۷۲- فُضیل بن عیاض حنفی/ [۱۴۲۸] [متوفّای ۱۸۷ ه . ق]
علامه ذهبی، در کتاب «تذکرة الحفّاظ» [۱۴۲۹]گوید:
وی، پیشوای الگو و نمونه و امام ایده آل و اُسوه، شیخ الاسلام: (فُضیل بن عِیاض بن مسعود بن بِشر،) ابوعلی تمیمی یَربوعی مَروزی، بزرگ و شیخ سرزمین «حَرم» میباشد که از این بزرگان عرصهی علم و دانش، به نقل و روایت حدیث پرداخته است:
منصور بن مُعتمر؛ بیان بن بشر؛ أبان بن ابی عیّاش؛ ابوهارون عبدی؛ حصین بن عبدالرحمن؛ عطاء بن سائب؛ و کسان دیگر از طبقهی آنان از دیگر علماء و صاحب نظران شهر کوفه.
و از کسانی که از فضیل بن عیاض، به نقل روایت پرداختهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
عبدالله بن مبارک؛ یحیی قطان، قعنبی؛ شافعی؛ أسد بن موسی؛ قتیبة؛ بشر حافی؛ مُسدّد؛ یحیی بن یحیی تمیمی؛ احمد بن مقدام؛ و شمار زیادی از دیگر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.
فضیل بن عیاض، در مکّهی مکرّمه، سُکنیٰ و اقامت گزید و در آنجا مستقر و ماندگار شد؛ وی، پیشوایی ربّانی و خدایی، مقاوم و پایدار، بردبار و شکیبا، مطیع و فرمانبردار، خداترس و متواضع، متدیّن و پارسا، مؤثّق و قابل اعتماد، درستکار و امانت دار و شخصیّتی بزرگ و بلند مرتبه و شاخص و برجسته بود.
و [سند حدیث ذیل نیز، بیانگر و روشنگر عظمت و بزرگی وی، از دیدگاه علماء و صاحب نظران اسلامی است:]
علامه ذهبی گوید: «اخبرنا عبدالحافظ بن بدران، اخبرنا موسی بن عبدالقادر، أخبرنا سعید بن البناء، اخبرنا علی بن احمد، اخبرنا ابوطاهر الذهبی، حدّثنا یحیی، حدّثنا محمد بن زنبور، اخبرنا فُضیل، عن الاعمش، عن ابی سفیان، عن جابر، عن اُمّ مبشر، قالت: دخل علیّ رسول الله جوأنا في نخل لی. فقال: من غرس هذا النخل؛ أمسلم أم کافر؟ فقلتُ: مسلم. فقال: انّه لایغرس مسلم غرساً أو یزرع زرعاً فیأکل منه انسان أو سبع أو طائر الّا کان له صدقة؛«عبدالحافظ بن بدران، از موسی بن عبدالقادر، از سعید بن بناء، از علی بن احمد، از ابوطاهر ذهبی، از یحیی، از محمد بن زنبور، از فضیل بن عیاض، از اعمش، از ابوسفیان، از جابر، برای ما روایت کرده که امّ مبشرلگفته است: رسول خدا جدر حالی به نزدم آمد که من در نخلستان خویش بودم؛ آن حضرت جخطاب به من فرمود: «چه کسی این درخت خرما را کاشته است؛ مسلمان است یا کافر؟» گفتم: مسلمان. فرمود: «هیچ مسلمانی، درختی را غرس نمیکند و کشتی را زرع نمیکند و انسان یا درنده و یا پرندهای از آن نمیخورد، مگر آن که برای وی، صدقه میباشد». [مسلم]
عبدالله بن مبارک گوید: «ما بقی علی ظهر الأرض أفضل من فضیل»؛ «بر روی زمین، برتر و بافضیلتتر از فضیل بن عیاض، بر جای نمانده است».
محمد بن سعد نیز گوید: «و کان ثقةً نبیلاً فاضلاً عابداً کثیر الحدیث»؛ «فضیل بن عیاض، فردی مؤثق و قابل اعتماد، شریف و اصیل، نجیب و بزرگوار، بزرگ منش و قابل احترام، وارسته و پاکدامن، عبادت کننده و پرستنده و پارسا و دین مدار بود که به نقل و روایت احادیث زیادی نیز پرداخته بود».
نسایی گفته است: «ثقةٌ مأمونٌ»؛ فضیل بن عیاض، از زمرهی راویان مؤثّق و مورد اعتماد و مطمئن و درستکار و امانت دار و قوی میباشد».
هارون الرشید گوید: «ما رأیتُ في العلماء أهیب من مالك ولا أورع من الفُضیل»؛ «من در میان علماء و صاحب نظران اسلامی، کسی را با متانتتر و باوقارتر از مالک و پارساتر و پرهیزگارتر از فضیل ندیدهام».
شریک نیز گفته است: «لم یزل لکلّ قوم حجّة في زمانهم؛ وانّ فضیل بن عیاض، حجّة لأهل زمانه»؛ «پیوسته برای گروهی، در روزگار خودشان، حجّتی وجود داشته است؛ و به راستی، فضیل بن عیاض، حجّت برای مردمان روزگار خویش است».
