۸۹- مِسْعَر بن کدام حنفی/ [۱۶۷۵] [متوفّای ۱۵۳ یا ۱۵۵ ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۱۶۷۶]گوید:
وی، پیشوای دینی، حافظ حدیث: ابوسلمة (مِسْعَر بن کدام بن ظُهَیر بن عُبَیدة بن حارث بن هلال بن عامر بن صعصعة) هلالی (عامری رُواسی) کوفی أحول، یکی از شخصیّتهای برجستهی اسلامی و از زمرهی طلایه داران و پیشقراولان عرصهی علمی و پیشگامان و پیشاهنگان دینی میباشد که از عدی بن ثابت، حکم بن عتیبة، قتادة، عمرو بن مرّة، و کسان دیگر از طبقهی آنان، به نقل روایت پرداخته است.
و از کسانی که از مِسعر بن کدام، به روایت حدیث پرداختهاند، میتوان این افراد را نام برد:
سفیان بن عیینه؛ یحیی قطان؛ محمد بن بشر؛ یحیی بن آدم؛ ابونعیم؛ خلّاد بن یحیی؛ و شمار زیادی از دیگر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش.
محمد بن بشر گوید: «كان عند مسعر، نحو ألف حدیث، فكتبتُها سوی عشرة»؛ «به نزد مِسعر بن کدام، در حدود هزار حدیث وجود داشت که من به جز ده حدیث، تمامی آنها را نوشتم».
یحیی قطان گوید: «ما رأیتُ أثبت من مسعر»؛ «من، کسی را مطمئنتر و قویتر و درستکارتر و امانتدارتر از مِسعر بن کدام، ندیدهام».
احمد بن حنبل گوید: «الثقة مثل شعبة ومسعر»؛ «راویان مؤثق و قابل اعتماد، چون شعبه و مسعر هستند».
وکیع بن جرّاح گفته است: «شكّ مسعر، كیقین غیره»؛ «شک و تردید مِسعر بن کدام، به سان یقین دیگران است».
حسن بن عمارة گوید: «ان لم یدخل الجنة الّا مثل مسعر، فانّ اهل الجنّة لقلیل»؛ «اگر چنانچه افرادی چون مِسعر بن کدام، وارد بهشت نشوند، پس به راستی که بهشتیان، اندک خواهند بود.»
سفیان بن عیینه نیز گفته است: «قالوا للأعمش: انّ مسعراً شكّ في حَدیثه. فقال: شكّه، كیقین غیره»؛ «گروهی، خطاب به اعمش گفتند: بیگمان، مِسعر بن کدام، در احادیث و روایات خویش، دچار شک و تردید هم شده است. اعمش گفت: (هان بدانید که) شک و تردید مسعر، به سان یقین دیگران است».
از خالد بن عمرو، روایت است که گفت: «رأیتُ مسعراً كان جبهته ركبة عنز من السجود»؛ «مِسعر بن کدام را در حالی دیدم که پیشانی وی، بر اثر سجده، به سان زانوی بز شده بود».
شعبه گوید: «كنّا نسمّی مسعراً المصحف؛ من اتقانه. هو عند الكوفیین كابن عون عند البصریین»؛ «ما (علماء و صاحب نظران اسلامی)، مسعر بن کدام را به خاطر مهارت و خبرگی و کاردانی و توانایی و استادی و شایستگی وی، به «مصحف» (قرآن) نامگذاری کرده بودیم؛ جایگاه مِسعر بن کدام از دیدگاه دانشوران و فرهیختگان کوفه، به سان شأن و مقام ابن عون در نزد علماء و اندیشمندان بصره بود».
خریبی گوید: «ما من أحد الّا وقد أخذ علیه الّا مسعر»؛ «هر یک از علماء و صاحب نظران اسلامی، به نوعی مورد نکوهش و انتقاد و ملامت و سرزنش قرار گرفته است؛ به جز مسعر که از این قاعده، مستثنا میباشد».
علامه عبدالقادر قرشی، در کتاب «الجواهر المضیة» [۱۶۷۷]، به ذکر مِسعر بن کدام پرداخته و وی را در شمار علماء و صاحب نظران احناف، برشمرده و گفته است: «روی عن أبی حنیفة وعطاء وقتادة؛ روی عنه السفیانان»؛ «مِسعر بن کدام، از امام ابوحنیفه، عطاء و قتادة، حدیث روایت نموده است؛ و از او نیز؛ سفیان ثوری و سفیان بن عیینه، به نقل روایت پرداختهاند».
