صحیح بخاری به روایتی دیگر - احادیث شاگردان امام ابوحنيفه و روایات علمای احناف در صحیح بخاری

فهرست کتاب

مهارت امام ابوحنیفه/در حدیث:

مهارت امام ابوحنیفه/در حدیث:

ترمذی و دیگران از زید بن ثابت روایت نموده‌اند که پیامبر اکرم جفرموده است: «خداوند شاداب گرداند شخصی را که حدیثی از ما شنیده و سپس آن را حفظ نموده است تا به دیگران برساند، بسیاری حامل دانش هستند که آن را به فقیه‌تر از خود منتقل می‌نمایند و بسیارند افرادی که حامل دانش‌اند در حالی که خودشان دانشمند نیستند».

به درستی که امام ابوحنیفه/از درک و فهم عمیقی در حدیث برخوردار بود و خداوند نکاتی در حدیث برایش باز می‌نمود که حتی بعضی از استادانش هم آن‌ها را نمی‌دانستند، چه برسد به شاگردانش! علی قاری در مناقب امام می‌گوید: یک بار امام ابوحنیفه/در نزد اعمش نشسته بود که مردی از وی سؤالی پرسید. اعمش به امام گفت: نظر تو در این مسأله چیست؟ او رأی خود را بیان کرد. اعمش پرسید: این پاسخ را از کجا آورده‌ای؟ امام فرمود: برای ما از ابوصالح از ابوهریره و از ابووائل از عبدالله از ابوایاس از ابومسعود انصاریس، حدیثی اینگونه از پیامبر اکرم جروایت نمودی. او حدیث را ذکر نمود و نیز برای ما از ابومجلز از حذیفهسروایت نمودی که رسول خداجچنین فرموده است و حدیث را بیان کرد. برای ما از ابوزبیر از جابرسچنین روایت نمودی و از یزید رقاشی از انسسحدیثی را از پیامبر اکرم جاینگونه روایت نمودی؛ او خواست تا تمام احایث را روایت کند که اعمش گفت: همین حدیث کافی است! آنچه که من برای تو در طول صد روز روایت کردم، در یک ساعت روایت کردی و من نمی‌دانستم که تو به این احادیث عمل می‌نمایی. ای فقهاء، شما طبیب و ما داروفروشیم. و تو‌ای ابوحنیفه/هر دوی این‌ها می‌باشی. [۱۵۴]روزی اعمش به امام گفت: اگر علم به سعی و تلاش و آموختن می‌بود، من از تو فقیه‌تر می‌شدم، لیکن بخششی از جانب خداوند است. [۱۵۵]خطیب در تاریخش به اسناد از ابی غسان ذکر نموده است که: از اسرائیل [۱۵۶]شنیدم که می‌گفت: «نعمان مرد خوبی بود؛ هیچ کس احادیث احکام را بیشتر از او حفظ نداشت و در مورد آن‌ها بیشتر از او دقت نمی‌کرد. در احادیث احکام کسی داناتر از او نبود؛ او حدیث را از حماد آموخته و به طرز نیکویی حفظ کرده بود.» [۱۵۷]

ابویوسف گفته است: هیچ کسی را آشناتر از ابوحنیفه/به تفسیر و تشریح حدیث و نکات و رموز آن ندیدم. [۱۵۸]موفق به اسناد خود از علی هاشم روایت نموده است:‌ ابوحنیفه/گنجینه‌ی علم و دانش بود؛ مسائلی که بر داناترین مردم زمانش مشکل بود، برای او سهل و آسان بود.

و زفر گفته است: «بزرگان محدثین مانند زکریا بن أبی زائده، عبدالملک بن ابی سلیمان، لیث بن ابی سلیم، مطرف بن طریف و حصین بن عبدالرحمن به نزد ابوحنیفه/آمد و شد داشتند و در مورد مشکلات حدیث، از وی سؤال می‌کردند.

او به اسناد خود از محمد بن حسن روایت نموده است: از ابویوسف شنیدم که می‌گفت: با ابوحنیفه/در مورد برخی از مسائل، گفتگو می‌نمودیم و هنگامی که او رأی خود را بیان می‌نمود و اصحاب و یارانش بر آن اتفاق می‌نمودند؛ بین مشایخ کوفه به جستجو می‌پرداختم تاببینم آیا در تقویت سخن او حدیث یا اثری می‌یابم؟ بسیاری اوقات دو یا سه حدیث را می‌یافتم و به نزد او می‌آوردم که بعضی از آن‌ها را می‌پذیرفت و برخی دیگر را رد می‌کرد و می‌فرمود: این حدیث صحیح و یا مشهور نیست. در حالی که آن حدیث، موافق قولش بود! می‌گفتم: این را از کجا می‌دانی؟ می‌فرمود: من به علوم اهل کوفه دانا و آشنایم. ابوعصمت گفته است: او راست فرموده است؛ زیرا او نه تنها عالم به علوم اهل کوفه و بیشتر علوم غیراهل کوفه بوده، بلکه از دیگران نیز داناتر بوده است. شاهد این مدعا کتاب‌ها و روایاتی است که نزد یارانش وجود دارد. شما به یکی از کتاب‌های او مراجعه کنید، مثلاً از کتاب صلوة شروع کنید، ببینید که او مسائل و جزئیات وضو را چگونه تشریح و بیان نموده و آثار و روایات را پاسخ گفته و چگونه به پیروی از آثار و علمای سلف ارج و اهمیت قائل شده است، تا ببیند میان گفته‌های او و اقوال و گفته‌های سلف چقدر توافق و هماهنگی وجود دارد. [۱۵۹]ابویوسف/گفته است: در برخی از مسائل دچار اختلاف می‌شدیم؛ به نزد ابوحنیفه/مراجعه نموده و از او سؤال می‌نمودیم. او سؤال را به گونه‌ای پاسخ می‌داد که گویی آن را از آستینش درمی‌آورد و به ما می‌دهد. [۱۶۰]

[۱۵۴] امام قاری، مناقب، ص ۴۸۴. [۱۵۵] المناقب، ج ۲، ص ۱۵۶؛ نیز: تاریخ خطیب، ج ۱۳، ص ۳۳۹. [۱۵۶] او ابن اسحاق سبیعی امام و حافظ حدیث ابویوسف کوفی است؛ او حجت و شخص صالح و فروتن و یکی از منابع علم بود. چنان‌چه ذهبی در تذکره‌ی خود یادآور شده است. نگا: نعمانی، ماتمس إلیه الحاجة من حدیث إبن ماجة. [۱۵۷] تاریخ خطیب، ص ۱۳. [۱۵۸] موفق، المناقب، ج ۱، ص ۲۸. [۱۵۹] موفق، المناقب، ج ۱، ص ۱۵۲. [۱۶۰] همان، ج ۱، ص ۱۲۲.