صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

۸۷- مَخْلَد بن یزید حَرّانی/ [۱۶۴۹] [متوفّای ۱۹۳ ه‍ . ق]

۸۷- مَخْلَد بن یزید حَرّانی/ [۱۶۴۹] [متوفّای ۱۹۳ ه‍ . ق]

حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۱۶۵۰]گوید:

وی، مَخْلَد بن یزید قرشی حرّانی می‌باشد. در مورد کنیه‌ی وی، اختلاف است: برخی، «ابویحیی»، برخی «ابوخداش»، برخی دیگر «ابوالحسن»، و برخی هم، «ابوخالد» گفته‌اند.

از کسانی که مخلد بن یزید، به نقل روایت از آن‌ها پرداخته است، می‌توان بدین بزرگان اشاره کرد:

یحیی بن سعید انصاری؛ حریز بن عثمان رحبی؛ اوزاعی؛ ابن جریج؛ یونس بن اسحاق؛ اسرائیل بن یونس؛ سعید بن عبدالعزیز؛ حنظلة بن ابوسفیان؛ عبدالله بن علاء بن زبر؛ مالک بن مغول؛ مسعر بن کدام؛ و دیگران.

و از مَخْلَد بن یزید حرّانی نیز این افراد، به نقل روایت پرداخته‌اند:

احمد بن حنبل؛ اسحاق بن راهویه؛ ابوجعفر نفیلی؛ دو پسر ابوشیبة (ابوبکر و عثمان)؛ عبدالحمید بن محمّد بن مستام؛ ابوأمیّة عمرو بن هشام؛ محمد بن سلام بیکندی؛ عبدالله بن عبدالصمد بن ابوخداش موصلی؛ علی بن میمون عطار؛ یعقوب بن سفیان؛ یعقوب بن کعب أنطاکی؛ احمد بن بکار حرّانی؛ و دیگران.

اثرم به نقل از احمد بن حنبل گوید: «لا بأس به»؛ «در روایات و احادیث مَخْلد بن یزید حرّانی، نمی‌توان ایراد و نقصی وارد کرد؛ زیرا وی روایت کننده‌ای مورد وثوق و قابل اعتماد است».

عثمان دارمی، به نقل از یحیی بن معین گفته است: «ثقة»؛ «مخلد بن یزید، فردی مؤثق و قوی و مطمئن و قابل اعتماد می‌باشد».

ابوداود و یعقوب بن سفیان نیز بدین سان، او را ستوده‌اند و به بیان تعریف و تمجید و وثاقت و صداقت ودرستی و اعتماد وی پرداخته‌اند. ابواتم رازی گوید: «صدوق»؛ «مخلد بن یزید، روایت کننده‌ای صادق و راستگو و درستکار و شریف و وفادار و امین می‌باشد».

ابن حبّان نیز در کتاب «الثقات»، وی را در زمره‌ی راویان ثقه و قابل اعتماد ذکر کرده است.

علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان» [۱۶۵۱]، مخلد بن یزید را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/، ذکر نموده است.

نگارنده گوید:

مخلد بن یزید حّرانی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «ما یتّقی من فتنة المال» [۱۶۵۲]

«حَدَّثَنِي مُحَمَّدٌ، أَخْبَرَنَا مَخْلَدٌ، أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ، قَالَ: سَمِعْتُ عَطَاءً، يَقُولُ: سَمِعْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ، يَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ جيَقُولُ: «لَوْ أَنَّ لِابْنِ آدَمَ مِثْلَ وَادٍ مَالًا لَأَحَبَّ أَنَّ لَهُ إِلَيْهِ مِثْلَهُ، وَلاَ يَمْلَأُ عَيْنَ ابْنِ آدَمَ إِلَّا التُّرَابُ، وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ تَابَ» قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: «فَلاَ أَدْرِي مِنَ القُرْآنِ هُوَ أَمْ لاَ»، قَالَ: وَسَمِعْتُ ابْنَ الزُّبَيْرِ، يَقُولُ ذَلِكَ عَلَى المِنْبَرِ»(ح ۶۴۳۷)

«محمد، از مخلد بن یزید حرّانی، از ابن جریج، از عطاء برای ما روایت کرده که وی گفته است: از ابن عباسبشنیدم که می‌گفت: از رسول خدا جشنیدم که می‌فرمود: «اگر فرزند آدم مانند یک درّه پر از مال داشته باشد، باز هم دوست دارد که به مثل آن داشته باشد؛ و فقط خاک است که چشم او را پر می‌کند؛ و هر کس توبه کند، خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد. ابن عباسبگوید: نمی‌دانم که این گفته، از آیات (منسوخ التلاوة) قرآن است یا نه؟

عطاء گوید: از ابن زبیر شنیدم که همین مطلب را بر منبر می‌گفت».

