۱۰۹- یحیی بن سلیمان جُعفی کوفی/ [۲۰۲۲] [متوفّای ۲۳۷ ه . ق]
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۲۰۲۳]گوید:
وی، یحیی بن سلیمان بن یحیی بن سعید بن مُسلم بن عبیدالله بن مُسلم جُعفی، ابوسعید کوفی مُقری (آموزگار قرآن) میباشد که در مصر، سُکنی و اقامت گزید و در آنجا، مستقر و ماندگار شد.
از کسانی که یحیی بن سلیمان جُعفی، به نقل روایت از آنها پرداخته است، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
عمرو بن عثمان بن سعید جُعفی؛ حفص بن غیاث؛ عبدالله بن ادریس؛ ابوبکر بن عیّاش؛ عبدالله بن نُمیر؛ وکیع بن جرّاح؛ عبدالله بن وهب؛ و ...
و کسانی که از یحیی بن سلیمان جُعفی، حدیث روایت نمودهاند، میتوان این افراد را نام برد:
بخاری؛ ترمذی (با واسطهی احمد بن حسن ترمذی)؛ ابوزرعة؛ ابوحاتم؛ محمد بن عوف؛ ابوالأحوص (قاضی عکبراء)؛ ذُهْلی؛ عثمان بن خرزاذ؛ اسماعیل سمویه؛ حسن بن علی حلوانی؛ طاهر بن عیسی بن قیرس؛ احمد بن محمد بن حجّاج بن رشدین؛ حسن بن سفیان؛ و...
ابوحاتم رازی گوید: «شیخ»؛ «یحیی بن سلیمان جُعفی، از بزرگان و سروران است».
ابن حبّان، در کتاب «الثقات»، وی را در شمار راویان مؤثق و قابل اعتماد ذکر نموده و گفته است: «ربَّما أغرب»؛ «یحیی بن سلیمان، گاهی اوقات، احادیث غریب یا مُنکر را روایت کرده است».
ابن یونس، بر این باور است که یحیی بن سلیمان جعفی، به سال ۲۳۷ ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید. و در جایی دیگر گفته است که وی، به سال ۲۳۸ ه . ق وفات کرده و به رحمت ایزدی پیوسته است.
دارقطنی، در مورد یحیی بن سلیمان گوید: «ثقة»؛ «وی، از زمرهی روایت کنندگان مورد وثوق و قابل اعتماد است».
مسلمة بن قاسم گفته است: «لا بأس به»؛ «در روایات و احادیث یحیی بن سلیمان جُعفی، نمیتوان ایراد و نقصی وارد کرد؛ زیرا وی، ثقه و قابل اعتماد است».
از دیدگاه عقیلی نیز، یحیی بن سلیمان جعفی، از زمرهی راویان مؤثق و مورد اعتماد میباشد.
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان» [۲۰۲۴]، و حافظ ابن بزّاز کردری در کتاب «المناقب» [۲۰۲۵]، یحیی بن سلیمان جُعفی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کردهاند.
نگارندهی سطور گوید:
یحیی بن سلیمان جُعفی كوفی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به حساب میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «من بَنیٰ مسجداً» [۲۰۲۶]
«حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ سُلَيْمَانَ، حَدَّثَنِي ابْنُ وَهْبٍ، أَخْبَرَنِي عَمْرٌو، أَنَّ بُكَيْرًا، حَدَّثَهُ أَنَّ عَاصِمَ بْنَ عُمَرَ بْنِ قَتَادَةَ حَدَّثَهُ، أَنَّهُ سَمِعَ عُبَيْدَ اللَّهِ الخَوْلاَنِيَّ، أَنَّهُ سَمِعَ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ، يَقُولُ عِنْدَ قَوْلِ النَّاسِ فِيهِ حِينَ بَنَى مَسْجِدَ الرَّسُولِ ج: إِنَّكُمْ أَكْثَرْتُمْ، وَإِنِّي سَمِعْتُ النَّبِيَّ جيَقُولُ: "مَنْ بَنَى مَسْجِدًا - قَالَ بُكَيْرٌ: حَسِبْتُ أَنَّهُ قَالَ: يَبْتَغِي بِهِ وَجْهَ اللَّهِ - بَنَى اللَّهُ لَهُ مِثْلَهُ فِي الجَنَّةِ"»(ح ۴۵۰)
«یحیی بن سلیمان جُعفی، از ابن وهب، از عمرو، از بُکیر، از عاصم بن عمر بن قتادة، از عبیدالله خولانی برای ما روایت کرده که وی گفته است: از عثمان بن عفّانسشنیده است که هنگامی که عثمانسدر مورد بنای مسجد النبی با اعتراض مردم روبرو شد، فرمود: شما زیاد، خرده گیری میکنید، ولی من، از رسول خدا جشنیدم که فرمود: «هر کس برای خوشنودی خدا، مسجدی بنا کند، خداوند، خانهای مانند آن، در بهشت برای وی، بنا خواهد کرد».