حافظ عبدالقادر قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة» [۱۴۳۰]، به ذکر فضیل بن عیاض پرداخته و او را در شمار علماء و صاحب نظران احناف برشمرده و در ادامه گفته است: «ذکره الصیمری، انّه أحد من أخذ الفقه من ابی حنیفة؛ وروی عنه الامام الشافعي، فأخذ عن امام عظیمٍ وأخذ عنه امام عظیم؛ وهو، امام عظیم نفعنا الله بهم؛ آمین.
و روی له امامان عظیمان: البخاری ومسلم؛ وأصحاب السنن؛ وروی عنه أیضاً القطان وابن مهدی في خلقٍ؛ مات سنة سبع وثمانین ومائة؛ وجاوز الثمانین. رحمة الله علیه»؛ «صیمری چنین بیان داشته که فضیل بن عیاض، یکی از آن کسانی است که از امام ابوحنیفه/، فقه را فرا گرفته است؛ امام شافعی نیز از فضیل بن عیاض، حدیث روایت نموده است؛ از این رو، میتوان چنین نتیجه گرفت که فضیل بن عیاض، از امامی بزرگ (یعنی امام ابوحنیفه/)، علم و دانش فرا گرفته و از فضیل بن عیاض، نیز امام بزرگ (یعنی امام شافعی/)، علم و دانش فراچنگ آورده است؛ و خود فضیل نیز، امام و پیشوای بزرگ به شمار میآید. خداوند بلند مرتبه، ما را به وسیلهی آنها، نفع و سود برساند. آمین.
و بدین سان، دو امام بزرگ: بخاری و مسلم و صاحبان سُنن (همچون ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، به نقل روایت از فضیل بن عیاض پرداختهاند؛ و همچنین یحیی قطّان، عبدالرحمن بن مهدی و شماری دیگر از بزرگان، از وی، حدیث روایت نمودهاند.
و سرانجام، فضیل بن عیاض، به سال ۱۸۷ ه . ق درگذشت؛ و این در حالی بود که بیش از ۸۰ بهار از عمر وی، سپری شده بود. خدایش، او را بیامرزد و در جوار بهترین رحمتهای خویش جای دهد».
و در کتاب «جامع المسانید» [۱۴۳۱]آمده است: ناچیزترین بندگان خدا (ابوالمؤیّد محمد بن محمود خوارزمی) گوید: «قال وکیع بن الجرّاح: جالسه وأخذ عنه؛ یعنی جالس ابا حنیفة وأخذ عنه العلم»؛ «فضیل بن عیاض، با امام ابوحنیفه/، نشست و برخاست و همنشینی و ملازمت داشته و از وی، علم و دانش فرا گرفته است».
حافظ سیوطی نیز در کتاب «تبییض الصحیفة» [۱۴۳۲]، به ذکر فضیل بن عیاض پرداخته و در ادامه گفته است: و بدین سان، از سعید بن منصور روایت شده که وی گفته است: از فضیل بن عیاض شنیدم که میگفت: «کان ابوحنیفة رجلاً فقیهاً، معروفاً بالفقه، مشهوراً بالورع، واسع العلم، معروفاً بالاِفضال علی کلّ من یطیف به، صوراً علی تعلیم العلم باللیل والنهار، حسن اللیل، کثیر الصمت، قلیل الکلام حتّی ترد مسئلة في حرام وحلال؛ فکان یحسن ان یدلّ علی الحق؛ هارباً من مال السلطان؛ وکان اذا وردت علیه مسئلة فیها حدیث صحیح، اتّبعه، وان کان عن الصحابة والتابعین؛ والّا قاس فأحسن القیاس».
«امام ابوحنیفه/، مردی فقیه و دانشور، آگاه و دانا، کارشناس و متخصّص، معروف به فقه، مشهور به پارسایی و پرهیزگاری، ثروتمند و پولدار و توانگر و دارا بود؛ و امام ابوحنیفه/، معروف به احساس کردن و نیکی نمودن به اطرافیانش بود؛ شیفته و شیدای آموزش علم و دانش و دلباخته و علاقمند به تعلیم حکمت و فرزانگی در شب و روز بود؛ شبها را به بهترین وجه، به عبادت و شب زنده داری، سپری میکرد؛ سکوتی طولانی داشت؛ کم سخن بود و فقط زمانی لب به سخن میگشود که مسألهای در مورد حرام و حلال، مطرح میشد. امام ابوحنیفه/، از این موضوع خوشش میآمد که دیگران را برحق، راهنمایی و ارشاد کند. از دارایی و مال سلطان (و هدایا و بخششهای وی) گریزان و فراری بود؛ و عادت وی، بر آن بود که هر گاه در مسألهای، حدیثی صحیح بدو میرسید، از آن پیروی و متابعت میکرد؛ اگر چه آن حدیث، از صحابه و تابعان بود؛ (یعنی اگر چه حدیث مورد نظر، موقوف یا مقطوع بود، باز هم از آن پیروی میکرد و آن را در فتوا و احکام و مسائل فقهی، نصب العین و آویزهی گوش خویش قرار میداد)؛ و اگر چنانچه در مورد مسألهای، حدیث و روایتی در اختیار نداشت، در آن صورت، به بهترین وجه ممکن، از قیاس، کار میگرفت».