* در باب «لا یقیم الرجل أخاه یوم الجمعة ویقعد في مكانه» [۱۶۵۳]

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ هُوَ ابْنُ سَلَّامٍ قَالَ: أَخْبَرَنَا مَخْلَدُ بْنُ يَزِيدَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ، قَالَ: سَمِعْتُ نَافِعًا، يَقُولُ: سَمِعْتُ ابْنَ عُمَرَ سمَا، يَقُولُ: «نَهَى النَّبِيُّ جأَنْ يُقِيمَ الرَّجُلُ أَخَاهُ مِنْ مَقْعَدِهِ، وَيَجْلِسَ فِيهِ»، قُلْتُ لِنَافِعٍ: الجُمُعَةَ؟ قَالَ: الجُمُعَةَ وَغَيْرَهَا»(ح ۹۱۱)

«محمد، از مخلد بن یزید حرّانی، از ابن جریج برای ما روایت کرده که وی گفته است: از نافع شنیدم که می‌گفت: از ابن عمربشنیدم که می‌گفت: رسول خدا جاز این منع کرد که شخص، برادر خود را از جایش بلند کند و خود در جای او بنشیند. از نافع پرسیدم: آیا این قضیه، در نماز جمعه است؟ وی گفت: در نماز جمعه و دیگر نمازها است».

* در باب «اذا قال: أرضی أو بستانی، صدقة لله عن أمّی؛ فهو جائز. وان لم یبیّن لمن ذلك» [۱۶۵۴]

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَلاَمٍ، أَخْبَرَنَا مَخْلَدُ بْنُ يَزِيدَ، أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَيْجٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي يَعْلَى، أَنَّهُ سَمِعَ عِكْرِمَةَ، يَقُولُ: أَنْبَأَنَا ابْنُ عَبَّاسٍ سمَا: أَنَّ سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَ ستُوُفِّيَتْ أُمُّهُ وَهُوَ غَائِبٌ عَنْهَا، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ أُمِّي تُوُفِّيَتْ وَأَنَا غَائِبٌ عَنْهَا، أَيَنْفَعُهَا شَيْءٌ إِنْ تَصَدَّقْتُ بِهِ عَنْهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ»، قَالَ: فَإِنِّي أُشْهِدُكَ أَنَّ حَائِطِيَ المِخْرَافَ صَدَقَةٌ عَلَيْهَا»(ح ۲۷۵۶)

«محمد بن سلام، از مخلد بن یزید، از ابن جریج، از یعلی، از عکرمه، از ابن عباسببرای ما روایت کرده که وی گفته است: مادر سعد بن عبادةسوفات کرد و او در وقت مرگ مادرش، حاضر نبود. ویگفت: ای رسول خدا ج! مادرم وفات کرد و من در وقت مرگش حاضر نبودم. آیا به او ثوابی می‌رسد اگر از جانب او صدقه دهم؟ آن حضرت جفرمود: «آری». سعد گفت: بی‌گمان، من، شما را شاهد می‌گیرم که باغ من (به نام مخراف) از جانب مادرم، صدقه است».

* در باب «اذا قال احدكم: آمین والملائكة في السماء آمین، فوافقت احداهما الأخری، غفر له ما تقدّم من ذنبه» [۱۶۵۵].

* در باب «شرب الأعلی الی الكعبین» [۱۶۵۶].

* در باب «الخروج في التجارة» [۱۶۵۷].

* در باب «الاحتباء في ثوب واحد» [۱۶۵۸].

[۱۶۴۹] بیوگرافی «مَخْلَد بن یزید حرّانی» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۴/۱/۴۳۷؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۷۲۵؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۸/۳۹۸؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۹/۲۳۷؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۹/۱۸۶؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۳/۱۲۸؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۲/۱۶۷؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۷/۴۹۵؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۳۱۸؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۲/۵۰۷ [۱۶۵۰] «تهذیب التهذیب» ۱۰/۶۹ و ۷۰ [۱۶۵۱] «عقود الجمان»؛ ص ۱۴۴ [۱۶۵۲] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۹۵۲ [۱۶۵۳] همان ۱/۱۲۴ [۱۶۵۴] همان ۱/۳۸۶ [۱۶۵۵] همان ۱/۴۵۸ [۱۶۵۶] همان ۱/۳۱۸ [۱۶۵۷] همان ۱/۲۷۷ [۱۶۵۸] همان ۲/۸۶۶