سفیان ثوری گوید: «كنّا اذا اختلفنا في شیء، سألنا مسعراً منه»؛ «هرگاه، پیرامون موضوع یا مسألهای با همدیگر، اختلاف پیدا میکردیم، برای حلّ و فصل آن، به مِسعر بن کدام مراجعه میکردیم و دربارهی آن موضوع یا مسأله، از او میپرسیدیم».
احمد بن حنبل نیز گفته است: «كان ثقة خیاراً»؛ «مِسعر بن کدام، از زمرهی راویان مؤثّق و قابل اعتماد و از مردمان برگزیده و نیک و بزرگ منش و قابل احترام بود».
مسعر، به سال ۱۵۵ ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید. رحمت و رضوان خدا بر او باد.
جماعت محدّثان (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، نیز از وی حدیث روایت کردهاند.
خود مِسعر بن کدام، گفته است: «من جعل أباحنیفة بینه وبین الله، رجوتُ أن لایخاف ولا یكون فرط في الاحتیاط لنفسه»؛ «هر کس، در بین خود و خداوند بلند مرتبه، امام ابوحنیفه/را قرار دهد، امید آن دارم که دچار ترس و هراس نگردد و برای احتیاط و دوراندیشی، در حق خویش، دچار زیاده روی و افراط نشده باشد».
در کتاب «جامع المسانید» [۱۶۷۸]چنین آمده است:
«و مع تقدّمه وجلالة محلّه، وهو شیخ أكبر شیوخ الامام احمد والبخاری ومسلم - رحمهم الله -، یروی عن الامام أبی حنیفة/في هذه المسانید»؛ «مِسعر بن کدام/- با وجود این که بزرگترین و برجستهترین استاد اساتید امام احمد بن حنبل/، بخاری/و مسلم/میباشد - باز هم در این مسانید، به نقل روایت از امام ابوحنیفه/پرداخته است».
حافظ سیوطی، در کتاب «تبییض الصحیفة» [۱۶۷۹]گوید: «رُوی أیضاً عن ابن المبارك، انّه قال: رأیتُ مسعراً في حلقة أبی حنیفة وهو جالس بین یدیه یسأله ویستفهم منه. وما رأیت أحداً قطّ تكلّم في الفقه، أحسن من أبی حنیفة».
«همچنین، از عبدالله بن مبارک (یکی از شاگردان امام ابوحنیفه/) روایت است که گفت: مِسعر بن کدام را در حلقهی درس امام ابوحنیفه/در حالی دید که وی در جلو روی امام ابوحنیفه/نشسته بود و از وی، سؤال میکرد و در مورد برخی از مسائل، تحقیق و استعلام و کند و کاو و پرس و جو میکرد. و هرگز کسی را ندیدهام که در احکام و مسائل فقهی، بهتر و بایستهتر از امام ابوحنیفه/سخن گفته باشد».
و بدین سان، حافظ سیوطی، در جایی دیگر از کتاب «تبییض الصحیفة» [۱۶۸۰]گفته است: «و رُوی أیضاً عن مِسعر بن كِدام؛ أنّه قال: أتیتُ أباحنیفة في مسجده؛ فرأیتُه یصلّی بالغداة؛ ثم یجلس للناس في العلم الی أن یصلّی الظهر؛ ثم یجلس الی العصر؛ فاذا صلّی العصر، جلس الی المغرب؛ فاذا صلّی المغرب، جلس الی أن یصلّی العشاء؛ فقلتُ في نفسی: هذا الرجل في هذا الشغل، متی یتفرّغ للعبادة؟! لأتعاهدنّه اللیلة. فتعاهدته؛ فلمّا هدأ الناس، خرج الی المسجد، فانتصب الی الصلاة الی ان طلع الفجر؛ ودخل منزله ولبس ثیابه وخرج الی المسجد وصلّی الغداة؛ فجلس للناس الی الظهر؛ ثم الی العصر؛ ثم الی المغرب؛ ثم الی العشاء؛ فقلتُ في نفسی: ان الرجل قد ینشط اللیلة. لأتعاهدنّه اللیلة. فتعاهدته؛ فلمّا هدأ الناس، خرج، فانتصب للصلاة. ففعل كفعله في اللیلة الاولی. فقلتُ في نفسی: لألزمنّه الی أن یموت أو أموت. فلازمتُه في مسجده.
و قال ابن ابی معاذ: فبلغنی أنّ مسعراً مات في مسجد ابی حنیفة في سجوده. رحمة الله علیه» [۱۶۸۱].
