صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

۹۷- وَضّاح بن عبدالله یَشْکری، ابوعَوانة واسطی بزّاز/ [۱۸۰۷] [متوفّای ۱۷۶ ه‍ . ق]

۹۷- وَضّاح بن عبدالله یَشْکری، ابوعَوانة واسطی بزّاز/ [۱۸۰۷] [متوفّای ۱۷۶ ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۱۸۰۸]گوید:

وی، آزاده‌ی یزید بن عطاء یَشْکری واسطی بزّاز و حافظ حدیث و یکی از راویان مؤثّق و معتبر و مطمئن و قابل اعتماد می‌باشد.

وی، حسن بصری و ابن سیرین را دید و ملاقات کرد و از قتادة، حکم بن عتیبة، زیاد بن علاقة، ابوبشر، سماک بن حرب و کسانی دیگر از طبقه‌ی آنان، به زیبایی هر چه تمام، به نقل بسیاری از روایات پرداخت.

از کسانی که از وضّاح بن عبدالله، به نقل روایت پرداخته‌اند، می‌توان این افراد را نام برد:

حبّان بن هلال؛ عفّان؛ سعید بن منصور؛ مُسدّد؛ محمد بن ابوبکر مقدّمی؛ قتیبة؛ شیبان بن فرّوخ؛ و شماری دیگر از شیفتگان علم ودانش و تشنگان حکمت و فرزانگی و جویندگان روایت و درایت.

عفّان گوید: «هو أصحّ حدیثاً عندنا من شعبة»؛ «از دیدگاه ما، حدیث ابوعوانة، صحیح‌تر و درست‌تر از حدیث شعبة است».

احمد بن حنبل گوید: «هو صحیح الكتاب»؛ «هرگاه ابوعوانة، از روی کتاب خویش، به نقل روایت بپردازد، در آن صورت، روایات او، صحیح خواهد بود».

عفّان، در جایی دیگر، گفته است: «كان كثیر الضبط والنقط»؛ «ابوعوانة، بسیار خویشتندار و نکته دان بود».

ابوعوانة وضّاح بن عبدالله یَشْکری، در ماه ربیع الاول، به سال ۱۷۶ ه‍ . ق در بصره درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید. رحمت و رضوان خدا بر او باد.

علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان» [۱۸۰۹]، ابوعوانة را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.

و بدین سان، حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب» [۱۸۱۰]، وی را در زمره‌ی راویانِ شهر واسط که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/پرداخته‌اند قرار داده است.

و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۱۸۱۱]گوید:

محمد بن سعد گفته است: «كان ثقةً صدوقاً»؛ «ابوعوانة، روایت کننده‌ای مؤثق و قابل اعتماد، معتبر و مطمئن، صادق و راستگو و درستکار و امین بود».

احمد عجلی گوید: «ابوعوانة، بصریٌ ثقةٌ»؛ «ابوعوانة، از مردمان بصره و شخصی قابل اعتماد و مورد وثوق بود».

ابن شاهین، در کتاب «الثقات» گوید: یعقوب بن شیبة، در مورد ابوعوانة گفته است: «ثبتٌ صالح الحفظ، صحیح الكتاب»؛ «وی، از زمره‌ی راویان معتبر و قوی و مطمئن و مورد اعتماد است که از حفظ و ضبطی خوب و عالی برخوردار است؛ و هرگاه ابوعوانة، از روی کتاب‌های خویش، به نقل روایت بپردازد، در آن صورت، روایات او، صحیح خواهند بود».

ابن خراش گوید: «صدوق في الحدیث»؛ «ابوعوانة، در حدیث، صادق و راستگو ودرستکار و امین است».

ابن عبدالبرّ هم گفته است: «أجمعوا علی انّه ثقةٌ ثبتٌ فیما حدّث من كتابه»؛ «علماء و صاحب نظران عرصه‌ی روایت و درایت، بر این موضوع، اتفاق نظر دارند که ابوعوانة، در آنچه که از کتاب خویش، به روایت و نقل آن‌ها می‌پردازد، مؤثق و قابل اعتماد و مطمئن و قوی و درستکار و معتبر می‌باشد».

نگارنده‌ی سطور گوید:

ابوعوانة وضّاح بن عبدالله یَشْكُری/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «كنیة المشرك» [۱۸۱۲]

«حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِيلَ، حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ المَلِكِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الحَارِثِ بْنِ نَوْفَلٍ، عَنْ عَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ المُطَّلِبِ، قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلْ نَفَعْتَ أَبَا طَالِبٍ بِشَيْءٍ، فَإِنَّهُ كَانَ يَحُوطُكَ وَيَغْضَبُ لَكَ؟ قَالَ: «نَعَمْ، هُوَ فِي ضَحْضَاحٍ مِنْ نَارٍ، لَوْلاَ أَنَا لَكَانَ فِي الدَّرَكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ»»(ح ۶۲۰۸)

«موسی بن اسماعیل، از ابوعوانة وضّاح بن عبدالله یَشْکری، از عبدالملک، از عبدالله بن حارث بن نوفل، از عبّاس بن عبدالمطلّب، برای ما روایت کرده که وی خطاب به پیامبر خدا جگفت: «ای رسول خدا ج! آیا به (عموی خود) ابوطالب، سودی رساندی؛ زیرا او، از تو حفاظت و نگهبانی می‌کرد و به خاطر تو خشمگین می‌شد؟ آن حضرت جفرمود: «آری؛ وی در محل کم عمق آتش دوزخ قرار دارد؛ ولی اگر من نمی‌بودم؛ در پایین‌ترین بخش آتش دوزخ می‌بود».