شیخ الحدیث، محمد زکریا کاندهلوی نیز در «مقدمة لامع الدراری» [۱۴۳۳]، به ذکر فضیل بن عیاض پرداخته و وی را در شمار علماء و صاحب نظران احناف و اساتید امام بخاری/قرار داده و در ادامه گفته است: «و ذکره القاری في أصحاب أبی حنیفة من أهل مکة؛ وقال: هو من کبراء التابعین وزهّادهم وعبّادهم»؛ «ملّا علی قاری، فضیل بن عیاض را در زمرهی شاگردان مکّی امام ابوحنیفه/قرار داده و گفته است: فضیل بن عیاض، یکی از بزرگان و طلایه داران و پیشقراولان و پیشگامانِ تابعین، و یکی از زاهدان و پارسایان و پرهیزگاران و عابدان آنها، به حساب میآید».
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان» [۱۴۳۴]، فضیل بن عیاض را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/قرار داده است. [۱۴۳۵]
نگارنده گوید:
فضیل بن عیاض در کتاب «الجامع الصحیح» بخاری، در باب «تفسیر سورة یوسف» [۱۴۳۶]، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/میباشد. آنجا که امام بخاری، چنین روایت میکند:
«وَقَالَ فُضَيْلٌ: عَنْ حُصَيْنٍ، عَنْ مُجَاهِدٍ:﴿مُتَّكَٔٗا﴾[يوسف: ۳۱]: "الأُتْرُجُّ"، قَالَ فُضَيْلٌ: "الأُتْرُجُّ بِالحَبَشِيَّةِ: مُتْكًا"»(بعد از ح ۴۶۸۷)
«فضیل بن عیاض، از حٌصین روایت کرده که مجاهد گفته است: «» [یوسف/۳۱] یعنی: ترنج. فضیل بن عیاض گفته است: ترنج را به زبان حبشی، مُتّکا میگویند».
و همچنین فضیل بن عیاض، در باب «السؤال بأسماء الله والاستعاذة بها» [۱۴۳۷]، با یک واسطه، استاد امام بخاری به شمار میآید؛ آنجا که امام بخاری میگوید:
«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ، حَدَّثَنَا فُضَيْلٌ، عَنْ مَنْصُورٍ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ هَمَّامٍ، عَنْ عَدِيِّ بْنِ حَاتِمٍ، قَالَ: سَأَلْتُ النَّبِيَّ جقُلْتُ: أُرْسِلُ كِلاَبِي المُعَلَّمَةَ؟ قَالَ: "إِذَا أَرْسَلْتَ كِلاَبَكَ المُعَلَّمَةَ، وَذَكَرْتَ اسْمَ اللَّهِ، فَأَمْسَكْنَ فَكُلْ، وَإِذَا رَمَيْتَ بِالْمِعْرَاضِ فَخَزَقَ فَكُلْ"»(ح ۷۳۹۷)
«عبدالله بن مسلمة، از فضیل بن عیاض، از منصور، از ابراهیم، از همّام، از عدیّ بن حاتم برای ما روایت کرده که وی گفته است: از پیامبر جپرسیدم و گفتم: سگهای تعلیم دادهی خود را برای شکار میفرستم. آن حضرت جفرمود: «اگر سگهای تعلیم دادهات را فرستادی و اسم خدا را بر آنها بردی و شکار را نگهداشتند و از آن نخوردند، در آن صورت، شکار را بخور و اگر شکار را با معراض (نوعی وسیلهی شکار) زدی و آن را زخمی کرد، پس آن را بخور».
[۱۴۲۸] بیوگرافی «فضیل بن عیاض» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»، امام بخاری ۴/۱/۱۲۳؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۹۶۶؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۷/۷۳ ؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۳/۳۶۱؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۲/۳۸۶؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۸/۲۶۴؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۲/۱۵؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۵/۱۰۵؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۷/۳۱۵؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۳۱۶؛ «خلاصة تهذیب الکمال» خزرجی، ص ۲۶۴؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص ۱۱۰؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۲/۴۱۴ [۱۴۲۹] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۲۴۵ و ۲۴۶ [۱۴۳۰] «الجواهر المضیة» ۱/۴۰۹ و ۴۱۰ [۱۴۳۱] «جامع المسانید» ۲/۵۴۳ [۱۴۳۲] «تبییض الصحیفة»، ص ۱۱۲ [۱۴۳۳] «مقدمة لامع الدراری» ۱/۶۴ و ۶۵ [۱۴۳۴] «عقود الجمان»، ص ۱۴۰ [۱۴۳۵] «المناقب»،کردری ۲/۲۱۹ [۱۴۳۶] «الجامع الصحیح» امام بخاری ۲/۶۷۸ [۱۴۳۷] همان ۲/۱۱۰۰