدّثان، شش پیشوای حدیث: بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه می‌باشد).

حافظ جلال الدین مزّی، در کتاب «تهذیب الكمال» [۱۲۰۱]، عبدالوارث بن سعید را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است؛ همچنان‌که حافظ سیوطی نیز در کتاب «تبییض الصحیفة» [۱۲۰۲]، وی را در زمره‌ی راویان امام ابوحنیفه/قرار داده است.

و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب» [۱۲۰۳]، عبدالوارث بن سعید را در زمره‌ی راویان شهر بصره که به نقل روایت از امام ابوحنیفه/پرداخته‌اند، ذکر نموده است.

و در کتاب «جامع المسانید» [۱۲۰۴]، چنین آمده است: ناچیزترین بندگان خدا (ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی) گوید: «و یروی عن الامام الأعظم ابی حنیفة/»؛ «عبدالوارث بن سعید، در این مسانید، از امام ابوحنیفه/حدیث روایت نموده است».

و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان» [۱۲۰۵]، به ذکر عبدالوارث بن سعید پرداخته و او را از راویان امام اعظم ابوحنیفه/معرفی کرده است.

نگارنده گوید:

عبدالوارث بن سعید، از ابوحنیفه، از عمرو بن شعیب، از پدرش، از جدّش، از پیامبر جچنین روایت کرده است: «نهی جالشرط في البیع»؛ «رسول خدا جاز قرار دادن شرط در معامله، نهی کردند».

این روایت را ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی، در کتاب «جامع المسانید» [۱۲۰۶]، ذکر کرده و در ادامه گفته است:

این حدیث را سه نفر، از عبدالوارث بن سعید، از امام ابوحنیفه/روایت کرده‌اند:

۱- ابوعبدالله حسین بن محمد بن خسرو بلخی در مُسند خویش؛

۲- قاضی ابوبکر محمد بن ابی طاهر عبدالباقی انصاری؛

۳- و حافظ ابونعیم اصفهانی.

و همچنین نگارنده‌ی سطور گوید:

عبدالوارث بن سعید/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «الولیمة ولو بشاة» [۱۲۰۷]

«حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الوَارِثِ، عَنْ شُعَيْبٍ، عَنْ أَنَسٍ، «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جأَعْتَقَ صَفِيَّةَ وَتَزَوَّجَهَا، وَجَعَلَ عِتْقَهَا صَدَاقَهَا، وَأَوْلَمَ عَلَيْهَا بِحَيْسٍ»»(ح ۵۱۶۹)

«مُسدّد، از عبدالوارث بن سعید، از شعیب، از انس بن مالکسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا ج، صفیّةلرا آزاد نمود و با وی ازدواج کرد و آزادی وی را مَهرش گردانید؛ و نوعی غذا بر وی ولیمه کرد».

* در باب «ذهاب النساء والصبیان الی العرس» [۱۲۰۸]

«حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ المُبَارَكِ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الوَارِثِ، حَدَّثَنَا عَبْدُ العَزِيزِ بْنُ صُهَيْبٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س، قَالَ: أَبْصَرَ النَّبِيُّ جنِسَاءً وَصِبْيَانًا مُقْبِلِينَ مِنْ عُرْسٍ، فَقَامَ مُمْتَنًّا، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ أَنْتُمْ مِنْ أَحَبِّ النَّاسِ إِلَيَّ»»(ح ۵۱۸۰)

«عبدالرحمن بن مبارک، از عبدالوارث بن سعید، از عبدالعزیز بن صهیب، از انس بن مالکسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا جزنان و کودکانی را دید که از محفل عروسی می‌آمدند؛ آن حضرت جنیرومندانه برخاست و فرمود: «بارالها! شما در نزد من، از دوست داشتنی‌ترین مردمان هستید».

* در باب «التزعفر للرجال» [۱۲۰۹]

«حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الوَارِثِ، عَنْ عَبْدِ العَزِيزِ، عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: «نَهَى النَّبِيُّ جأَنْ يَتَزَعْفَرَ الرَّجُلُ»»(ح ۵۸۴۶)

«مُسدّد، از عبدالوارث بن سعید، از عبدالعزیز، برای ما روایت کرده که انس بن مالکسگفت: رسول خدا جمنع کرده است که مرد، جامه‌ی خویش را با زعفران رنگ کند».

