۸۰- محمد بن خازم، ابومعاویة کوفی/ [۱۵۲۱] [متوفّای ۱۹۵ ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۱۵۲۲]گوید:
وی، حافظ مؤثق و قابل اعتماد، محدّث کوفه، «محمد بن خازم كوفی نابینا» میباشد که از این افراد به نقل روایت پرداخته است:
هشام بن عروة؛ اعمش؛ لیث بن ابی سلیم؛ ابواسحاق شیبانی؛ اسماعیل بن ابوخالد؛ و کسان دیگر از طبقهی آنان.
و از کسانی که به نقل روایت از محمد بن خازم پرداختهاند، میتوان این افراد را نام برد:
احمد بن حنبل؛ یحیی بن معین؛ ابوخیثمة؛ حسن بن عرفة؛ هنّاد؛ سعدان بن نصر؛ حسن بن محمد زعفرانی؛ احمد بن عبدالجبّار و شمار زیادی از دیگر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش.
محمد بن خازم/، به سال ۱۱۳ ه . ق دیده به جهان گشود و پا به عرصهی وجود نهاد؛ و بنا به قول جماعت محدّثان [بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه] به سال ۱۹۵ ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشیده است.
و برخی نیز بر این باورند که وی، به سال ۱۹۴ ه . ق وفات کرده و به رحمت ایزدی پیوسته است.
علامه ذهبی در ادامه گوید: بسیاری از احادیث و روایات ابومعاویه محمد بن خازم - که از «اِسناد عالی» برخوردارند - نصیب و بهرهی من شده است.
و حافظ ابن حجر عسقلانی، در کتاب «تهذیب التهذیب» [۱۵۲۳]گوید:
احمد عجلی گفته است: «كوفی ثقة»؛ «محمد بن خازم، از مردمان کوفه و فردی مؤثق و قوی و مطمئن و قابل اعتماد است».
یعقوب بن شیبة گوید: «كان من الثقات وربما دلّس»؛ «ابومعاویة، یکی از راویان ثقه و مورد اعتماد بود؛ و گاهی نیز در حدیث، دچار تدلیس میشد».
نسایی نیز گفته است: «ثقة»؛ «محمد بن خازم، از زمرهی راویان مورد وثوق و قابل اعتماد بود».
ابن خراش گوید: «صدوق»؛ «ابومعاویه، روایت کنندهای صادق و راستگو و درستکار و امین است».
ابن حبّان نیز در کتاب «الثقات»، محمد بن خازم را در شمار راویان ثقه و قابل اعتماد ذکر کرده و گفته است: «كان حافظاً متقناً»؛ «ابومعاویة محمد بن خازم، فردی حافظ و ضابط و ماهر و خبره، کاردان و توانا، شایسته و کارآمد و متخصّص و برازنده بود».
ابن سعد نیز گوید: «كان ثقة كثیر الحدیث یدلّس وكان مرجئاً»؛ «محمد بن خازم، روایت کنندهای مؤثق و قابل اعتماد و بسیار روایت کنندهی حدیث است که در حدیث، تدلیس نیز میکند؛ و وی، گرایش به «مُرجئه» نیز داشت».
نسایی گفته است: «ثقة في الاعمش»؛ «ابومعاویة محمد بن خازم، در مورد روایات و احادیث اعمش، ثقه و قابل اعتماد و مطمئن و قوی است».
و ابومعاویه، از آن دسته، از راویان و محدّثانی میباشد که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، از او حدیث روایت نمودهاند.
و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان» [۱۵۲۴]، ابومعاویة محمد بن خازم را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.
و بدین سان، حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب» [۱۵۲۵]، وی را در زمرهی راویان شهر کوفه که به نقل روایت از امام ابوحنیفه/پرداختهاند، قرار داده است.
نگارنده گوید:
ابومعاویة محمد بن خازم کوفی/، از ابوحنیفه، از حماد بن سلمة، از ابراهیم نخعی، از اسود، از عایشهلچنین روایت کرده است که رسول خدا جفرمود: «انّی لیُهوَّن علیّ الموت؛ انّی رأیتكِ زوجتی في الجنّة»؛ «مرگ من، آسان و ساده و توأم با آرامش و راحتی و سهولت و آسودگی خواهد بود؛ ای عایشه! من دیدم که تو در بهشت، همسرم خواهی بود».
