صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

۰ ۶- عَبدة بن سلیمان کلابی/ [۱۲۲۳] [متوفّای ۱۸۷ه‍ . ق یا ۱۸۸ ه‍ . ق]

۰ ۶- عَبدة بن سلیمان کلابی/ [۱۲۲۳] [متوفّای ۱۸۷ه‍ . ق یا ۱۸۸ ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۱۲۲۴]گوید:

وی، پیشوای دینی و حافظ حدیث؛ ابومحمد کلابی کوفی می‌باشد که از عاصم احول، هشام بن عروة، اعمش، اسماعیل بن ابی خالد و کسان دیگر، حدیث روایت نموده است.

و از او نیز، احمد بن حنبل، اسحاق بن راهویه، ابوخیثمه، ابوکریب، ابوسعید اشجّ و دیگران، به نقل روایت پرداخته‌اند.

احمد بن حنبل گوید: «ثقة ثقة وزیادة مع صلاح وشدّة فقر، علیه فروة خلقة لاتساوی كبیر شیء؛ مات في رجب سنة سبع وثمانین ومائة»؛ «عبدة بن سلیمان، خیلی مطمئن و بسیار قابل اعتماد بود، که در کنار دارا بودن صفت وثاقت و امانت داری، فردی درستکار و شریف، نجیب و محترم، شایسته و برازنده، و بسیار فقیر و تنگدست بود؛ و تهی دستی و ناداری وی، به حدّی بود که بر تن وی، پوستینی بود که ارزش زیادی نداشت؛ و سرانجام وی، در ماه رجب، به سال ۱۸۷ ه‍ . ق درگذشت و به رحمت ایزدی پیوست».

احمد بن حنبل در جایی دیگر گوید: «كان عبدة شدید الفقر»؛ «عبدة بن سلیمان، بسیار تنگدست و فقیر و مستمند و تهی دست بود».

احمد عجلی گوید: «ثقة؛ رجل صالح، صاحب قرآن، یقریء»؛ «عبدة بن سلیمان، روایت کننده‌ای مؤثّق و قابل اعتماد و فردی درستکار و شریف، شایسته و برازنده، نجیب و محترم و کاردان و توانا می‌باشد که صاحب قرآن نیز بود و به آموختن قرآن برای دیگران می‌پرداخت».

و ابن سعد بر این باور است است که عبدة بن سلیمان، در سوم ماه رجب، به سال ۱۸۸ ه‍ . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید.

و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۱۲۲۵]گوید:

ابن حبّان، در کتاب «الثقات»، عبدة بن سلیمان را در شمار راویان مؤثق و قابل اعتماد ذکر کرده و گفته است: «مسقیم الحدیث جدّاً»؛ «روایات و احادیث عبدة بن سلیمان، بسیار صحیح و درست می‌باشد».

و ابن شاهین نیز در کتاب «الثقات» گوید: عثمان بن ابی شیبة گوید: «ثقة، مسلم، صدوق»؛ «عبدة بن سلیمان، روایت کننده‌ای مؤثّق و قابل اعتماد، مسلمان و حقگرا، صادق و راستگو، درستکار و شریف و امانت دار و معتبر بود».

دارقطنی نیز گوید: «ثقة»؛ «عبدة بن سلیمان، فردی ثقه و معتبر و قابل اعتماد و مطمئن بود».

ناگفته نماند که وی، از آن دسته از محدّثان و راویانی می‌باشد که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، از وی حدیث روایت نموده‌اند.

و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان»، [۱۲۲۶]عبدة بن سلیمان را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.

و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب» [۱۲۲۷]، وی را در زمره‌ی راویان شهر کوفه ذکر کرده که به نقل روایت از امام ابوحنیفه/پرداخته‌اند، معرفی نموده است.

نگارنده گوید:

عبدة بن سلیمان كِلابی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «هجاء المشركین» [۱۲۲۸]

«حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ، حَدَّثَنَا عَبْدَةُ، أَخْبَرَنَا هِشَامُ بْنُ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: اسْتَأْذَنَ حَسَّانُ بْنُ ثَابِتٍ رَسُولَ اللَّهِ جفِي هِجَاءِ المُشْرِكِينَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «فَكَيْفَ بِنَسَبِي» فَقَالَ حَسَّانُ: لَأَسُلَّنَّكَ مِنْهُمْ كَمَا تُسَلُّ الشَّعَرَةُ مِنَ العَجِينِ»(ح ۶۱۵۰)

«محمد، از عبدة بن سلیمان، از هشام بن عروة، از پدرش، از عایشهلبرای ما روایت کرده که وی گفته است: حسّان بن ثابتسدرباره‌ی هجو کردن مشرکان، از رسول خدا جاجازه خواست. آن حضرت جفرمود: «درباره‌ی نَسب من چگونه می‌کنی؟» حسان گفت: نسبت تو را (در شعر خود)، همچون موی از خمیر بیرون می‌آورم.

از هشام بن عروة، از پدرش روایت است که گفت: به نزد عایشهلرفتم تا حسّان را دشنام بدهم. عایشهلگفت: او را دشنام مده؛ زیرا وی (در برابر مشرکان)، از رسول خدا جدفاع می‌کرد».

