عامر بن طفیل و فاجعه بئرمعونه (۴ هـ)
عامر بن طفیل از بزرگان بنیعامر بود. او فردی متکبر، مغرور و جاهطلب بود و پیشبینی میکرد که در آینده نزدیک پیامبر اکرم جبر شبهجزیره عربستان غلبه خواهد نمود و به همین دلیل نزد ایشان آمد و گفت: از سه گزینه یکی را میان من و خود انتخاب کن. اول اینکه دشت و صحرا از آن تو و روستاها و قریهها از آن من باشد؛ دوم اینکه مرا بعد از خود جانشین خود قرار ده و سوم اینکه با سپاهی عظیم از بنیغطفان به جنگ تو خواهم آمد.
پیامبر اکرم جبه خواستههای جاهلی او ارجی ننهاد و همه را رد کرد. همچنین سردار بنیعامر، عموی عامر بن طفیل که ملقب به ملاعبالاسنه بود به مدینه آمد و هدیهای تقدیم رسول خدا جنمود. آن حضرت اسلام را بر او عرضه نمود، ولی نپذیرفت. رسول خدا فرمود: من از مشرک، هدیه نمیپذیرم.
ملاعبالأسنه گفت: هر کس را به نجد بفرستی در امان من است.
رسول خدا ج: افرادی را که در جمع آنها منذر بن عمرو نیز بود، فرستاد.
در نجد عامر بن طفیل ، بنیعامر را علیه مسلمانان تحریک نمود، اما قومش امتناع ورزیدند و از شکستن عهد ملاعب الاسنه خودداری کردند. آن گاه او از بنیسلیم کمک خواست. آنها پذیرفتند و صد نفر مسلح به تعقیب مسلمانان پرداختند و در بئر معونه بر آنها دست یافتند و به غیر از عمرو بن امیه دیگران را به شهادت رساندند [۴۲۳].
انس سمیگوید: افرادی نزد رسول خدا جآمدند و گفتند: برای یادگرفتن قرآن و سنت به افرادی نیاز داریم. رسول خدا جنیز هفتاد تن از انصار را که از قاریان مشهور بودند و دایی من «حرام» نیز در جمع آنها بود، فرستاد.
این افراد در روزها به جمعآوری هیزم میپرداختند و با پولی که از این طریق کسب مینمودند به تأمین مایحتاج اهل صفه و فقراء میپرداختند و شبها نیز به تلاوت قرآن میپرداختند.
قبل از اینکه آنها به مقصد برسند، دشمن کمین زده بود و آنها را به شهادت رساند. آنها در اثنای درگیری چنین میگفتند: بارالها! پیامبر ما را از وضعیت ما با خبر گردان. ما تو را ملاقات کردیم و از تو راضی هستیم و تو از ما راضی باش.
أنس میگوید: در حالی که مردی از پشت سر، نیزهاش را به پشت داییام (حرام) فرو برد، او گفت: «فزت ورب الكعبة» به خدای کعبه که رستگار شدم. رسول الله جخطاب به یارانش در مدینه فرمود: برادرانتان به شهادت رسیدند و چنین دعا کردند و دعای آنها را بازگو نمود [۴۲۴].
[۴۲۳] صحیح السیرة النبویة، ص ۳۲۲. [۴۲۴] مسلم، الامارة، باب الثبوت الجنة للشهید، شماره ۶۶۷.