۷- اسرائیل بن یونس سبیعی کوفی حنفی/ [۳۴۷] [متوفّای ۱۶۲ ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۳۴۸]گوید:
وی، پیشوای دینی و حافظ حدیث، اسرائیل بن یونس بن ابی اسحاق سبیعی، ابویوسف کوفی میباشد که از پدربزرگ خویش، به نیکویی هر چه تمام و با کیفیت عالی و با مهارت و چیرگی خاصّ، حدیث سماع نموده است؛ و همچنین از زیاد بن علاقة؛ سِماک بن حَرْب، منصور بن مُعتمر و شماری دیگر از محدّثان، به سماع حدیث پرداخته است.
و از کسانی که از اسرائیل بن یونس سبیعی، به سماع حدیث پرداختهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
عبدالرحمن بن مهدی؛ ابونعیم؛ محمد بن یوسف فریابی؛ عبدالله بن رجاء غدانی؛ احمد بن یونس؛ علی بن جعد و شمار زیادی از دیگر مردمان.
در عرصهی روایت و درایت، اسرائیل بن یونس، هم حافظ بود و هم حجّت؛ وی فردی درستکار و شریف، نجیب و محترم، شایسته و کارآمد، توانا و خبره، متخصّص و کارشناس، متواضع و فروتن و یکی از ذخیرهها و گنجینههای علمی بود؛ تا جایی که شیخان (امام بخاری و امام مسلم) به (احادیث و روایات) وی استدلال و استناد کردهاند.
و سرانجام، اسرائیل بن یونس سبیعی/، به سال ۱۶۲ یا ۱۶۱ ه . ق درگذشت و به رحمت ایزدی پیوست.
یحیی بن معین در مورد وی گوید: «اسرائیل ثقة»؛ «اسرائیل بن یونس، فردی مؤثق و قابل اعتماد بود».
علی بن مدینی گوید: یحیی بن سعید گفته است: «اسرائیل فوق ابی بكر بن عیّاش»؛ «مقام و درجهی اسرائیل بن یونس (در عرصهی روایت و درایت، علم و دانش و حکمت و فرزانگی)، والاتر از ابوبکر بن عیاش است؛ و او در این زمینه، بر ابوبکر بن عیاش، تفوّق و برتری دارد».
حافظ ابن حجر عسقلانی نیز در کتاب «تهذیب التهذیب» [۳۴۹]گوید:
حَرب به نقل از احمد بن حنبل گوید: «كان شیخنا ثقة»، «استاد ما (اسرائیل بن یونس)، فردی قابل اعتماد و مورد وثوق بود».
ابوحاتم گوید: «ثقة، صدوق، من اتقن اصحاب ابی اسحاق»؛ «اسرائیل بن یونس، فردی ثقه و مورد اعتماد و صادق و راستگو و امین و درستکار و از زمرهی ماهرتین و حاذقترین و کاردانترین و خبرهترین شاگردان ابواسحاق به شمار میآمد».
و احمد عِجلی گفته است: «كوفی ثقة»؛ «اسرائیل بن یونس، از مردمان کوفه و از زمرهی راویان ثقه و قابل اعتماد میباشد».
یعقوب بن شیبه گوید: «صالح الحدیث»؛ «اسرائیل بن یونس، از زمرهی روایت کنندگانی به شمار میآید که لیاقت و شایستگی تحمّل و ادای حدیث را دارد؛ از این رو، حدیث وی، نوشته میشود و بدان، استدلال و استناد میگردد».
و در جایی دیگر، در مورد اسرائیل بن یونس گفته است: «ثقة صدوق»؛ «وی، روایت کنندهای ثقه و مورد اعتماد و صادق و راستگو و درستکار و امین میباشد».
و ابوداود گوید: «اسرائیل، اصحّ حدیثاً من شریك»؛ «احادیث و روایات اسرائیل، صحیحتر و درستتر از احادیث شریک است».
و نسایی نیز گفته است: «لیس به بأس»؛ «در روایات اسرائیل، نمیتوان ایراد و نقصی را وارد کرد؛ چرا که وی، روایت کنندهای ثقه و قابل اعتماد میباشد.»
محمد بن عبدالله بن نُمَیر گوید: «ثقة»؛ «اسرائیل، فردی قابل اعتماد و مورد وثوق میباشد».
و ابن سعد گوید: «كان ثقة وحدّث عنه الناس حدیثاً كثیراً»؛ «اسرائیل بن یونس، فردی ثقه و مورد اعتماد بود که مردم، به نقل احادیث و روایات فراوانی از وی پرداختهاند».
و ابن حبان نیز وی را در شمار راویان مؤثق و معتبر و مطمئن و مورد اعتماد ذکر کرده است: و علاوه از آن، اسرائیل بن یونس سبیعی، از آن دسته از راویانی میباشد که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه) از وی، حدیث روایت نمودهاند.