این روایت را ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی، در کتاب «جامع المسانید» [۱۵۲۶]ذکر کرده و در ادامه گفته است: ابومحمد بخاری، این حدیث را در مُسند خویش، از ابومعاویه محمد بن خازم، از امام ابوحنیفه/روایت نموده است.
و حافظ عبدالقادر قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة» [۱۵۲۷]، به ذکر ابومعاویه محمد بن خازم کوفی پرداخته و وی را در شمار علماء و صاحب نظران احناف، معرفی کرده و در ادامه گفته است: «روی عن ابی حنیفة، عن حماد، عن ابراهیم قال: یقضی ثمّ یكبّر. یعنی: الذي یفوته الصلاة في أیّام التشریق»؛ «ابومعاویة محمد بن خازم، از ابوحنیفه، از حماد بن سلمة، از ابراهیم نخعی، این مسأله را روایت کرده است که هرگاه در ایّام تشریق، نمازی از شخص قضا شد، در آن صورت، آن نماز فوت شدهی خویش را قضا بیاورد و پس از گزاردن نماز قضایی، تکبیرات تشریق را نیز بگوید».
و همچنین راقم سطور گوید:
ابومعاویه محمد بن خازم كوفی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار میآید؛ و این موارد، عبارتند از:
* در باب «التعوّذ من فتنة الفقر» [۱۵۲۸]
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ، أَخْبَرَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ، أَخْبَرَنَا هِشَامُ بْنُ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: كَانَ النَّبِيُّ جيَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ فِتْنَةِ النَّارِ وَعَذَابِ النَّارِ، وَفِتْنَةِ القَبْرِ وَعَذَابِ القَبْرِ، وَشَرِّ فِتْنَةِ الغِنَى وَشَرِّ فِتْنَةِ الفَقْرِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ فِتْنَةِ المَسِيحِ الدَّجَّالِ، اللَّهُمَّ اغْسِلْ قَلْبِي بِمَاءِ الثَّلْجِ وَالبَرَدِ، وَنَقِّ قَلْبِي مِنَ الخَطَايَا كَمَا نَقَّيْتَ الثَّوْبَ الأَبْيَضَ مِنَ الدَّنَسِ، وَبَاعِدْ بَيْنِي وَبَيْنَ خَطَايَايَ كَمَا بَاعَدْتَ بَيْنَ المَشْرِقِ وَالمَغْرِبِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الكَسَلِ، وَالمَأْثَمِ وَالمَغْرَمِ»»(ح ۶۳۷۷)
«محمد، از ابومعاویه (محمد بن خازم)، از هشام بن عروة، از پدرش، برای ما روایت کرده که عایشهلگفت: پیامبر خدا جمیفرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ فِتْنَةِ النَّارِ وَعَذَابِ النَّارِ، وَفِتْنَةِ القَبْرِ وَعَذَابِ القَبْرِ، وَشَرِّ فِتْنَةِ الغِنَى وَشَرِّ فِتْنَةِ الفَقْرِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ فِتْنَةِ المَسِيحِ الدَّجَّالِ، اللَّهُمَّ اغْسِلْ قَلْبِي بِمَاءِ الثَّلْجِ وَالبَرَدِ، وَنَقِّ قَلْبِي مِنَ الخَطَايَا كَمَا نَقَّيْتَ الثَّوْبَ الأَبْيَضَ مِنَ الدَّنَسِ، وَبَاعِدْ بَيْنِي وَبَيْنَ خَطَايَايَ كَمَا بَاعَدْتَ بَيْنَ المَشْرِقِ وَالمَغْرِبِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الكَسَلِ، وَالمَأْثَمِ وَالمَغْرَمِ»؛ «بار خدایا! از فتنهی آتش، عذاب آتش، فتنهی قبر و عذاب آن، شر فتنهی سرمایه داری و شر فتنهی فقر به تو پناه میبرم. بار الها! از شر فتنهی دجال به تو پناه میبرم. بار خدایا! گناهانم را با آب یخ و تگرگ، شستشو بده و همانگونه که لباس سفید را پاک و صاف میگردانی و چرک هایش را برطرف میکنی، قلبم را از گناهان، پاک و صاف بگردان؛ و همچنانکه میان مشرق و مغرب، فاصله انداختهای، میان من وگناهانم، فاصله بیانداز. بار خدایا! از تنبلی و از این که مقروض و بدهکار شوم به تو پناه میبرم».