«به نزد ابوحنیفه، به مسجدش رفتم. او را در حال گزاردن نماز صبح دیدم. آن گاه، پس از گزاردن نماز، برای مردم، حلقهی درس تشکیل داد و تا نماز ظهر، این کلاس ادامه پیدا کرد. سپس نماز ظهر را گزارد و پس از گزاردن نماز، دوباره برای تعلیم مردم نشست و تا نماز عصر، این کلاس، ادامه یافت؛ پس از آن، نماز عصر را گزارد و باز هم تا مغرب، برای آموزش مردم نشست؛ و چون نماز مغرب را خواند، دوباره تا عشاء، برای مردم، حلقهی درس، تشکیل داد و پس از آن، نماز عشاء را گزارد.
مِسعر بن کدام گوید: با خود گفتم: این مرد (ابوحنیفه)، پیوسته در این شغل و کار (تدریس و تعلیم) است؛ پس چه وقت، برای عبادت، بیکار میشود و فراغت مییابد! از این رو، با خود عهد بستم تا ابوحنیفه را زیر نظر بگیرم؛ ابوحنیفه را زیر نظر گرفتم؛ و نتیجه این شد که چون مردم به خواب رفتند، او به مسجد آمد؛ و تا نماز صبح، به گزاردن نماز و شب زنده داری پرداخت؛ سپس به خانهی خویش وارد شد و لباس هایش را بر تن کرد و به سوی مسجد بیرون شد و نماز صبح را گزارد؛ و دوباره، همان برنامهی روز پیشین خویش را شروع کرد؛ یعنی تشکیل حلقهی درس، از صبح تا عشاء.
مِسعر بن کدام، در ادامه گوید: با خود گفتم: ابوحنیفه، حتماً امشب استراحت خواهد کرد؛ از این رو؛ امشب نیز او را زیر نظر خواهم گرفت؛ او را در شب دوم نیز زیر نظر گرفتم و چون مردم به خواب رفتند، او به مسجد رفت و به نماز ایستاد و همان کارهای شب پییشن را تکرار کرد؛ (یعنی: تا نماز صبح، به گزاردن نماز و شب زنده داری پرداخت؛ سپس به خانه برگشت و لباس هایش را بر تن کرد و به سوی مسجد بیرون شد و نماز صبح را گزارد؛ و دوباره، همان برنامهی روز پیشین خویش را شروع کرد؛ یعنی تشکیل حلقهی درس، از صبح تا عشاء.)
من با خود گفتم: حتماً او را تا زمانی که وفات کند یا من بمیرم، لازم خواهم گرفت و از او، جدا نخواهم شد؛ از این رو، در مسجدش، او را لازم گرفتم.
ابن ابومعاذ گوید: به من خبر رسیده است که مِسعر بن کدام، در حال سجده، در مسجد امام ابوحنیفه/، وفات کرده و جان به جان آفرین، تسلیم نموده است. رحمت و رضوان خدا بر او باد».
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۱۶۸۲]گوید:
حفص بن غیاث، به نقل از هشام بن عروة گوید: «ما قدم علینا من العراق، أفضل من ایوب ومن ذاك الرُؤاسی؛ یعنی: مسعراً؛ لأنّ رأسه كان كبیراً»؛ «از سرزمین عراق، کسی بهتر از ایوب و از این (هلالی عامری) رُواسی (کوه استوار)، یعنی مِسعر بن کدام، به نزد من نیامده است؛ و به مِسعر بن کدام، از آن جهت «رُواسی» گفتهاند: زیرا جمجمهی سر وی، بزرگ بود».
علی بن مدینی گوید: خطاب به یحیی بن سعید گفتم: «أیّما أثبت؟ هشام الدستوائی أو مسعر. قال: ما رأیتُ مثل مسعر. كان مسعر، من أثبت الناس»؛ «کدام یک از از این دو نفر، در حدیث، مطمئنتر و معتبرتر است؛ هشام دستوائی یا مِسعر بن کدام؟ وی در پاسخ گفت: من تاکنون، کسی را مثل مسعر ندیدهام؛ وی از مطمئنترین و معتبرترین مردمان، در حدیث بود».
عمرو بن علی گوید: «سمعتُ ابن مهدی یقول: حدّثنا ابوخلدة؛ فقال له احمد بن حنبل: كان ثقة؛ وكان مؤدباً وكان خیاراً؛ الثقة شعبة ومسعر»؛ «از عبدالرحمن بن مهدی شنیدم که میگفت: ابوخلدة، برای ما روایت کرد. احمد بن حنبل برای او گفت: وی، فردی مؤثّق و قابل اعتماد، مؤدّب و خوش اخلاق و بزرگ منش و آداب دان و برگزیده و نیکو بود؛ شعبه و مِسعر بن کدام، هر دو، از راویان ثقه و مورد اعتماد بودند».
