۸- اسماعیل بن اَبان ورّاق اَزْدی/ [۳۶۹] [متوفّای ۲۱۶ ه . ق]
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۳۷۰]گوید:
وی، ابواسحاق، اسماعیل بن اَبان ورّاق اَزْدی میباشد که بدو، «ابوابراهیم كوفی» نیز گفته میشود.
اسماعیل بن اَبان، از این بزرگان، به روایت حدیث پرداخته است:
عبدالرحمن بن سلیمان بن الغسیل؛ اسرائیل بن یونس سبیعی؛ مِسعر بن کدام؛ عبدالحمید بن بهرام؛ ابوالاحوص؛ عیسی بن یونس؛ عبدالله بن ادریس؛ عبدالله بن مبارک و شماری دیگر از بزرگان عرصهی روایت و درایت.
و از کسانی که از اسماعیل بن اَبان، حدیث روایت نمودهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
امام بخاری؛ احمد بن حنبل؛ یحیی بن معین؛ ابوخیثمه؛ عثمان بن ابی شیبه؛ قاسم بن زکریا بن دینار؛ دارمی؛ ابوزرعة؛ ابوحاتم؛ حافظ ذهبی؛ یعقوب بن شیبه؛ و شماری دیگر از مردمان که فرجام و واپسینشان، اسماعیل سمویه و ابواسماعیل ترمذی میباشد.
و ابوداود و ترمذی نیز با یک واسطه، از اسماعیل بن اَبان، حدیث روایت نمودهاند.
احمد بن حنبل، احمد بن منصور رمادی، ابوداود و مُطَیِّن، در مورد اسماعیل بن اَبان گفتهاند: «ثقة»؛ «وی، فردی قابل اعتماد و مورد وثوق بود».
بخاری نیز در شأن وی گفته است: «صدوق»؛ «اسماعیل بن اَبان، روایت کنندهای صادق و راستگو و درستکار و امین بود».
نسایی گوید: «لیس به بأس»؛ «در احادیث و روایات اسماعیل بن اَبان، نمیتوان ایراد و نقصی را وارد کرد؛ زیرا وی، در عرصهی حدیث شناسی و نقل روایات، ثقه و قابل اعتماد میباشد».
یحیی بن معین گوید: «اسماعیل بن اَبان الورّاق، ثقة»؛ «اسماعیل بن اَبان ورّاق، روایت کنندهای قابل اعتماد و مورد وثوق میباشد».
و دارقطنی گفته است: «اَبان الورّاق، ثقة مأمون»؛ «اسماعیل بن اَبان ورّاق، فردی ثقه و مورد اعتماد، امین و درستکار، قوی و مطمئن و معتبر و مُعتمد میباشد».
و ابن شاهین در کتاب «الثقات» گوید: عثمان بن ابی شیبه، پیرامون اسماعیل بن اَبان ورّاق، چنین فیصله کرده و گفته است: «اسماعیل بن اَبان الورّاق، ثقة صحیح الحدیث»؛ «وی، فردی ثقه و مورد اعتماد و معتبر و مُعتمد میباشد که احادیث و روایاتش، به درجهی درستی و صحّت رسیدهاند».
و ابواحمد حاکم گوید: «ثقة»؛ «اسماعیل بن اَبان، قابل اطمینان و مؤثق و معتبر و مورد اطمینان میباشد.»
و ابن حبّان نیز، وی را در شمار روایت کنندگان مؤثق و قابل اعتماد، امین و درستکار و مورد اطمینان و معتبر ذکر نموده است.
و سرانجام اسماعیل بن اَبان، به سال ۲۱۶ ه . ق چشم از جهان فروبست و چهره در نقاب خاک کشید. رحمت و رضوان خدا بر او باد.
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»، [۳۷۱]اسماعیل بن اَبان را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.
و همچنین علامه ابن بزاز کردری نیز در کتاب «المناقب»، [۳۷۲]وی را از زمرهی روایت کنندگان اهل کوفه، که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/پرداختهاند، به شمار آورده است.
نگارنده گوید:
اسماعیل بن اَبان ورّاق اَزْدی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار میآید؛ و این موارد، عبارتند از:
* در باب «قول الله تعالی: ﴿أَلَا يَظُنُّ أُوْلَٰٓئِكَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ٤ لِيَوۡمٍ عَظِيمٖ٥ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦﴾[المطففين: ۴-۶]: [۳۷۳]
«حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانَ، حَدَّثَنَا عِيسَى بْنُ يُونُسَ، حَدَّثَنَا ابْنُ عَوْنٍ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ سمَا، عَنِ النَّبِيِّ ج:﴿يَوۡمَ يَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦﴾[المطففين: ۶] قَالَ: "يَقُومُ أَحَدُهُمْ فِي رَشْحِهِ إِلَى أَنْصَافِ أُذُنَيْهِ"» (ح ۶۵۳۱)
«اسماعیل بن اَبان، از عیسی بن یونس، از ابن عون، از نافع، از عبدالله بن عمرببرای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا جاین آیه را تلاوت کردد: ﴿يَوۡمَ يَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦﴾[المطففين: ۶] «روزی که مردمان در پیشگاه پروردگار جهانیان (برای حساب و کتاب) برپا میایستند»؛ رسول خدا جدر ادامه فرمودند: برخی از مردم در آن روز، تا بناگوش، غرق در عرق خواهند بود».