* در باب «الحیاء في العلم» [۱۵۲۹]
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَلاَمٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو مُعَاوِيَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ زَيْنَبَ ابْنَةِ أُمِّ سَلَمَةَ، عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ، قَالَتْ: جَاءَتْ أُمُّ سُلَيْمٍ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ جفَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي مِنَ الحَقِّ، فَهَلْ عَلَى المَرْأَةِ مِنْ غُسْلٍ إِذَا احْتَلَمَتْ؟ قَالَ النَّبِيُّ ج: «إِذَا رَأَتِ المَاءَ» فَغَطَّتْ أُمُّ سَلَمَةَ، تَعْنِي وَجْهَهَا، وَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوَتَحْتَلِمُ المَرْأَةُ؟ قَالَ: «نَعَمْ، تَرِبَتْ يَمِينُكِ، فَبِمَ يُشْبِهُهَا وَلَدُهَا»»(ح ۱۳۰)
«محمد بن سلام؛ از ابومعاویة (محمد بن خازم)، از هشام بن عروة، از پدرش، از زینب بنت سلمة، از اُمّ سلمةلبرای ما روایت کرده که وی گفته است: اُمّ سلیم نزد رسول خدا جآمد وگفت: ای رسول خدا ج! خداوند از بیان حق، شرم و حیا نمیکند؛ اگر زنی احتلام شود، غسل بر وی واجب است؟ رسول خدا جفرمود: «بلی؛ اگر آب منی را ببیند». اُمّ سلمةلصورتش را پوشید وگفت: ای رسول خدا ج! مگر زن هم احتلام میشود؟ رسول خدا جفرمود: «بلی؛ وگرنه چگونه فرزند، با مادرش شباهت پیدا میکرد».
* در باب «ما جاء في غسل البول» [۱۵۳۰].
* در باب «غسل الدم» [۱۵۳۱].
* در باب «التیمّم ضربة» [۱۵۳۲].
* در باب «الصلاة في الجبّة الشامیّة» [۱۵۳۳].
* در باب «الصلاة في مسجد السوق» [۱۵۳۴].
* در باب «الرجل یأتمّ بالامام ویأتمّ الناس بالمأموم» [۱۵۳۵].
* در باب «من قال في الخطبة بعد الثناء: اما بعد» [۱۵۳۶].
* در باب «الأذان بالجنازة» [۱۵۳۷].
* در باب «الجرید علی القبور» [۱۵۳۸].
* در باب «العمرة لیلة الحصبة وغیرها» [۱۵۳۹].
* در باب «شراء الامام الحوائج بنفسه» [۱۵۴۰].
* در باب «بیع المزابنة» [۱۵۴۱].
* در باب «كلام الخصوم بعضهم في بعض» [۱۵۴۲].
به هر حال، روایات ابومعاویه محمد بن خازم/در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۲۹ مورد آمده است.
[۱۵۲۱] بیوگرافی «محمد بن خازم» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۱/۱/۷۴؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۶۴۶؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۷/۲۴۸؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی ۵/۲۴۲؛«الکاشف»، حافظ ذهبی ۳/۳۷؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۹/۱۲۰؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۲/۷۰؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۶/۲۳۳؛ ««کتاب الثقات»، ابن حبان ۷/۴۴۱؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی، ص ۲۸۴؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۲/۴۳۷ [۱۵۲۲] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۲۹۴ و ۲۹۵ [۱۵۲۳] «تهذیب التهذیب» ۹/۱۲۰ و ۱۲۱ [۱۵۲۴] «عقود الجمان»، ص ۹۳ [۱۵۲۵] «المناقب»؛ کردری ۲/۲۲۴ [۱۵۲۶] «جامع المسانید» ۱/۲۰۲ [۱۵۲۷] «الجواهر المضیة» ۲/۵۳ [۱۵۲۸] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۹۴۳ و ۹۴۴ [۱۵۲۹] همان ۱/۲۴ [۱۵۳۰] همان ۱/۳۵ [۱۵۳۱] همان ۱/۳۶ [۱۵۳۲] همان ۱/۵۰ [۱۵۳۳] همان ۱/۵۲ [۱۵۳۴] همان ۱/۶۹ [۱۵۳۵] همان ۱/۹۹ [۱۵۳۶] همان ۱/۱۲۶ [۱۵۳۷] همان ۱/۱۶۷ [۱۵۳۸] همان ۱/۱۸۲ [۱۵۳۹] همان ۱/۲۳۹ [۱۵۴۰] همان ۱/۲۸۱ [۱۵۴۱] همان ۱/۲۹۱ [۱۵۴۲] همان ۱/۲۳۶