الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

فضائل سعد بن معاذ

فضائل سعد بن معاذ

فضایل و بزرگواری سعد بن معاذ سمواضع مختلف این غزوه، آشکار گردید که ‌این امر بر فضیلت ایشان نزد خدا و رسولش جدلالت می‌نماید. برخی از این موارد عبارت‌اند از:

ـ پذیرفتن دعای سعد هنگامی که از خدا چنین خواست: «بارالها! تو می‌دانی که پسندیده‌ترین عمل نزد من آنست که با ملتی بجنگم که پیامبرت جرا تکذیب کرده و از شهرش بیرون کردند. اگر باز هم قرار است با آنان بجنگیم، پس مرا زنده نگهدار و ... » چنانکه دعایش پذیرفته شد و زخمش بهبود یافت [۶۸۸]تا اینکه غزوۀ بنی قریظه حکم قرار داد. او نیز بدون اینکه در راه خدا به ملامت ملامت کننده‌ای توجه بنماید، در مورد آنان، حکمیت نمود که این از ‌ایمان عمیق وی سرچشمه می‌گرفت [۶۸۹].

ـ هنگامی که سعد برای تعیین سرنوشت بنی قریظه آورده شد، پیامبر اکرم جبه انصار فرمود: به‌سوی سردار خود برخیزید [۶۹۰]. و بدین صورت از حماسه آفرینیها و شجاعت‌های سعد تقدیر به عمل آورد و او را سید نامید و دستور داد: به احترام او برخیزند [۶۹۱].

بعد از آنکه در مورد بنی قریظه حکم خدا به اجرا در آمد، سعد دست به دعا برداشت و گفت: بارالها! گویا جنگ ما با آنان (قریش) به پایان رسیده است، اگر ‌این گونه است؛ پس همین زخم را باعث مرگم قرار ده [۶۹۲]؛ چنانکه دعایش پذیرفته شد و زخمش باز شد و خونریزی کرد و در همان شب، وفات یافت [۶۹۳]. رحمت حق نثار سعد بن معاذ باد.

محتوای دعای سعد حامل ‌این امر است که ‌این بزرگ مرد تاریخ در زندگی دارای رسالت است و احساس وظیفه می‌نماید بنابراین، نه تنها خواهان شهادت است؛ بلکه دوست دارد تا آخرین لحظۀ زندگی خویش پیگیر جهاد و مبارزه باشد و خود را مسئول یاری رساندن به اسلام و دعوت اسلامی می‌داند [۶۹۴].

به همین خداوند تمامی سوگندهای وی را بر آورده می‌سازد. او هم در آسمان و هم در زمین از منزلت خاصی برخوردار است و خدا می‌خواست سرنوشت بنی قریظه را بدست سعد سبن معاذ رقم زند.

سعد سبه زندگی دنیا چشم ندوخته بود و اگر او زنده است به خاطر جهاد و مبارزه و یاری پیامبر اکرم جزنده است و اینک که جهاد با دشمنان اصلی پیامبر اکرمجیعنی قریش و بنی‌قریظه پایان یافته است، علاقه‌ای به زنده ماندن و آرزویی بهتر از شهادت در راه خدا ندارد؛ چنانکه پس از متحقق شدن مهم‌ترین آرزوی سعد سکه قتل یهود بنی‌قریظه بود، آخرین و محبوبترین آرزوی ایشان که شهادت در راه خدا بود، با باز شدن زخمش، نیز تحقق پذیرفت [۶۹۵]. بعد از شهادت، بستگانش او را به خانه‌اش منتقل کردند. پیامبر اکرم جو یارانش با عجله خود را به آنجا رسانیدند و آن حضرت جفرمود: شاید فرشتگان بر ما سبقت گیرند و او را مانند حنظله غسل بدهند.

پیامبر اکرم جوقتی به آنجا رسید، مردم را مشغول غسل دادن جنازه وی دید و مادرش نیز گریه می‌کرد و می‌گفت:

ویل ام‌‌سعد سعداً
حزامه وجداً

می‌کند و می‌گوید: تأسف مادر سعد سبرای فرزندش این است که از جدیت و هوشیاری او محروم گردید. پیامبر اکرم جفرمود: نوحه خوانان دروغ می‌گویند به جز مادر سعد س.

آن گاه جنازه او را در بقیع تشییع نمودند. اصحاب و یاران پیامبر اکرم جگفتند: ما جنازه‌ای سبک‌تر از جنازۀ سعد سندیده‌ایم. پیامبر اکرم جفرمود: فرشتگان خدا او را حمل می‌کنند [۶۹۶].

در سنن نسائی به نقل از ابن عمرسآمده است که پیامبر اکرم جفرمود: این بندۀ صالح (سعدس) که عرش خدا به خاطر او بلرزه در آمد و دروازه‌های آسمان گشوده شدند و در جنازه‌اش هفتاد هزار فرشته که قبل از آن بر زمین نیامده‌اند، شرکت نمودند، در قبر فشار داده شد، سپس رها گردید [۶۹۷].

پیامبر اکرم جنیز در آخرین لحظاتی که سعد سجانش را به جان آفرین تسلیم می‌نمود، بر بالین او حاضر شد و فرمود: خدا به تو بهترین سردار قومت پاداش نیکو بدهد. تو به آنچه وعده داده بودی عمل کردی، اکنون خدا نیز به آنچه وعده داده است، باید عمل نماید [۶۹۸].