* در باب «من قال في الخطبة بعد الثناء: اما بعد»: [۳۷۴]
«حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ الغَسِيلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا عِكْرِمَةُ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ سمَا، قَالَ: صَعِدَ النَّبِيُّ جالمِنْبَرَ، وَكَانَ آخِرَ مَجْلِسٍ جَلَسَهُ مُتَعَطِّفًا مِلْحَفَةً عَلَى مَنْكِبَيْهِ، قَدْ عَصَبَ رَأْسَهُ بِعِصَابَةٍ دَسِمَةٍ، فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: "أَيُّهَا النَّاسُ إِلَيَّ"، فَثَابُوا إِلَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: "أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ هَذَا الحَيَّ مِنَ الأَنْصَارِ، يَقِلُّونَ وَيَكْثُرُ النَّاسُ، فَمَنْ وَلِيَ شَيْئًا مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ج، فَاسْتَطَاعَ أَنْ يَضُرَّ فِيهِ أَحَدًا أَوْ يَنْفَعَ فِيهِ أَحَدًا، فَلْيَقْبَلْ مِنْ مُحْسِنِهِمْ وَيَتَجَاوَزْ عَنْ مُسِيِّهِمْ"» (ح ۹۲۷)
«اسماعیل بن اَبان، از ابن غسیل، از عکرمه از ابن عباسببرای ما روایت کرده که وی گفته است: آخرین باری که رسول خدا جبر فراز منبر نشست، چادری بر روی شانههای (مبارکش) انداخته و پارچهای بر سرش بسته بود. آن حضرت جپس از حمد و ثنای خداوند، فرمود: «ای مردم! نزدیکتر بیایید». مردم نیز هجوم آوردند و نزدیک آمدند؛ آنگاه رسول خدا جفرمود: «اما بعد؛ این گروه اَنصار، به تدریج کم میشوند در حالی که سایر مردم، روز به روز، زیاد میشوند، پس هر کس از امّت محمدجکه به مقامی رسید و توان نفع و ضرر به مردم را داشت، از نیکوکاران انصار قدردانی کند و از خطاکاران آنها، گذشت نماید».
* در باب «این یصلّی الظهر في یوم الترویة»: [۳۷۵]
«حَدَّثَنَا عَلِيٌّ، سَمِعَ أَبَا بَكْرِ بْنَ عَيَّاشٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ العَزِيزِ، لَقِيتُ أَنَسًا ح وحَدَّثَنِي إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانَ، حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ، عَنْ عَبْدِ العَزِيزِ قَالَ: خَرَجْتُ إِلَى مِنًى يَوْمَ التَّرْوِيَةِ فَلَقِيتُ أَنَسًا سذَاهِبًا عَلَى حِمَارٍ، فَقُلْتُ: أَيْنَ صَلَّى النَّبِيُّ جهَذَا اليَوْمَ الظُّهْرَ؟ فَقَالَ: "انْظُرْ حَيْثُ يُصَلِّي أُمَرَاؤُكَ فَصَلِّ"» (ح ۱۶۵۴)
«علی برای ما روایت کرده که وی از ابوبکر بن عیّاش شنیده که وی گفته است: عبدالعزیز برای ما نقل کرده که وی گفته است: با انس بن مالکسملاقات کردم.
و همچنین اسماعیل بن اَبان، از ابوبکر بن عیّاش، از عبدالعزیز، برای من روایت کرده که وی گفته است: در روز ترویه (روز هشتم از ماه ذی الحجة) به سوی سرزمین منی رهسپار و روان شدم و با انس بن مالکسمواجه شدم که بر الاغی سوار بود و به سوی مِنی میرفت؛ خطاب به او گفتم: پیامبر جنماز ظهر امروز را به کجا گزارده است؟ او در پاسخ گفت: ببین، هر کجا که امیران تو نماز میگزارند، تو نیز در همانجا نماز بگزار».
* باب «قوله تعالی: ﴿إِنَّ قُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ كَانَ مَشۡهُودٗا٧٨﴾[الإسراء: ۷۸]». [۳۷۶]
* باب «الحجامة من الشقیقة والصداع». [۳۷۷]
* باب «قول الله تعالی: ﴿أَلَا يَظُنُّ أُوْلَٰٓئِكَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ٤ لِيَوۡمٍ عَظِيمٖ٥ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦﴾[المطففين: ۴-۶]» [۳۷۸]
* باب «قول النبيّ ج: لا نورث؛ ما تركنا صدقة» [۳۷۹]
[۳۶۹] بیوگرافی اسماعیل بن اَبان ورّاق اَزْدی را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۱/۱/۳۴۷؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۱/۶۶؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۲/۱۶۰؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان۸/۹۱؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی ۶/۲۴۰؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۱۰/۳۴۷؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۱/۲۱۲؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۱/۱۱۷؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۸۹؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۲/۱۱۷؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۲۷؛ و «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۲۷ [۳۷۰] «تهذیب التهذیب» ۱/۲۳۷ و ۲۳۶ [۳۷۱] «عقود الجمان»، ص ۹۹ [۳۷۲] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۵ [۳۷۳] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۹۶۷ [۳۷۴] همان ۱/۱۲۷ [۳۷۵] همان ۱/۲۲۴ [۳۷۶] همان ۲/۶۸۶ [۳۷۷] همان ۲/۸۵۰ [۳۷۸] همان ۲/۹۶۷ [۳۷۹] همان ۲/۹۹۶