۱۶- حسین بن ابراهیم/؛ مُلقّب به «اِشکاب حنفی» [۵۰۴] [متوفّای ۲۱۶ ه . ق]
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۵۰۵]گوید:
وی حسین بن ابراهیم بن حُرّ بن زَعلان عامری، ابوعلی بغدادی، مُلقّب به «اِشكاب» میباشد. اصل وی، از خراسان است که در بغداد، سُکنی و اقامت گزید و در آنجا مستقر گردید. او از فُلیح بن سلیمان، ابن ابی الزّناد، مبارک بن سعید ثوری، حماد بن زید، شریک و دیگران، حدیث روایت نموده است.
و از او نیز، دو پسرش، محمد و علی، ابوبکر صَغانی، عباس دوری، محمد بن عبدالله مُخَرِّمی، عباس بن جعفر زبرقان و دیگر شیفتگان علم و دانش، به روایت حدیث پرداختهاند.
ابن سعد گوید: «نشأ ببغداد؛ وطلب الحدیث؛ ولزم ابایوسف، فأتقن الرأی ولم یدخل في شیء من القضاء ولا غیره الی ان مات سنة (۲۱۶ه . ق)، وهو ابن احدی وسبعین سنة»؛ «حسین بن ابراهیم، در شهر بغداد، پرورش یافت و رشد و نموّ نمود؛ و به دنبال حدیث رفت و ملازم ابویوسف (شاگرد ارشد امام ابوحنیفه/) شد و در «رأی»، ماهر و استاد و خبره و زبردست گردید، و در طول زندگی خویش نه در قضاوت وارد شد و نه در غیر آن؛ تا این که به سال ۲۱۶ ه . ق در ۷۱ سالگی درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید».
و خطیب بغدادی در مورد وی گفته است: «كان ثقة»؛ «حسین بن ابراهیم، فردی مؤثق و قابل اعتماد بود».
امام بخاری نیز در کتاب «الجامع الصحیح»، در داستان «عمرة القضاء»، یک حدیث را از او روایت نموده است.
حافظ ابن حجر عسقلانی در ادامه گوید: علامه باجی در مورد «رجال صحیح بخاری»، چنین گفته که وی، برای حسین بن ابراهیم، نامی در صحیح بخاری نیافته است و حال آن که در حقیقت، در کتاب «الجامع الصحیح» امام بخاری، نام حسین بن ابراهیم ثابت است؛ همچنانکه حافظ جلال الدین مزّی، به ذکر این موضوع پرداخته است.
حافظ عبدالقادر قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة في طبقات الحنفیة» [۵۰۶]، به بیان بیوگرافی حسین بن ابراهیم پرداخته و او را در شمار علماء و صاحب نظران احناف برشمرده و گفته است: «هو لزم ابایوسف وتفقّه علیه؛ مات في سنة ستة عشر ومأتین في خلافة المأمون، من احدی وسبعین سنةً ببغداد»؛ «حسین بن ابراهیم، کسی است که ملازم و همرکاب ابویوسف شد و فقه را به نزد او فراگرفت و به سال ۲۱۶ ه . ق و در روزگار خلافت مأمون، در بغداد - در ۷۱ سالگی - درگذشت و به رحمت ایزدی پیوست».
و علامه تقی الدین بن عبدالقادر تمیمی داری نیز در کتاب «الطبقات السنیة في تراجم الحنفیة» [۵۰۷]، به بیان بیوگرافی حسین بن ابراهیم پرداخته و او را در زمرهی دانشوران و صاحب نظران احناف به حساب آورده است.
نگارنده گوید:
حسین بن ابراهیم - ملقبّ به «اِشكاب حنفی» -، با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/نیز به شمار میآید؛ آن هم در باب «عمرة القضاء» [۵۰۸]؛ آنجا که امام بخاری چنین روایت میکند:
«حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ، حَدَّثَنَا سُرَيْجٌ، حَدَّثَنَا فُلَيْحٌ، ح وحَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الحُسَيْنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي، حَدَّثَنَا فُلَيْحُ بْنُ سُلَيْمَانَ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ سمَا «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جخَرَجَ مُعْتَمِرًا، فَحَالَ كُفَّارُ قُرَيْشٍ بَيْنَهُ وَبَيْنَ البَيْتِ، فَنَحَرَ هَدْيَهُ وَحَلَقَ رَأْسَهُ بِالحُدَيْبِيَةِ، وَقَاضَاهُمْ عَلَى أَنْ يَعْتَمِرَ العَامَ المُقْبِلَ، وَلاَ يَحْمِلَ سِلاَحًا عَلَيْهِمْ إِلَّا سُيُوفًا، وَلاَ يُقِيمَ بِهَا إِلَّا مَا أَحَبُّوا، فَاعْتَمَرَ مِنَ العَامِ المُقْبِلِ، فَدَخَلَهَا كَمَا كَانَ صَالَحَهُمْ، فَلَمَّا أَنْ أَقَامَ بِهَا ثَلاَثًا، أَمَرُوهُ أَنْ يَخْرُجَ فَخَرَجَ»»(ح ۴۲۵۲)
«محمد بن رافع، از سُریج، از فُلیح؛ و همچنین محمد بن حسین بن ابراهیم، از پدرش (حسین بن ابراهیم)، از فلیح بن سلیمان، از نافع، از ابن عمرببرای ما روایت کرده که وی گفته است: همانا رسول خدا جبه قصد عُمره، (از مدینهی منوره) بیرون آمد و کافران قریش، میان او و کعبه حائل شدند. آن حضرت جقربانی خویش را ذبح کرد و سر خویش را در منقطهی حدیبیه تراشید و از حالت احرام بیرون آمد و با کافران مکه به توافق رسید که سال آینده، عمره ادا کند و سلاح بر ایشان برندارد، مگر در نیام آن؛ و در مکه اقامت نکند مگر مدتی را که ایشان میخواهند. آن حضرت جنیز در سال بعد آن، عمره کرد و در مکه، همانگونه که با کافران مکه صلح کرده بود، وارد شد و چون در مکه سه روز اقامت گزید، به آن حضرت جگفتند که بیرون رود؛ و ایشان نیز از مکه به مقصد مدینه، بیرون رفتند».
[۵۰۴] بیوگرافی «حسین بن ابراهیم» را در این منابع دنبال کنید: «الجرح و التعدیل»، رازی ۳/۴۶؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۱/۲۲۹؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۲۱۲؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی، ص ۷۰؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۴/۴۵۱؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی ۸/۱۷؛ «الطبقات السنیة»؛ تمیمی داری ۳/۱۲۱ به شماره ۲۳۲؛ «الطبقات الکبری»، ابن سعد ۷/۳۴۸؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۸۸ [۵۰۵] «تهذیب التهذیب» ۲/۲۸۵ [۵۰۶] «الجواهر المضیة» ۱/۲۷۰ [۵۰۷] «الطبقات السنیة» ۳/۱۲۱ [۵۰۸] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۶۱۰