* در باب «قول الله تعالی: ﴿وَصَلِّ عَلَيۡهِمۡۖ[التوبة: ۱۰۳]؛ و من خصّ أخاه بالدعاء دون نفسه» [۱۲۲۹]

«حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا عَبْدَةُ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: سَمِعَ النَّبِيُّ جرَجُلًا يَقْرَأُ فِي المَسْجِدِ فَقَالَ: «رَحِمَهُ اللَّهُ، لَقَدْ أَذْكَرَنِي كَذَا وَكَذَا آيَةً، أَسْقَطْتُهَا فِي سُورَةِ كَذَا وَكَذَا»»(ح ۶۳۳۵)

«عثمان بن ابی شیبة، از عبدة بن سلیمان، از هشام بن عروة، از پدرش، برای ما روایت کرده که عایشهلگفت: رسول خدا جاز مردی در مسجد شنید که قرآن می‌خواند؛ از این رو، فرمود: «خداوند، بر وی رحمت نثار کند؛ بی‌گمان او، فلان و فلان آیه را به یادم آورد که پیشتر آن را در فلان و فلان سوره، فراموش کرده بودم».

* در باب «سكرات الموت» [۱۲۳۰]

«حَدَّثَنِي صَدَقَةُ، أَخْبَرَنَا عَبْدَةُ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: كَانَ رِجَالٌ مِنَ الأَعْرَابِ جُفَاةً، يَأْتُونَ النَّبِيَّ جفَيَسْأَلُونَهُ: مَتَى السَّاعَةُ؟ فَكَانَ يَنْظُرُ إِلَى أَصْغَرِهِمْ فَيَقُولُ: «إِنْ يَعِشْ هَذَا لاَ يُدْرِكْهُ الهَرَمُ حَتَّى تَقُومَ عَلَيْكُمْ سَاعَتُكُمْ»، قَالَ هِشَامٌ: يَعْنِي مَوْتَهُمْ»(ح ۶۵۱۱)

«صدقة، از عبدة بن سلیمان، از هشام، از پدرش برای ما روایت کرده که عایشهلگفت: افرادی خشن از بادیه نشینان، به نزد رسول خدا جمی‌آمدند و می‌پرسیدند: قیامت، کی بر پا می‌شود؟ رسول خدا جبا نگاه کردن به کوچکترین آن‌ها می‌فرمود: «اگر این شخص، زنده بماند، قبل از این که پیر شود، قیامت شما، برایتان برپا خواهد شد».

هشام گوید: یعنی مرگ ایشان، قیامت آنان خواهد بود».

* در باب «کیف کان یمین النبيّ ج[۱۲۳۱]

* در باب «قول الله تعالی: ﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَيۡدِيَهُمَا[المائدة: ۳۸]؛ و في كم تقطع» [۱۲۳۲].

* در باب «من احبّ تعجیل الصدقة من یومها» [۱۲۳۳].

* در باب «الزكاة علی الزوج والأیتام في الحجر» [۱۲۳۴].

* در باب «اذا كان بین الامام وبین القوم حائط أو سترة» [۱۲۳۵].

* در باب «الصلاة في البیعة» [۱۲۳۶].

* در باب «لا تتحرّی الصلاة قبل غروب الشمس» [۱۲۳۷].

* در باب «الوصال؛ ومن قال: لیس في اللیل صیام» [۱۲۳۸].

* در باب «تحرّی لیلة القدر في الوتر من العشر الاواخر فیه» [۱۲۳۹].

* در باب «قبول الهدیّة» [۱۲۴۰].

* در باب «الغسل بعد الحرب والغبار» [۱۲۴۱].

به هر حال، روایات «عبدة بن سلیمان كِلابی»/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۳۲ مورد آمده است.

[۱۲۲۳] بیوگرافی «عبدة بن سلیمان کلابی» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۳/۲/۱۱۵؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۷۷۵؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۶/۸۹؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۸/۵۱۱؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۳۲۰؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۷/۱۶۴؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۲/۲۲۳؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۶/۴۰۵؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۶۲۸؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۲/۱۶۱؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۲۱۱؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص۱۳۵، «الطبقات الکبری»، ابن سعد ۶/۳۹۰؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۳۳۴ [۱۲۲۴] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۳۱۲ [۱۲۲۵] «تهذیب التهذیب» ۶/۴۰۵ [۱۲۲۶] «عقود الجمان»؛ ص۱۲۸ [۱۲۲۷] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۴ [۱۲۲۸] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۹۰۸ [۱۲۲۹] همان ۲/۹۳۸ [۱۲۳۰] همان ۲/۹۶۴ [۱۲۳۱] همان ۲/۹۸۱ [۱۲۳۲] همان ۲/۱۰۰۴ [۱۲۳۳] همان ۱/۱۹۲ [۱۲۳۴] همان ۱/۱۹۳ [۱۲۳۵] همان ۱/۱۹۸ [۱۲۳۶] همان ۲/۱۰۱ [۱۲۳۷] همان ۱/۶۲ [۱۲۳۸] همان ۱/۸۳ [۱۲۳۹] همان ۱/۲۶۳ [۱۲۴۰] همان ۱/۲۷۰ [۱۲۴۱] همان ۱/۳۵۰