* در باب «أهل العلم والفضل، أحقّ بالإمامة» [۲۰۲۷]
«حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ سُلَيْمَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ وَهْبٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي يُونُسُ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، أَنَّهُ أَخْبَرَهُ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: لَمَّا اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ جوَجَعُهُ قِيلَ لَهُ فِي الصَّلاَةِ، فَقَالَ: «مُرُوا أَبَا بَكْرٍ فَلْيُصَلِّ بِالنَّاسِ» قَالَتْ عَائِشَةُ: إِنَّ أَبَا بَكْرٍ رَجُلٌ رَقِيقٌ، إِذَا قَرَأَ غَلَبَهُ البُكَاءُ، قَالَ: «مُرُوهُ فَيُصَلِّي» فَعَاوَدَتْهُ، قَالَ: «مُرُوهُ فَيُصَلِّي، إِنَّكُنَّ صَوَاحِبُ يُوسُفَ» تَابَعَهُ الزُّبَيْدِيُّ، وَابْنُ أَخِي الزُّهْرِيِّ، وَإِسْحَاقُ بْنُ يَحْيَى الكَلْبِيُّ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، وَقَالَ عُقَيْلٌ، وَمَعْمَرٌ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ حَمْزَةَ، عَنِ النَّبِيِّ ج»(ح ۶۸۲)
«یحیی بن سلیمان جُعفی، از ابن وهب، از یونس، از ابن شهاب، از حمزة بن عبدالله برای ما از پدرش (عبدالله بن عمرب) خبر داده که وی گفته است: هنگامی که درد رسول خدا جشدّت یافت، دربارهی نماز، به آن حضرت جگفتند؛ و آن حضرت جفرمود: «به ابوبکر بگویید که نماز را برای مردم امامت کند». عایشهلگفت: ابوبکر، مردی نرم دل است چون قرائت کند، گریه بر وی چیره میگردد. آن حضرت جفرمود: «به ابوبکر بگویید که برای مردم، نماز را امامت دهد». دوباره، عایشهلگفتهاش را تکرار کرد. آن حضرت جفرمود: «به ابوبکر بگویید که نماز را برای مردم، امامت کند؛ (خاموش باشید) شما همان زنانی هستید که یوسف÷را احاطه کرده بودند».
* در باب در باب «ما جاء في الوتر» [۲۰۲۸]
«حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ سُلَيْمَانَ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ وَهْبٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي عَمْرُو بْنُ الحَارِثِ، أَنَّ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ القَاسِمِ، حَدَّثَهُ عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ج: «صَلاَةُ اللَّيْلِ مَثْنَى مَثْنَى، فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَنْصَرِفَ، فَارْكَعْ رَكْعَةً تُوتِرُ لَكَ مَا صَلَّيْتَ» قَالَ القَاسِمُ: «وَرَأَيْنَا أُنَاسًا مُنْذُ أَدْرَكْنَا يُوتِرُونَ بِثَلاَثٍ، وَإِنَّ كُلًّا لَوَاسِعٌ أَرْجُو أَنْ لاَ يَكُونَ بِشَيْءٍ مِنْهُ بَأْسٌ»»(ح ۹۹۳)
«یحیی بن سلیمان جُعفی، از عبدالله بن وهب، از عمرو، از عبدالرحمن بن قاسم، از پدرش برای ما روایت کرده که عبدالله بن عمربگفت: نماز شب، دو رکعت دو رکعت است؛ و چون بخواهی که نماز را تمام کنی، پس یک رکعت بگزار تا نمازی را که گزاردهای، طاق گرداند.
قاسم گوید: از زمانی که به سن بلوغ رسیدهام، مردم را دیدهام که نماز وتر را سه رکعت میگزارند. پس هر یک از سه رکعت و یک رکعت رواست و امیدوارم که در آن، باکی نباشد».
* در باب «من لم یتطوّع في السفر دبر الصلوات وقبلها» [۲۰۲۹].
* در باب «اذا كلّم وهو یصلّی، فأشار بیده واستمع» [۲۰۳۰].
* در باب «الإشارة في الصلاة» [۲۰۳۱].
* در باب «ما جاء في عذاب القبر» [۲۰۳۲].
* در باب «إستلام الركن بالمِحْجَن» [۲۰۳۳].
* در باب «ما یقتل المُحرم من الدوابّ» [۲۰۳۴].
* در باب «صوم یوم عرفة» [۲۰۳۵].
* در باب «بیع الثمر علی رؤوس النخل بالذهب والفضّة» [۲۰۳۶].
* در باب «ما جاء في السقائف؛ وجلس النبيّ جوأصحابه في سقیفة بنی ساعدة» [۲۰۳۷].
* در باب «ذكر الملائكة» [۲۰۳۸].
به هر حال، روایات «یحیی بن سلیمان جُعفی كوفی»/در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۲۷ مورد آمده است.
[۲۰۲۲] بیوگرافی «یحیی بن سلیمان جُعفی کوفی» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۴/۲/۲۸۰؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۷۹۴؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۹/۱۵۴؛«کتاب الثقات»، ابن حبان ۹/۲۶۳؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۴/۳۸۲؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۳/۲۷۵؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۲/۳۰۴؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۲۰/۱۱۷؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۳۶۴؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۲/۹۱ [۲۰۲۳] «تهذیب التهذیب» ۱۱/۱۹۹ [۲۰۲۴] «عقود الجمان»؛ ص ۱۵۵ [۲۰۲۵] «المناقب»، کردری ۲/۲۱۹ [۲۰۲۶] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۱/۶۴ [۲۰۲۷] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۱/۹۴ [۲۰۲۸] همان ۱/۱۳۵ [۲۰۲۹] همان ۱/۱۴۹ [۲۰۳۰] همان ۱/۱۶۴ [۲۰۳۱] همان ۱/۱۶۵ [۲۰۳۲] همان ۱/۱۸۳ [۲۰۳۳] همان ۱/۲۱۸ [۲۰۳۴] همان ۱/۲۴۶ [۲۰۳۵] همان ۱/۲۶۷ [۲۰۳۶] همان ۱/۲۹۱ [۲۰۳۷] همان ۱/۳۳۳ [۲۰۳۸] همان ۱/۴۵۸