صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

۴۳- طَلق بن غَنّام بن معاویة کوفی/ [۹۴۵] [متوفّای ۲۱۱ ه‍ . ق]

۴۳- طَلق بن غَنّام بن معاویة کوفی/ [۹۴۵] [متوفّای ۲۱۱ ه‍ . ق]

حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۹۴۶]گوید:

وی، طلق بن غنّام بن طلق بن معاویة نَخَعی، ابومحمد کوفی می‌باشد که از این افراد، به روایت حدیث پرداخته است:

پدرش (غنّام بن طلق)؛ شیبان بن عبدالرحمن؛ قیس بن ربیع؛ مالک بن مِغْول؛ یعقوب قمی؛ زائدة؛ پسرعمویش: حفص بن غیاث؛ شریک قاضی (کاتب طلق بن غنّام)؛ اسرائیل؛ مسعودی؛ عبدالسلام بن حرب و دیگران.

و از کسانی که از طلق بن غنّام، به نقل و روایت حدیث پرداخته‌اند، می‌توان بدین افراد اشاره کرد:

بخاری؛ احمد بن ابراهیم دَورقی؛ حسین بن عیسی بسطامی؛ حسین بن عبدالرحمن جرجرائی؛ قاسم بن زکریا بن دینار؛ ابوکریب؛ ابوشیبة بن ابی بکر بن ابی شبیة؛ ابوسعید اشج؛ ابوامیة طرسوسی؛ و شماری دیگر از مردمان.

و ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه نیز با واسطه‌ی «عثمان بن ابی شیبة»، به نقل روایت از طلق بن غنّام پرداخته‌اند.

آجری به نقل از ابوداود گوید: «صالح»؛ «طلق بن غنّام، فردی شریف و نجیب، بزرگوار و محترم، شایسته و کاردان و متخصص و توانا بود که احادیث و روایات وی نیز به درجه‌ی صحّت و درستی رسیده‌اند».

و ابن حبّان نیز وی را در کتاب «الثقات»، در شمار راویان مؤثق و قابل اعتماد ذکر کرده است.

مطیّن و ابن سعد گویند: «توفّی في رجب سنة احدی عشرة ومائتین»؛ «طلق بن غنّام، در ماه رجب سال ۲۱۱ ه‍ . ق درگذشت و به رحمت ایزدی پیوست».

حافظ ابن حجر عسقلانی در ادامه گوید: ابن سعد، در مورد طلق بن غنّام گفته است: «كان ثقة صدوقاً، وكان عنده احادیث»؛ «طلق بن غنّام، روایت کننده‌ای ثقه و قابل اعتماد و صادق و راستگو و مطمئن و امین بود؛ و در کنار این‌ها، صاحب حدیث نیز بود».

احمد عِجلی، محمد بن عبدالله بن نُمیر و دارقطنی گفته‌اند: «ثقة»؛ «طلق بن غنّام، از زمره‌ی راویان مؤثق و مطمئن و درستکار و قابل اعتماد بود».

ابن شاهین در کتاب «الثقات» گوید: عثمان بن ابی شیبة گفته است: «ثقة صدوق، لم یكن بالمتبحّر في العلم»؛ «طلق بن غنّام، ثقه و قابل اعتماد و صادق و راستگو و درستکار و امین بود، ولی در عرصه‌ی علم و دانش، خیلی خبره و مطّلع و متبحّر و آگاه نبود».

علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان» [۹۴۷]، طلق بن غنّام را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.

و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب» [۹۴۸]، وی را در زمره‌ی راویان شهر کوفه ذکر کرده که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/پرداخته‌اند، قرار داده است.

نگارنده‌ی سطور گوید:

طلق بن غنّام/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «قوله تعالی: ﴿وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا[الإسراء: ۱۱۰]» [۹۴۹]

«حَدَّثَنِي طَلْقُ بْنُ غَنَّامٍ، حَدَّثَنَا زَائِدَةُ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: «أُنْزِلَ ذَلِكَ فِي الدُّعَاءِ»»(ح ۴۷۲۳)

«طلق بن غنّام، از زائدة، از هشام بن عروة، از پدرش (عروة بن زبیر)، از عایشهلبرای ما روایت کرده که وی گفته است: آیه‌ی ۱۱۰ سوره‌ی اسراء، درباره‌ی دعا نازل شده است (که نباید دعا را بلند یا بسیار آهسته گفت)».

