صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

۶۳- عَبِیْدَة بن حُمَیْد ضَبّی/ [۱۲۷۹] [متوفّای ۱۹۰ه‍ . ق]

۶۳- عَبِیْدَة بن حُمَیْد ضَبّی/ [۱۲۷۹] [متوفّای ۱۹۰ه‍ . ق]

حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۱۲۸۰]گوید:

وی، عَبِیْدَة بن حُمَید بن صُهیب تیمی - یا لیثی و یا ضَبّی -، ابوعبدالحمن کوفی، معروف به «حذّاء» می‌باشد.

از کسانی که عَبیدة بن حُمید، به نقل روایت از آن‌ها پرداخته است، می‌توان این بزرگان را نام برد:

عبدالملک بن عُمیر؛ عبدالعزیز بن رفیع؛ اسود بن قَیس؛ حمید طویل؛ اعمش؛ منصور؛ یزید ابی زیاد، عبیدالله بن عمر؛ مطرف بن طریف؛ رکین بن ربیع؛ عطاء بن سائب؛ عمار دهنی؛ عمارة بن غزیة؛ موسی بن ابی عایشه؛ یحیی بن سعید انصاری؛ ابومالک اشجعی و دیگران.

و از کسانی که از عَبیدة بن حُمید، حدیث روایت نموده‌اند، می‌توان بدین افراد اشاره کرد:

سفیان ثوری - و حال آن که از عَبیدة بن حُمید، بزرگتر نیز می‌باشد -؛ احمد بن حنبل؛ محمد بن سلام؛ دو پسر ابوشیبه (ابوبکر و عثمان)؛ فَروة بن ابوالمغراء؛ حسن بن محمد بن صبّاح زعفرانی؛ ابوثَور؛ احمد بن مَنیع؛ قتیبة؛ علی بن حجر؛ هنّاد بن سری؛ ابراهیم بن محبشر؛ و دیگر دانش پژوهان و شیفتگان علم ودانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.

ابوداود به نقل از احمد بن حنبل گوید: «لیس به بأس»؛ «در روایات عَبیدة بن حُمید، نمی‌توان ایراد و نقصی وارد کرد؛ زیرا وی، فردی مؤثّق و مورد اعتماد می‌باشد و احادیث و روایات او نیز، صحیح و درست می‌باشند».

ابن ابی مریم، از یحیی بن معین چنین نقل کرده است: «ثقة»؛ «عَبیدة بن حُمید، فردی ثقه و قابل اعتماد است».

عبدالله بن علی بن مدینی، از پدرش نقل می‌کند که گفت: «ما رأیتُ أصحّ حدیثاً منه ولا أصحّ رجالاً»؛ «من حدیثی را صحیح‌تر و درست‌تر از حدیث عَبیدة بن حُمید ندیده‌ام؛ و همچنین، روایت کننده‌ای را قوی‌تر و مطمئن‌تر از او تاکنون مشاهده نکرده‌ام». (یعنی احادیث وی، از احادیث دیگران صحیح‌تر، و خود وی نیز نسبت به دیگر محدّثان و راویان، قوی‌تر و قابل اعتمادتر بود).

ابن عمار گوید: «ثقة»؛ «عَبیدة بن حُمید، از زمره‌ی راویان مورد وثوق و قابل اعتماد بود».

نسایی نیز گفته است: «لیس به بأس»؛ «در روایات عَبیدة بن حُمید، نمی‌توان ایراد و نقصی وارد کرد؛ زیرا وی، روایت کننده‌ای مؤثّق و قابل اعتماد می‌باشد و احادیث و روایات او نیز، صحیح و درست می‌باشند».

ابن سعد گوید: «كان ثقة، صالح الحدیث، صاحب نحو وعربیة وقراءة للقرآن»؛ «عَبیدة بن حُمید، روایت کننده‌ای مؤثق و مورد اعتماد بود که احادیث و روایات وی نیز به درجه‌ی صحّت و درستی رسیده بودند؛ او از صاحبان و اربابان نحو، زبان عربی و قرائت قرآن بود».

ابن حبّان نیز، در کتاب «الثقات»، وی را در شمار راویان مؤثق و قابل اعتماد ذکر کرده است.

دارقطنی گفته است: «ثقة»؛ «عَبیدة بن حُمید، فردی مورد وثوق و قابل اعتماد و مطمئن و مُعتمد است».

و دارقطنی در کتاب «العلل» چنین گفته است: «كان من الحفّاظ»؛ «عبیدة بن حُمید، یکی از حافظان حدیث بود». ابن شاهین، در کتاب «الثقات» گوید: عثمان بن ابی شیبه گفته است: «عَبیدة بن حُمید، ثقة صدوق»؛ «عَبیدة بن حُمید، از راویان مؤثق و قابل اعتماد، صادق و راستگو، مطمئن و مُعتمد و درستکار و امانت دار می‌باشد».

علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان» [۱۲۸۱]، عَبیدة بن حُمید را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.

