ازدواج زینب لبا زید بن حارثه س
پیامبر اکرم جبر آن بود تا معیارهای پوشالی و موروثی را از بین ببرد و نظام طبقاتی جاهلی را از هم بپاشد تا مردم دراسلام همچون دندانههای شانه، مساوی بوده و معیار برتری فقط تقوا باشد.
بردگان آزاد شده در جامعۀ جاهلی، جزو انسانهای طبقۀ پائین محسوب میگردیدند. زید سپسر خواندۀ پیامبر اکرم ججزو همین طبقه بود. بنابراین، پیامبر اکرم جخواست، دختر عمۀ خود را که از طبقۀ شریف جامعه محسوب میشد، به عقد زید سدر بیاورد و عملاً امتیازات طبقاتی را نابود سازد بنابراین، این کار را از خانوادۀ خود آغاز نمود؛ چرا که این گونه مسائل در جامعۀ جاهلی بقدری عمیق و ریشه دوانده که کسی غیر از پیامبر اکرم جتا در به پایان بخشیدن به آن نبود.
و شاید یکی از فلسفههای این ازدواج، زمینهسازی برای تشریع این قانون بود که نمیتوان نقش این ازدواج را در حفظ توازن جامعه کمتر از نقش و اهمیت وضع تشریع این قانون دانست [۷۳۱].
پیامبر اکرم جشخصاً نزد زینب بنت جحش رفت و با او در مورد ازدواج با زید سسخن گفت. زینب گفت: من حاضر به ازدواج با او نیستم. پیامبر اکرم جفرمود: خیر، شما با او ازدواج کنید. زینب گفت: در این مورد فکر خواهم کرد. آنگاه آیهای نازل گردید که:
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡ﴾[الأحزاب: ۳۶].
«هیچ مرد و یا زن مومنی در کاری که خدا و رسولش داوری کرده باشند، اختیاری از خود ندارند».
زینب گفت: ای پیامبر اکرم جتو دوست داری، او همسر من باشد؟ پیامبر اکرمجفرمود: بلی. زینب گفت: پس من نمیخواهم از پیامبر اکرم جنافرمانی کنم بنابراین، او را به عنوان همسر خود میپذیرم [۷۳۲].
بدین صورت زید سکه از او به عنوان زید سفرزند محمد جیاد میشد با زینب ازدواج نمود و به همسرش ده دینار و شصت درهم و چادری و ملحفه و زرهی و مقداری گندم و خرما به عنوان مهریه داد [۷۳۳].
[۷۳۱] قضایا نساء النبی والمومنات، حفصه بنت عثمان الخلیفی، ص ۲۰۵. [۷۳۲] جامع البیان طبری، ج ۲۲، ص ۱۱. [۷۳۳] تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۸۹.