۳۷- سُلیمان بن طَرخان تیمی/ [۸۳۳] [متوفّای ۱۴۳ ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذكرة الحفّاظ» [۸۳۴]گوید:
وی، حافظ حدیث، پیشوای دینی، شیخ الاسلام، «ابوالمعتمر، سلیمان بن طَرخان تیمی» میباشد؛ او در اصل، «تیمی» نیست؛ بلکه در میان آنها، فرود آمد و اقامت گزید.
سلیمان بن طرخان، از این بزرگان، به سماع حدیث پرداخته است:
انس بن مالکس؛ ابوعثمان نهدی؛ طاوس؛ حسن و شماری دیگر از محدّثان و نام آوران عرصهی روایت و درایت.
و از کسانی که از سلیمان بن طرخان، به سماع حدیث پرداختهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
شعبه؛ سفیان ثوری؛ سفیان بن عیینة؛ عبدالله بن مبارک؛ یزید بن هارون؛ محمد بن عبدالله انصاری؛ هوذة بن خلیفة؛ و شماری دیگر از مردمان.
شعبه گوید: «ما رأیتُ احداً اصدق من سلیمان التیمی؛ كان اذا حدّث عن رسول اللهجتغیّر لونه»؛ «من کسی را صادقتر و راستگوتر و مطمئنتر و معتبرتر از سلیمان تیمی ندیدهام؛ عادت وی، بر آن بود که هرگاه از رسول خدا جحدیثی را روایت میکرد، رنگ چهرهاش تغییر میکرد».
معتمر گوید: «مكث ابی اربعین سنةً یصوم یوماً ویفطر یوماً؛ ویصلّی صلاة الفجر بوضوء العشاء؛ وعاش سبعاً وتسعین سنة؛ وكان عابد البصرة وعالمها»؛ «پدرم (سلیمان بن طرخان)، به مدت چهل سال، روزهی داود گرفت؛ اینطور که یک روز، روزه میگرفت و روز دیگر را افطار میکرد؛ و در مدّت این چهل سال، نماز صبح خویش را با وضوی نماز عشاء میگزارد؛ وی، ۹۷ سال عمر کرد؛ و از عابدان و پارسایان و دانشمندان و صاحب نظران شهر بصره به شمار میآمد».
یحیی قطّان نیز گوید: «ما رأیتُ اخوف لله منه»؛ «من، کسی را پرهیزگارتر، پارساتر، خداترستر و متّقیتر از سلیمان تیمی ندیدهام».
و عبدالله بن مبارک، به نقل از سفیان گوید: «حفّاظ البصریین ثلاثة: سلیمان التیمی، وعاصم الاحول وداود بن ابی هند؛ وعاصم، احفظهم»؛ «حافظان حدیث، در شهر بصره، سه نفر بودند: سلیمان تیمی، عاصم احول و داود بن ابی هند؛ ناگفته نماند که عاصم احول، حافظترین و ضابطترین این سه نفر، به شمار میآمد».
یحیی قطان گوید: «كان سفیان لایقدّم علی سلیمان احداً من البصریین»؛ «سفیان، هیچ کس از علماء و صاحب نظران شهر بصره را بر سلیمان تیمی، ترجیح نمیداد و او را با سلیمان، برابر و همسان نمیدانست».
سلیمان بن طرخان تیمی، در ماه ذی القعدة، به سال ۱۴۳ ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید. خدایش او را بیامرزد و در جوار رحمتهای بیکران خویش جای دهد.
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب» [۸۳۵]گوید:
عبدالله بن احمد به نقل از پدرش (احمد بن حنبل) گوید: «ثقة»؛ «سلیمان تیمی، فردی ثقه و قابل اعتماد است».
و یحیی بن معین و نسایی گفتهاند: «ثقة»؛ «سلیمان تیمی، از راویان مؤثق و معتبر و مطمئن و مورد اعتماد میباشد».
و احمد عجلی گفته است: «تابعی ثقة؛ فكان من خیار اهل البصرة»؛ «سلیمان تیمی، یکی از تابعان و افراد مؤثق و قابل اعتماد و از زمرهی برگزیدهترین و بهترین مردمان شهر بصره میباشد».
و ابن سعد گوید: «كان ثقة كثیر الحدیث؛ وكان من العباد المجتهدین»؛ «سلیمان تیمی، فردی ثقه و معتبر بود که بسیار به روایت حدیث میپرداخت؛ و در کنار اینها، از زمرهی عابدان و پارسایان مجتهد نیز برشمرده میشد».
و ابن حبّان در کتاب «الثقات» گوید: «كان من عباد اهل البصرة وصالحیهم؛ ثقةً واتقاناً وحفظاً وسنّة»؛ «سلیمان تیمی، یکی از عابدان و پارسایان شهر بصره بود که از لحاظ اعتبار، اطمینان، امانت داری، مهارت، خبرگی، زبردستی، کاردانی، تخصّص، شایستگی، توانایی، حفظ، ضبط و تعهّد و پایبندی به سنّت، بهترین و بایستهترین مردمان بصره به شمار میآمد».
و در کنار اینها، سلیمان بن طرخان تیمی، از آن دسته از محدّثان و راویانی به شمار میآمد که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، به نقل روایت از وی پرداختهاند.
و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان» [۸۳۶]، سلیمان تیمی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ذکر کرده است.
و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب» [۸۳۷]، وی را در زمرهی راویان شهر بصره که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/پرداختهاند قرار داده است.