پیامبر اکرم جهمواره از سعد سبه نیکی یاد می‌کرد و او را در حضور یارانش می‌ستود تا دیگران با جوانمردیهای سعد سآشنا شوند و او را الگوی خود قرار دهند [۶۹۹]؛ چنانکه پیامبر اکرم جفرمود: عرش الهی با مرگ سعد سبه لرزه در آمد [۷۰۰].

در روایتی، براء ‌بن عازب سمی‌گوید: به پیامبر اکرم جردایی ابریشمین هدیه داده شد. صحابه شآن را با دست لمس می‌کردند و از لطافتش شگفت زده شدند. پیامبر اکرم جفرمود: شما از لطافت این شگفت زده شده‌اید؟ شالهای بهشتی سعد سبه مراتب از این، لطیف‌تر و نرم‌تر است [۷۰۱].

سعدسبا این تمام اوصاف و محاسن و فداکاری در راه دین خدا، باز هم از فشار قبر در امان نماند؛ چنانکه هنگامی که جنازۀ او را به قبرستان بردند، چهار نفر به نامهای: حارث بن ‌اوس، اسید ‌بن حضیر، ابونائله و سلمه ‌بن سلامه شداخل قبر رفتند و پیامبر اکرم جدر کنار قبر ایستاده بود. بعد از اینکه جنازه را در قبر گذاشتند، چهرۀ پیامبر اکرم جدگرگون شد، آن گاه سه بار تسبیح گفت و صحابه شنیز با ایشان تسبیح گفتند،‌ به گونه‌ای که صدای آنان در بقیع پیچید. سپس سه بار تکبیر گفتند. و هنگامی که فلسفۀ این عمل از ایشان پرسیده شد، فرمود: قبر بر او فشار آورد و اگر کسی از فشار قبر نجات می‌یافت، سعد ‌سباید نجات می‌یافت و افزود که بعداً خداوند آن فشار را از ایشان بر طرف ساخت [۷۰۲].

آری، سعد بن معاذ سسردار جوان و رشیدی بود که قومش را به اسلام فراخواند و آنان نیز اسلام را پذیرفتند.

و در سی و هفت سالگی جام شهادت را نوشید. او مردی بی‌نظیر و بی‌مانند بود؛ زیرا رشادتها و موضع‌گیری‌های بزرگ مردانه‌ای که او از خود نشان داد، معمولاً بعد از چهل سالگی بروز می‌نمایند، چنانکه قرآن نیز به این موضوع اشاره نموده و فرموده است:.﴿حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَبَلَغَ أَرۡبَعِينَ سَنَةٗ[الأحقاف: ۱۵].

پس بی‌جهت نیست که این سردار جوان این گونه مورد توجه خدا و پیامبرش جقرار گرفته است که عرش الهی با مرگش به تکان می‌آید [۷۰۳].

سعد سمردی بلند قامت سفید پوست، خوش چهره و دارای چشمان و محاسن زیبایی بود [۷۰۴]. رحمت خدا نثار سعد بن معاذ سباد [۷۰۵].

[۶۸۸] فقه السیرة، بوطی، ص ۲۲۸. [۶۸۹] تاریخ الاسلامی، حمیدی، ج ۶، ص ۱۷۰. [۶۹۰] السیرة النبویة، ابن هشام، ج ۳، ص ۲۶۳. [۶۹۱] صور و عبرمن الجهاد النبوی فی المدینه، ص ۲۶۵ از آنجا که پیامبر اکرم جاز برخاستن پیش مردم برای ادای احترام، منع کرده است، در‌اینجا امر به خاستن احتمالاً برای پیاده کردن سعد از مرکبش بوده است به خاطر‌اینکه‌ایشان زخمی‌بودند؛ چنانکه کلمه «الی» حاوی همین مبنی است و اگر نه باید می‌فرمود : «لسیدکم» و یا‌اینکه‌این مسئله، قبل از نهی از برخاستن بوده است. و الله اعلم (مترجم). [۶۹۲] السیرة النبویة، ابن هشام، ج ۳، ص ۲۷۵. [۶۹۳] فقه السیرة، بوطی، ص ۲۲۸. [۶۹۴] التربیة القیادیة، ج ۳، ص ۷۰. [۶۹۵] همان، ص ۷۴. [۶۹۶] سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۲۸۷. [۶۹۷] همان، ص ۲۹۵ – نسائی، ج ۴، ص ۱۰۰. [۶۹۸] همان، ص ۲۸۸. [۶۹۹] التاریخ الاسلامی، حمیدی، ج ۶، ص ۱۷۱. [۷۰۰] مسلم، فضائل الصحابة، ص ۱۹۱۵، شماره ۲۴۶۶. [۷۰۱] مسلم، فضائل الصحابة، ص ۱۹۱۶، شماره ۲۴۶۸. [۷۰۲] التربیة القیادیة، ج ۴، ص ۷۷ به نقل از مسند امام احمد، ج ۶ ص ۱۴۱. [۷۰۳] القیادة الربانیة، ج ۴، ص ۷۸. [۷۰۴] سیر أعلام النبلاء، ج ۱، ص ۲۹۰. [۷۰۵] مصنف عبدالرزاق، ج ۵، ص ۳۷۱، شمارۀ ۹۷۳۷.