* در باب «وضع الید الیمنی تحت الخدّ الیمنی» [۱۸۱۳]

«حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِيلَ، حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ عَبْدِ المَلِكِ، عَنْ رِبْعِيٍّ، عَنْ حُذَيْفَةَ س، قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ جإِذَا أَخَذَ مَضْجَعَهُ مِنَ اللَّيْلِ، وَضَعَ يَدَهُ تَحْتَ خَدِّهِ، ثُمَّ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ بِاسْمِكَ أَمُوتُ وَأَحْيَا» وَإِذَا اسْتَيْقَظَ قَالَ: «الحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَحْيَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَيْهِ النُّشُورُ»»(ح ۶۳۱۴)

«موسی بن اسماعیل، از ابوعوانة وضّاح بن عبدالله یَشْکری، از عبدالملک، از ربعیّ، برای ما روایت کرده که حذیفةسگفته است: شب هنگام، وقتی که رسول خداجبه رختخواب می‌رفت، دستش را زیر رخسارش می‌گذاشت و می‌فرمود: «اللهم باسمك أموت وأحیا»؛ «بارخدایا! به نام تو می‌خوابم و بیدار می‌شوم».

و هنگامی که بیدار می‌شد، می‌فرمود: «الحمد الله الذي أحیانا بعد ما أماتنا والیه النشور»؛ «حمد و سپاس، از آنِ خدایی است که ما را از خواب، بیدار کرد و به سوی او حشر خواهیم شد».

* در باب «ذهاب الصالحین» [۱۸۱۴]

«حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ بَيَانٍ، عَنْ قَيْسِ بْنِ أَبِي حَازِمٍ، عَنْ مِرْدَاسٍ الأَسْلَمِيِّ، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ج: «يَذْهَبُ الصَّالِحُونَ، الأَوَّلُ فَالأَوَّلُ، وَيَبْقَى حُفَالَةٌ كَحُفَالَةِ الشَّعِيرِ، أَوِ التَّمْرِ، لاَ يُبَالِيهِمُ اللَّهُ بَالَةً» قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: «يُقَالُ حُفَالَةٌ وَحُثَالَةٌ»»(ح ۶۴۳۴)

«یحیی بن حمّاد، از ابوعوانة وضّاح بن عبدالله یَشْکری، از بیان، از قیس بن ابی حازم، از مرداس اسلمیسبرای ما روایت کرده که رسول خدا جفرمود: «انسان‌های نیکوکار، یکی پس از دیگری می‌روند و تفاله‌هایی مانند تفاله‌ی جو یا خرما (افراد بی‌ارزش) باقی می‌مانند که خداوند به آن‌ها هیچ توجهی نمی‌نمایند».

* در باب «الدعاء غیر مستقبل القبلة» [۱۸۱۵].

* در باب «من ناجی بین یدی الناس ومن لم یخبر بسرّ صاحبه؛ فاذا مات أخبر به» [۱۸۱۶].

* در باب «صفة الجنّة والنار» [۱۸۱۷].

* در باب «من رفع صوته بالعلم» [۱۸۱۸].

* در باب «كیف كان بدء الوحی الی رسول الله ج» [۱۸۱۹].

* در باب «من أعاد الحدیث ثلاثاً لیفهم» [۱۸۲۰].

* در باب «اثم من كذب علی النبيّ ج» [۱۸۲۱].

* در باب «من أفرغ بیمینه علی شماله في الغسل» [۱۸۲۲].

* در باب «من تطیّب ثم اغتسل وبقی أثر الطیب» [۱۸۲۳].

* در باب «الصلاة عن النفساء وسنّتها» [۱۸۲۴].

* در باب «وجوب القراءة للامام والمأموم في الصلاة كلّها» [۱۸۲۵].

به هر حال، روایات «ابوعوانة وضّاح بن عبدالله یَشْكُری»/در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۸۴ مورد آمده است.

[۱۸۰۷] بیوگرافی «ابوعوانة وضّاح بن عبدالله یَشْکری» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۴/۲/۱۸۱؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۲/۷۶۶؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۹/۴۰؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۱۴/۴۱۷؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی ۱۳/۳۹۰؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۴/۳۳۴؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۹/۵۶۲؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱۱/۱۰۳؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۳/۲۳۵؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۲/۲۸۲ و ۲۸۳؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۱۹/۳۷۹؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۳۶۰؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۲۸۷؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص ۱۰۶؛ «الطبقات الکبری»، ابن سعد ۷/۲۸۷؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۲/۵۴۵ [۱۸۰۸] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۲۳۶ و ۲۳۷ [۱۸۰۹] «عقود الجمان»؛ ص ۱۵۳ [۱۸۱۰] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۹ [۱۸۱۱] «تهذیب التهذیب» ۱۱/۱۰۵ و ۱۰۶ [۱۸۱۲] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۹۱۷ [۱۸۱۳] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۹۳۴ [۱۸۱۴] همان ۲/۹۵۲ [۱۸۱۵] همان ۲/۹۳۹ [۱۸۱۶] همان ۲/۹۳۰ [۱۸۱۷] همان ۲/۹۷۱ [۱۸۱۸] همان ۱/۱۴ [۱۸۱۹] همان ۱/۳ [۱۸۲۰] همان ۱/۲۰ [۱۸۲۱] همان ۱/۲۱ [۱۸۲۲] همان ۱/۴۰ [۱۸۲۳] همان ۱/۴۱ [۱۸۲۴] همان ۱/۴۷ [۱۸۲۵] همان ۱/۱۰۴