خریبی به نقل از سفیان ثوری گوید: «كنّا اذا اختلفنا في شیء، سألنا عنه مسعراً»؛ «هرگاه ما (علماء و صاحب نظران اسلامی) پیرامون موضوع یا مسألهای اختلاف میکردیم، دربارهی آن، از مِسعر بن کدام میپرسیدیم».
سفیان ثوری در ادامه گوید: شعبة گفته است: «كنّا نسمّی مسعراً، المصحف»؛ «ما، مسعر بن کدام را به «مصحف» (قرآن)، نامگذاری کرده بودیم».
ابراهیم بن سعید جوهری گوید: «كان یسمّی المیزان»؛ «مِسعر بن کدام را «میزان» (ترازو و مقیاس) نامیدند».
عبدالله بن مبارک نیز در مقام توصیف علم و دانش، حکمت و فرزانگی و خبرگی و مهارت مِسعر بن کدام، در چندین بیت، چنین میسراید:
مـن كـان ملتمسـاً صـالحـاً
فلیأت حلقة مِسعر بن كِدام
«هر کس، در پی انسان درستکار و شریف، نجیب و محترم، شایسته و کاردان و توانا و متخصص است، بایستی در حلقهی درس مِسعر بن کدام، شرکت نماید».
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان» [۱۶۸۳]، مِسعر بن کدام را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است. [۱۶۸۴]
و در کتاب «جامع المسانید» [۱۶۸۵]ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی نیز، بیان شده است که وی، در این مسانید، به نقل روایت از امام ابوحنیفه/پرداخته است.
نگارنده گوید:
مِسعر بن کدام، از ابوحنیفه، از زیاد بن علاقة، از قطبة بن مالکسچنین روایت کرده که وی گفته است: «سمعتُ النبي جیقرأ في إحدی ركعتی الفجر: ﴿وَٱلنَّخۡلَ بَاسِقَٰتٖ لَّهَا طَلۡعٞ نَّضِيدٞ١٠﴾[ق: ۱۰] «از پیامبر شنیدم که در یکی از دو رکعت نماز صبح، آیهی ده سورهی ق را تلاوت کردند».
این روایت را ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی، در کتاب «جامع المسانید» [۱۶۸۶]ذکر کرده و در ادامه گفته است: حافظ طلحة بن محمد، این حدیث را در مسند خویش، از مِسعر بن کدام، از امام ابوحنیفه/روایت نموده است.
و بدین سان، قاضی ابوبکر محمد بن عبدالباقی انصاری، نیز این حدیث را از مِسعر بن کدام، از امام ابوحنیفه/نقل نموده است.
و نگارنده گوید:
مِسعر بن كِدام/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «الصلاة اذا قدم من سفر» [۱۶۸۷]
«حَدَّثَنَا خَلَّادُ بْنُ يَحْيَى، قَالَ: حَدَّثَنَا مِسْعَرٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَارِبُ بْنُ دِثَارٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: أَتَيْتُ النَّبِيَّ جوَهُوَ فِي المَسْجِدِ - قَالَ مِسْعَرٌ: أُرَاهُ قَالَ: ضُحًى - فَقَالَ: «صَلِّ رَكْعَتَيْنِ» وَكَانَ لِي عَلَيْهِ دَيْنٌ فَقَضَانِي وَزَادَنِي»(ح ۴۴۳)
«خلّاد بن یحیی، از مِسعر بن کدام، از محارب بن دثار، از جابر بن عبداللهسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: به نزد پیامبر جدر حالی حاضر شدم که وی در مسجد بود. مِسعر بن کدام گوید: گمان میکنم که محارب بن دثار گفت: هنگام چاشت بود. آن حضرت جفرمود: «دو رکعت نماز بگزار». من از وی، پول طلب داشتم؛ آن حضرت جطلب مرا پرداخت کرد و زیاده هم به من داد».
* در باب «القراءة في العشاء» [۱۶۸۸]
«حَدَّثَنَا خَلَّادُ بْنُ يَحْيَى، قَالَ: حَدَّثَنَا مِسْعَرٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَدِيُّ بْنُ ثَابِتٍ، سَمِعَ البَرَاءَ س، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ ج"يَقْرَأُ: وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ فِي العِشَاءِ، وَمَا سَمِعْتُ أَحَدًا أَحْسَنَ صَوْتًا مِنْهُ أَوْ قِرَاءَةً "»(ح ۷۶۹)
«خلّاد بن یحیی، از مِسعر بن کدام، از عدیّ بن ثابت، برای ما روایت کرده که وی گفته است: از براء بن عازبسشنیدم که گفت: از رسول خدا جشنیدم که در نماز عشاء، سورهی «والتین والزیتون» را خواند؛ و من هیچ کس را خوش آوازتر یا خوش قرائتتر از وی، ندیدهام».