در کتاب «جامع المسانید» [۳۵۰]چنین آمده است: ناچیزترین بندگان خدا (ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی) گوید: «اسرائیل مع جلالة قدره وكونه من اَعلام أئمة الحدیث وشیوخ شیوخ الشیخین، صاحبی الصحیحین، یروی عن الامام ابی حنیفة/في هذه المسانید؛ وهو من شیوخ الامام احمد بن حنبل»؛ «اسرائیل بن یونس- با وجود این که از شأن و مقام و منزلت و جایگاهی والا برخوردار است و از زمرهی پیشوایان بزرگ عرصهی حدیث به شمار میآید و استاد اساتید امام بخاری و امام مسلم (نویسندگان «الجامع الصحیح» بخاری و «الجامع الصحیح» مسلم) میباشد - باز هم در این مسانید، از امام ابوحنیفه/احادیث فراوانی را روایت نموده است؛ و همو، یکی از اساتید امام احمد بن حنبل/نیز میباشد».
حافظ عبدالقادر قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة في طبقات الحنفیة» [۳۵۱]، به ذکر بیوگرافی و زندگی نامهی اسرائیل بن یونس پرداخته و او را در جرگهی علماء و صاحب نظران احناف، به حساب آورده و گفته است: «سمع اسرائیل هذا من ابی حنیفة ومن جدّه؛ روی له الشیخان»؛ «این اسرائیل، هم از امام ابوحنیفه/و هم از پدربزرگش، به سماع حدیث پرداخته است؛ و شیخان (بخاری و مسلم) نیز از او حدیث روایت نمودهاند».
و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان»، [۳۵۲]اسرائیل بن یونس را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.
و همچنین علامه ابن بزاز کردری نیز در کتاب «المناقب»، [۳۵۳]اسرائیل بن یونس را از زمرهی روایت کنندگان اهل کوفه به شمار آورده که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/پرداخته است.
نگارنده گوید:
اسرائیل بن یونس سبیعی/در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، با یک یا دو واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/میباشد؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «قول النبيّ ج: اللهم اغفرلی ما قدّمتُ وما اخّرتُ»: [۳۵۴]
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ المُثَنَّى، حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ المَجِيدِ، حَدَّثَنَا إِسْرَائِيلُ، حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ، عَنْ أَبِي بَكْرِ بْنِ أَبِي مُوسَى، وَأَبِي بُرْدَةَ، أَحْسِبُهُ عَنْ أَبِي مُوسَى الأَشْعَرِيِّ، عَنِ النَّبِيِّ جأَنَّهُ كَانَ يَدْعُو: "اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي خَطِيئَتِي وَجَهْلِي، وَإِسْرَافِي فِي أَمْرِي، وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي هَزْلِي وَجِدِّي وَخَطَايَايَ وَعَمْدِي، وَكُلُّ ذَلِكَ عِنْدِي"» (ح ۶۳۹۹)
«محمد بن مثنّی، از عبیدالله بن عبدالجمید، از اسرائیل بن یونس سبیعی، از ابواسحاق، از ابوبکر بن ابوموسی و ابوبردة - میپندارم - که از ابوموسی اشعری برای ما روایت کرده که وی از پیامبر جروایت نموده است که آن حضرت جچنین دعا میفرمودند: «اللهم اغفرلی خطیئتی وجَهلی، واسرافی في امری، وما انت اعلم به منّی؛ اللّهم اغفرلی هزلی وجِدّی، وخطایای وعمدی وكلّ ذلك عندی»؛ «بار خدایا! گناهانم، نادانی هایم، زیاده روی هایم را در کارها و چیزهایی را که تو بهتر از من میدانی، مغفرت کن. خدایا! شوخیها، جدّیها و گناهان سهوی و عمدی مرا ببخشای؛ چرا که همهی این کارها را مرتکب شدهام».
* در باب «صفة الجنّة والنار»: [۳۵۵]
«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ رَجَاءٍ، حَدَّثَنَا إِسْرَائِيلُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ جيَقُولُ: "إِنَّ أَهْوَنَ أَهْلِ النَّارِ عَذَابًا يَوْمَ القِيَامَةِ رَجُلٌ، عَلَى أَخْمَصِ قَدَمَيْهِ جَمْرَتَانِ، يَغْلِي مِنْهُمَا دِمَاغُهُ كَمَا يَغْلِي المِرْجَلُ وَالقُمْقُمُ"» (ح ۶۵۶۲)
«عبدالله بن رجاء، از اسرائیل بن یونس سبیعی، از ابواسحاق، از نعمان بن بشیرسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: از رسول خدا جشنیدم که میفرمودند: «بیگمان، آسانترین عذاب دوزخیان در روز قیامت، از آنِ شخصی است که دو اخگر در گودی کف پاهایش گذاشته میشود که بر اثر آن، مغز سرش به جوش میآید همانگونه که دیگ و ظرف عطّار میجوشد».