* در باب «قوله عزّوجل: ﴿وَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ فِيمَا عَرَّضۡتُم بِهِۦ مِنۡ خِطۡبَةِ ٱلنِّسَآءِ أَوۡ أَكۡنَنتُمۡ فِيٓ أَنفُسِكُمۡۚ عَلِمَ ٱللَّهُ أَنَّكُمۡ سَتَذۡكُرُونَهُنَّ وَلَٰكِن لَّا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّآ أَن تَقُولُواْ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗاۚ وَلَا تَعۡزِمُواْ عُقۡدَةَ ٱلنِّكَاحِ حَتَّىٰ يَبۡلُغَ ٱلۡكِتَٰبُ أَجَلَهُۥۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ فَٱحۡذَرُوهُۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٞ٢٣٥[البقرة: ۲۳۵]» [۹۵۰]

«وَقَالَ لِي طَلْقٌ: حَدَّثَنَا زَائِدَةُ، عَنْ مَنْصُورٍ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ،﴿فِيمَا عَرَّضۡتُم بِهِۦ مِنۡ خِطۡبَةِ ٱلنِّسَآءِ[البقرة: ۲۳۵] يَقُولُ: «إِنِّي أُرِيدُ التَّزْوِيجَ، وَلَوَدِدْتُ أَنَّهُ تَيَسَّرَ لِي امْرَأَةٌ صَالِحَةٌ» وَقَالَ القَاسِمُ: «يَقُولُ إِنَّكِ عَلَيَّ كَرِيمَةٌ، وَإِنِّي فِيكِ لَرَاغِبٌ، وَإِنَّ اللَّهَ لَسَائِقٌ إِلَيْكِ خَيْرًا، أَوْ نَحْوَ هَذَا» وَقَالَ عَطَاءٌ: "يُعَرِّضُ وَلاَ يَبُوحُ، يَقُولُ: إِنَّ لِي حَاجَةً، وَأَبْشِرِي، وَأَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ نَافِقَةٌ، وَتَقُولُ هِيَ: قَدْ أَسْمَعُ مَا تَقُولُ، وَلاَ تَعِدُ شَيْئًا، وَلاَ يُوَاعِدُ وَلِيُّهَا بِغَيْرِ عِلْمِهَا، وَإِنْ وَاعَدَتْ رَجُلًا فِي عِدَّتِهَا، ثُمَّ نَكَحَهَا بَعْدُ لَمْ يُفَرَّقْ بَيْنَهُمَا" وَقَالَ الحَسَنُ،﴿لَّا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا[البقرة: ۲۳۵] «الزِّنَا» وَيُذْكَرُ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ:﴿حَتَّىٰ يَبۡلُغَ ٱلۡكِتَٰبُ أَجَلَهُۥۚ[البقرة: ۲۳۵]: «تَنْقَضِيَ العِدَّةُ»»(ح ۵۱۲۴)

«طلق بن غنّام به من گفت: زائدة، از منصور، از مجاهد برای ما روایت کرده که وی گفته است: ابن عباس در تفسیر آیه‌ی ۲۳۵ سوره‌ی بقره گفت: منظور از این فرموده‌ی خداوند که: «درباره‌ی آنچه که شما به طور سربسته از زنان خواستگاری کرده‌اید»، این است که مرد به زنی که در حال گذراندن عده‌ی وفات است، بگوید: همانا قصد ازدواج دارم، و دوست دارم که خداوند، برایم زنی نیکوکار، ارزانی دارد».

* در باب «قوله تعالی: ﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠[النجم: ۱۰]» [۹۵۱]

«حَدَّثَنَا طَلْقُ بْنُ غَنَّامٍ، حَدَّثَنَا زَائِدَةُ، عَنِ الشَّيْبَانِيِّ، قَالَ: سَأَلْتُ زِرًّا عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى:﴿فَكَانَ قَابَ قَوۡسَيۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ٩ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠[النجم: ۹-۱۰]، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ: «أَنَّ مُحَمَّدًا جرَأَى جِبْرِيلَ لَهُ سِتُّ مِائَةِ جَنَاحٍ»»(ح ۴۸۵۷)

«طلق بن غنّام، از زائدة، از شیبانی برای ما روایت کرده که وی گفته است: از زرّ درباره‌ی آیات ۹ و ۱۰ سوره‌ی نجم پرسیدم؛ وی گفت: عبدالله بن مسعودسما را خبر داده است که محمد ج، جبرئیل÷را دید که ششصد بال داشت».

[۹۴۵] بیوگرافی «طلق بن غنّام» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۲/۲/۳۶۰؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۱/۳۷۸؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۴/۴۹۱؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۱۰/۲۴۰؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۲/۲۷؛ «کتاب الثقات»، ابن حبّان ۸/۳۲۷؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۲/۴۶؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۴۵۳؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۱۵۳؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۹/۲۷۸؛«الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۲۳۵ [۹۴۶] «تهذیب التهذیب» ۵/۲۹ و ۳۰ [۹۴۷] «عقود الجمان»؛ ص ۱۲۰ [۹۴۸] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۵ [۹۴۹] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۶۸۶ [۹۵۰] همان ۲/۷۶۸ [۹۵۱] همان ۲/۷۲۰