و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب» [۱۲۸۲]، وی را در زمره‌ی راویان شهر کوفه ذکر کرده که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/پرداخته‌اند، معرفی نموده است.

نگارنده‌ی سطور گوید:

عَبیدة بن حُمید/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «التعوّذ من فتنة الدنیا» [۱۲۸۳]

«حَدَّثَنَا فَرْوَةُ بْنُ أَبِي المَغْرَاءِ، حَدَّثَنَا عَبِيدَةُ بْنُ حُمَيْدٍ، عَنْ عَبْدِ المَلِكِ بْنِ عُمَيْرٍ، عَنْ مُصْعَبِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ، عَنْ أَبِيهِ س، قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ جيُعَلِّمُنَا هَؤُلاَءِ الكَلِمَاتِ، كَمَا تُعَلَّمُ الكِتَابَةُ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ البُخْلِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنَ الجُبْنِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ نُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ العُمُرِ، وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ فِتْنَةِ الدُّنْيَا، وَعَذَابِ القَبْرِ»»(ح ۶۳۹۰)

«فروة بن ابی المغراء، از عَبیدة بن حُمید، از عبدالملک بن عُمیر،از مصعب بن سعد بن ابی وقّاص، از پدرش برای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا جهمین کلمات را به ما یاد می‌داد مانند این که کتابت به ما آموخته می‌شود؛ و این کلمات، عبارتند از: «اللهم انّي اعوذ بك من البخل، واعوذ بك من الجبن واعوذ بك من ان نُردّ الی ارذل العمر، واعوذ بك من فتنة الدنیا وعذاب القبر»؛ «بارخدایا! از بخل، بزدلی، فرتوت شدنی که باعث ذلّت گردد، فتنه‌ی دنیا (دجّال) و عذاب قبر، به تو پناه می‌برم».

* در باب «النمیمة من الكبائر» [۱۲۸۴]

«حَدَّثَنَا ابْنُ سَلاَمٍ، أَخْبَرَنَا عَبِيدَةُ بْنُ حُمَيْدٍ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ مَنْصُورٍ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: خَرَجَ النَّبِيُّ جمِنْ بَعْضِ حِيطَانِ المَدِينَةِ، فَسَمِعَ صَوْتَ إِنْسَانَيْنِ يُعَذَّبَانِ فِي قُبُورِهِمَا، فَقَالَ: «يُعَذَّبَانِ، وَمَا يُعَذَّبَانِ فِي كَبِيرٍ، وَإِنَّهُ لَكَبِيرٌ، كَانَ أَحَدُهُمَا لاَ يَسْتَتِرُ مِنَ البَوْلِ، وَكَانَ الآخَرُ يَمْشِي بِالنَّمِيمَةِ» ثُمَّ دَعَا بِجَرِيدَةٍ فَكَسَرَهَا بِكِسْرَتَيْنِ أَوْ ثِنْتَيْنِ، فَجَعَلَ كِسْرَةً فِي قَبْرِ هَذَا، وَكِسْرَةً فِي قَبْرِ هَذَا، فَقَالَ: «لَعَلَّهُ يُخَفَّفُ عَنْهُمَا مَا لَمْ يَيْبَسَا»»(ح ۶۰۵۵)

«ابن سلام، از عَبیدة بن حُمید ابوعبدالرحمن، از منصور، از مجاهد، از عبدالله بن عباسببرای ما روایت کرده که وی گفته است: پیامبر خدا جاز کنار برخی از بیشه‌های مدینه گذشت. ناگهان صدای دو نفر را شنید که در قبرهایشان گرفتار عذاب بودند. آن حضرت جفرمود: «این دو نفر، عذاب داده می‌شوند، امّا نه به خاطر گناه بزرگی؛ و بی‌گمان آن، گناهی بس بزرگ است؛ یکی از آنان، از ادرار خود، پرهیز نمی‌کرد و دیگری، سخن چینی می‌کرد».

آنگاه رسول خدا جشاخه‌ی تَرِ درختی را خواست؛ آن را دو قسمت کرد و هر قسمت آن را روی یکی از آن دو قبر گذاشت و فرمود: «امید است تا زمانی که این دو شاخه، خشک نشده است، خداوند، عذاب آنان را تخفیف دهد».

[۱۲۷۹] بیوگرافی «عَبیدة بن حُمید ضَبّی» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۳/۲/۸۶؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۷۷۹؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۶/۹۲؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۸/۵۰۸؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۳/۲۵؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۳۲۶؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۷/۱۶۲؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۲/۲۴۱؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۷/۷۵؛«تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۶۴۹ ؛«خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۲۱۷؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص ۱۳۵، «الطبقات الکبری»، ابن سعد ۷/۳۲۹؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۳۳۷ [۱۲۸۰] «تهذیب التهذیب» ۷/۷۵ و ۷۶ [۱۲۸۱] «عقود الجمان»؛ ص ۱۲۹ [۱۲۸۲] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۴ [۱۲۸۳] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۹۴۵ [۱۲۸۴] همان ۲/۸۹۴