* در باب «اذا حنث ناسیاً في الأیمان؛ وقول الله تعالی: ﴿وَلَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٞ فِيمَآ أَخۡطَأۡتُم بِهِۦ﴾[الأحزاب: ۵]؛ و قال: ﴿لَا تُؤَاخِذۡنِي بِمَا نَسِيتُ﴾[الكهف: ۷۳] [۱۶۸۹]
«حَدَّثَنَا خَلَّادُ بْنُ يَحْيَى، حَدَّثَنَا مِسْعَرٌ، حَدَّثَنَا قَتَادَةُ، حَدَّثَنَا زُرَارَةُ بْنُ أَوْفَى، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، يَرْفَعُهُ قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ تَجَاوَزَ لِأُمَّتِي عَمَّا وَسْوَسَتْ، أَوْ حَدَّثَتْ بِهِ أَنْفُسَهَا، مَا لَمْ تَعْمَلْ بِهِ أَوْ تَكَلَّمْ»»(ح ۶۶۶۴)
«خلاد بن یحیی، از مِسعر بن کدام، از قتادة، از زرارة بن أوفی، از ابوهریرةس- که این حدیث را به آن حضرت جرسانده است - برای ما روایت کرده که آن حضرتجفرموده است: «خداوند، وسوسههایی را که در دل امّت من، خطور مینمایند، معاف فرموده است تا زمانی که بر مقتضای آن، عمل نکرده و یا دربارهی آن، سخن بر زبان نیاورده باشند».
* در باب «الوضوء بالمدّ» [۱۶۹۰].
* در باب «المكث بین السجدتین» [۱۶۹۱].
* در باب «قیام النبيّ جحتّی ترم قد ماه» [۱۶۹۲].
* در باب «رمی الجمار» [۱۶۹۳].
* در باب «خراج الحجّام» [۱۶۹۴].
* در باب «حُسن القضاء» [۱۶۹۵].
* در باب «الخطاء والنسیان في العتاقة والطلاق ونحوه» [۱۶۹۶].
* در باب «الهبة المقبوضة وغیر المقبوضة» [۱۶۹۷].
* در باب «قول الله عزوجل: ﴿وَءَاتَيۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا١٦٣﴾[النساء: ۱۶۳]» [۱۶۹۸].
* در باب «حدیث الغار» [۱۶۹۹].
به هر حال، روایات «مِسعر بن كِدام»/در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۱۸ مورد آمده است.
[۱۶۷۵] بیوگرافی «مسعر بن کدام» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۴/۲/۱۳؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۱۲۳؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۸/۳۶۸؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۷/۱۶۳؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۷/۵۰۷؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱۰/۱۰۲؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۳/۱۳۷؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۲/۱۷۶؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۸/۵۱؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۳۲۰؛ «شذرات الذهب، ابن عماد ۱/۲۳۸؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص ۸۸؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۲/۴۱۹ [۱۶۷۶] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۱۸۸ و ۱۸۹ [۱۶۷۷] «الجواهر المضیة» ۲/۱۶۷ [۱۶۷۸] «جامع المسانید» ۲/۵۵۵ [۱۶۷۹] «تبییض الصحیفة»، ص ۱۱۳ [۱۶۸۰] همان ص ۱۱۵ [۱۶۸۱] «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی ۱۳/۳۵۶ [۱۶۸۲] «تهذیب التهذیب» ۱۰/۱۰۳ و ۱۰۴ [۱۶۸۳] «عقود الجمان»؛ ص ۱۴۵ [۱۶۸۴] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۰ [۱۶۸۵] «جامع المسانید». [۱۶۸۶] «جامع المسانید» ۱/۳۲۸ و ۳۲۹ [۱۶۸۷] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۱/۶۳ [۱۶۸۸] همان ۱/۱۰۶ [۱۶۸۹] همان ۱/۹۸۶ [۱۶۹۰] همان ۱/۳۳ [۱۶۹۱] همان ۱/۱۱۳ [۱۶۹۲] همان ۱/۱۵۲ [۱۶۹۳] همان ۱/۲۳۵ [۱۶۹۴] همان ۱/۳۰۴ [۱۶۹۵] همان ۱/۳۲۲ [۱۶۹۶] همان ۱/۳۴۳ [۱۶۹۷] همان ۱/۳۵۵ [۱۶۹۸] همان ۱/۴۸۵ [۱۶۹۹] همان ۱/۴۹۴