نگارندهی سطور گوید:
سلیمان بن طَرخان تیمی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با دو واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «الحمد للعاطس» [۸۳۸]
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ كَثِيرٍ، حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س، قَالَ: عَطَسَ رَجُلاَنِ عِنْدَ النَّبِيِّ ج، فَشَمَّتَ أَحَدَهُمَا وَلَمْ يُشَمِّتِ الآخَرَ، فَقِيلَ لَهُ، فَقَالَ: «هَذَا حَمِدَ اللَّهَ، وَهَذَا لَمْ يَحْمَدِ اللَّهَ»»(ح ۶۲۲۱)
«محمد بن کثیر، از سفیان، از سلیمان بن طرخان تیمی، از انس بن مالکسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: دو نفر به نزد رسول خدا جعطسه زدند. رسول خدا جدر جواب یکی از آنها «یرحمك الله» گفت و در جوای دیگری، نگفت. مردم، علت را پرسیدند. آن حضرت جفرمود: «این یکی، «الحمدلله» گفت و آن یکی، نگفت».
* در باب «قول لا حول ولا قوة الّا بالله» [۸۳۹]
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُقَاتِلٍ أَبُو الحَسَنِ، أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ، أَخْبَرَنَا سُلَيْمَانُ التَّيْمِيُّ، عَنْ أَبِي عُثْمَانَ، عَنْ أَبِي مُوسَى الأَشْعَرِيِّ، قَالَ: أَخَذَ النَّبِيُّ جفِي عَقَبَةٍ - أَوْ قَالَ: فِي ثَنِيَّةٍ - قَالَ: فَلَمَّا عَلاَ عَلَيْهَا رَجُلٌ نَادَى، فَرَفَعَ صَوْتَهُ: لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ، قَالَ: وَرَسُولُ اللَّهِ جعَلَى بَغْلَتِهِ، قَالَ: «فَإِنَّكُمْ لاَ تَدْعُونَ أَصَمَّ وَلاَ غَائِبًا» ثُمَّ قَالَ: "يَا أَبَا مُوسَى - أَوْ: يَا عَبْدَ اللَّهِ - أَلاَ أَدُلُّكَ عَلَى كَلِمَةٍ مِنْ كَنْزِ الجَنَّةِ" قُلْتُ: بَلَى، قَالَ: «لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»»(ح ۶۴۰۹)
«ابوالحسن محمد بن مقاتل، از عبدالله، از سلیمان بن طرخان تیمی، از ابوعثمان، از ابوموسی اشعریسبرای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا جراه گردنه یا وادیای را در پیش گرفت؛ و چون بر آن بالا رفت، مردی با صدای بلند گفت: «لا اله الا الله والله اكبر»؛ و رسول خدا جدر حالی که بر استر خود سوار بود، فرمود: «همانا شما، ذات کر و غایبی را صدا نمیزنید (که آواز خویش را بلند میکنید)»؛ سپس فرمود: «ای ابوموسی - یا: ای عبدالله! - آیا تو را به کلمهای راهنمایی نکنم که از گنجهای بهشت است؟» گفتم: آری. فرمود: «لا حول ولا قوة الّا بالله».
* در باب «صفة الجنّة والنّار» [۸۴۰].
* در باب «قول الضیف لصاحبه: لا اكل حتّی تأكل» [۸۴۱].
* در باب «الصلاة كفّارة» [۸۴۲].
* در باب «الاذان قبل الفجر» [۸۴۳].
* در باب «القراءة في العشاء بالسجدة» [۸۴۴].
* در باب «اقنوت قبل الركوع وبعده» [۸۴۵].
* در باب «قتل ابی جهل» [۸۴۶].
* در باب قبل از باب «تسمیة من سمّی من اهل بدر في الجامع» [۸۴۷].
* در باب «غزوة الرجیع ورعل وذكوان وبئر معونة» [۸۴۸].
* در باب «قوله تعالی: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِۚ ذَٰلِكَ ذِكۡرَىٰ لِلذَّٰكِرِينَ١١٤﴾[هود: ۱۱۴]» [۸۴۹].
* در باب «قوله تعالی: ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَعۡبُدُ ٱللَّهَ عَلَىٰ حَرۡفٖۖ﴾[الحج: ۱۱]» [۸۵۰].
به هر حال، روایات سلیمان بن طرخان تیمی/در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از ۱۵ مورد آمده است.
[۸۳۳] بیوگرافی «سلیمان بن طَرخان تیمی» را در این منابع دنبال کنید: «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری ۲/۲/۲۰؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی ۱/۳۱۰؛ «الجرح و التعدیل»، رازی ۴/۱۲۴؛«کتاب الثقات»، ابن حبان ۴/۳۰۰؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی ۲/۲۱۲؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۶/۱۹۵؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی ۱/۳۹۶؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۴/۱۷۶؛«تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی ۱/۳۸۷؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص ۱۲۹؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد ۱/۲۱۲؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی ۸/۶۸؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی ۱/۱۷۸ [۸۳۴] «تذکرة الحفّاظ» ۱/۱۵۰، ۱۵۱ و ۱۵۲ [۸۳۵] «تهذیب التهذیب» ۴/۱۷۶ و ۱۷۷ [۸۳۶] «عقود الجمان»؛ ص ۱۱۶ [۸۳۷] «المناقب»، کردری ۲/۲۲۷ [۸۳۸] «الجامع الصحیح»، امام بخاری ۲/۹۱۹ [۸۳۹] همان ۲/۹۴۸ و ۹۴۹ [۸۴۰] همان ۲/۹۶۹ [۸۴۱] همان ۲/۹۰۷ [۸۴۲] همان ۱/۷۵ [۸۴۳] همان ۱/۸۷ [۸۴۴] همان ۱/۱۰۶ [۸۴۵] همان ۱/۱۳۶ [۸۴۶] همان ۲/۵۶۵ [۸۴۷] همان ۲/۵۷۳ [۸۴۸] همان ۲/۵۸۷ [۸۴۹] همان ۲/۶۷۸ [۸۵۰] همان ۲/۶۹۴