* در باب «كراهیة الصلاة في التصاویر» [۱۲۱۰]

«حَدَّثَنَا عِمْرَانُ بْنُ مَيْسَرَةَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الوَارِثِ، حَدَّثَنَا عَبْدُ العَزِيزِ بْنُ صُهَيْبٍ، عَنْ أَنَسٍ سقَالَ: كَانَ قِرَامٌ لِعَائِشَةَ، سَتَرَتْ بِهِ جَانِبَ بَيْتِهَا، فَقَالَ لَهَا النَّبِيُّ ج: «أَمِيطِي عَنِّي، فَإِنَّهُ لاَ تَزَالُ تَصَاوِيرُهُ تَعْرِضُ لِي فِي صَلاَتِي»»(ح ۵۹۵۹)

«عمران بن میسرة، از عبدالوارث بن سعید، از عبدالعزیز بن صهیب، برای ما روایت کرده که انس بن مالکسگفت: عایشهل، پرده‌ای دارای صورت داشت که با آن، جانب خانه‌ی خویش را پوشانیده بود. پیامبر خدا جبه وی فرود: «آن را از نظرم دور کن؛ زیرا تصویرهای آن، پیوسته در نماز، در نظرم می‌آید».

* در باب «ما ینهی عن السباب واللعن» [۱۲۱۱].

* در باب «قوله تعالی: ﴿لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتَ ٱلنَّبِيِّ إِلَّآ أَن يُؤۡذَنَ لَكُمۡ إِلَىٰ طَعَامٍ غَيۡرَ نَٰظِرِينَ إِنَىٰهُ[الأحزاب: ۵۳]» [۱۲۱۲].

* در باب «قول النبيّ ج: اللّهم علّمه الكتاب» [۱۲۱۳].

* در باب «رفع العلم وظهور الجهل» [۱۲۱۴].

* در باب «اثم من كذب علی النبيّ ج» [۱۲۱۵].

* در باب «غسل مایصیب من فرج المرأة» [۱۲۱۶].

* در باب «هل ینبش قبور مشركی الجاهلیة» [۱۲۱۷].

* در باب «لیردّ المصلّی من مرّ بین یده» [۱۲۱۸].

* در باب «من كره أن یقال للمغرب، العشاء» [۱۲۱۹].

* در باب «ما جاء في الثوم النیّ والبصل والكرّاث» [۱۲۲۰].

* در باب «السواك یوم الجمعة» [۱۲۲۱].

* در باب «اذا لم یكن لها جلباب في العید» [۱۲۲۲].

به هر حال، روایات «عبدالوارث بن سعید»/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۷۱ مورد آمده است.

[۱۱۹۷] بیوگرافی «عبدالوارث بن سعید» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۳/۲/۱۱۸؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۷۵۶؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۶/۷۵؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۱۸/۳۰۰؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۲/۶۷۷؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۲۹۳؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۷/۱۴۰؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۲/۲۱۹؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۶/۳۹۱؛«تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۶۲۵؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۲/۱۳۲؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص۲۰۹ ؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص۱۱۶، «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۳۲۶ [۱۱۹۸] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۲۵۷ [۱۱۹۹] «تهذیب التهذیب» ۶/۳۹۲ [۱۲۰۰] «الجواهر المضیة» ۱/۳۳۴ [۱۲۰۱] «تهذیب الکمال» ۱۹/۱۰۴ [۱۲۰۲] «تبییض الصحیفة»، ص ۷۷ [۱۲۰۳] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۸ [۱۲۰۴] «جامع المسانید» ۲/۵۱۹ [۱۲۰۵] «عقود الجمان»؛ ص ۱۲۸ [۱۲۰۶] «جامع المسانید» ۲/۲۲ و ۲۳ [۱۲۰۷] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۷۷۷ [۱۲۰۸] همان ۲/۷۷۸ [۱۲۰۹] همان ۲/۸۶۹ [۱۲۱۰] همان ۲/۸۸۱ [۱۲۱۱] همان ۲/۸۹۳ [۱۲۱۲] همان ۲/۷۰۶ [۱۲۱۳] همان ۱/۱۷ [۱۲۱۴] همان ۱/۱۸ [۱۲۱۵] همان ۱/۲۱ [۱۲۱۶] همان ۱/۴۳ [۱۲۱۷] همان ۱/۶۱ [۱۲۱۸] همان ۱/۷۳ [۱۲۱۹] همان ۱/۷۹ و ۸۰ [۱۲۲۰] همان ۱/۱۱۸ [۱۲۲۱] همان ۱/۱۲۲ [۱۲۲۲] همان ۱/۱۳۳ و ۱۳۴