* در باب «قوله تعالی: ﴿وَكَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قَدَرٗا مَّقۡدُورًا٣٨﴾[الأحزاب: ۳۸]»: [۳۵۶]
«حَدَّثَنَا مَالِكُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، حَدَّثَنَا إِسْرَائِيلُ، عَنْ عَاصِمٍ، عَنْ أَبِي عُثْمَانَ، عَنْ أُسَامَةَ، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ النَّبِيِّ جإِذْ جَاءَهُ رَسُولُ إِحْدَى بَنَاتِهِ، وَعِنْدَهُ سَعْدٌ وَأُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ وَمُعَاذٌ، أَنَّ ابْنَهَا يَجُودُ بِنَفْسِهِ، فَبَعَثَ إِلَيْهَا: "لِلَّهِ مَا أَخَذَ وَلِلَّهِ مَا أَعْطَى، كُلٌّ بِأَجَلٍ، فَلْتَصْبِرْ وَلْتَحْتَسِبْ"» (ح۶۶۰۲)
«مالک بن اسماعیل، از اسرائیل بن یونس سبیعی، از عاصم، از ابوعثمان، از اسامهسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: نزد پیامبر خدا جبودم که قاصد یکی از دختران آن حضرت جآمد؛ و این در حالی بود که سعد بن عبادة، ابیّ بن کعب و معاذ بن جبل نیز به نزد رسول خدا جنشسته بودند؛ قاصد خطاب به پیامبر جگفت: پسر دختر شما در سکرات مرگ به سر میبرد (و چه بسا بمیرد)؛ آن حضرت جقاصد را به سوی دخترش فرستاد تا بدو بگوید: «از آنِ خداست آنچه بدهد و بگیرد؛ همه نزد او، مدتی تعیین شده دارند؛ صبر کن و امید ثواب داشته باش».
* باب «من ترك بعض الاختیار مخافة ان یقصر فیهم بعض الناس فیقعوا في اشدّ منه». [۳۵۷]
* باب «التوجّه نحو القبلة حیث كان». [۳۵۸]
* باب «المرأة تطرح عن المصلّی شیئاً من الأذی». [۳۵۹]
* باب «كیف صلاة اللیل وكیف كان النبيّ جیصلّی باللیل». [۳۶۰]
* باب «اذا تصدّق علی ابنه وهو لایشعر». [۳۶۱]
* باب «متی یصلّی الفجر بجمع». [۳۶۲]
* باب «قول الله تعالی: ﴿لَيۡلَةَ ٱلصِّيَامِ ٱلرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَآئِكُمۡۚ هُنَّ لِبَاسٞ لَّكُمۡ وَأَنتُمۡ لِبَاسٞ لَّهُنَّۗ﴾[البقرة: ۱۸۷]». [۳۶۳]
* باب «من حفر بئراً في ملكه لم یضمن». [۳۶۴]
* باب «من عرَّف اللقطة ولم یدفعها الی السلطان». [۳۶۵]
* باب «عمل صالح قبل القتال». [۳۶۶]
* باب «صفة ابلیس وجنوده». [۳۶۷]
* باب «خمس من الدواب فواسق، یقتلن في الحرم». [۳۶۸]
به هر حال، روایات اسرائیل بن یونس سبیعی كوفی/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۶۰ مورد آمده است.
[۳۴۷] بیوگرافی اسرائیل بن یونس سبیعی را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۱/۲/۵۶؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۱/۹۶؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۲/۳۳۰ و ۳۳۱؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان ۶/۷۹؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی ۷/۲۰-۲۵؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۲/۱۰۰؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۲/۳۳۵، «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۱/۲۰۸، ۲۰۹ و ۲۱۰؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۱/۱۱۵؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۲۲۹-۲۳۱؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۸۸؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی ص ۹۷؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۳۷؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۴۲؛ «الطبقات السنیة»، تمیمی داری ۲/۱۶۴ به شمارهی ۴۶۶؛ «الطبقات الکبری»، ابن سعد ۶/۳۷۴ [۳۴۸] «تذکرة الحفّاظ»، حافظ ذهبی ۱/۲۱۴ [۳۴۹] «تهذیب التهذیب» ۱/۲۹۹، ۲۳۰ و ۲۳۱ [۳۵۰] «جامع المسانید» ۲/۳۸۹ [۳۵۱] «الجواهر المضیة» ۱/۱۴۱ [۳۵۲] «عقود الجمان»، ص ۹۹ [۳۵۳] «المناقب» کردری ۲/۲۲۳ [۳۵۴] «الجامع الصحیح» امام بخاری ۲/۹۴۷ [۳۵۵] همان ۲/۹۷۱ [۳۵۶] همان ۲/۹۷۶ [۳۵۷] همان ۱/۲۴ [۳۵۸] همان ۱/۵۷ [۳۵۹] همان ۱/۷۴ [۳۶۰] همان ۱/۱۵۳ [۳۶۱] همان ۱/۱۹۱ [۳۶۲] همان ۱/۲۲۸ [۳۶۳] همان ۱/۲۵۶ [۳۶۴] همان ۱/۳۱۷ [۳۶۵] همان ۱/۳۲۹-۳۳۰ [۳۶۶] همان ۱/۳۹۴ [۳۶۷] همان ۱/۴۶۴ [۳۶۸] همان ۱/۴۶۷