الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

رسیدن پیامبر اکرم جبه «عسفان»

رسیدن پیامبر اکرم جبه «عسفان»

هنگامی که پیامبر اکرم جبه «عسفان» رسید، بشر بن سفیان خزاعی سنزد ایشان آمد و گفت: ای پیامبر اکرم جقریش از ورود شما مطلع شده‌اند و آنها در حالی که پوست پلنگ به تن کرده‌اند و زنان و کودکان خود را همراه دارند، همه سوگند خورده‌اند که نگذارند شما به زور وارد مکه بشوید.

پیامبر اکرم جفرمود: وای بر قریش! جنگ، آنان را نابود کرده است. چه می‌شد اگر میان من و مردم مانع نمی‌شدند. در آن صورت اگر مردم، مرا نابود کردند، این آن چیزی است که آنها می‌خواهند و اگر خدا مرا پیروز بگرداند، آنها نیز وارد اسلام بشوند، بدون اینکه چیزی از دست بدهند و اگر چنین نمی‌کنند تا می‌توانند بجنگند. آنها چه گمان کرده‌اند؟ به خدا سوگند! من به خاطر چیزی که بدان فرستاده شده‌ام خواهم جنگید، حتی اگر تنها بمانم.

سپس آن حضرت جاز صحابه شدر مورد پیشروی به سوی مکه به مشورت پرداخت. آنها گفتند: همچنان به راهما‌ن ادامه بدهیم و چنانچه آنها درصدد جلوگیری ما از زیارت کعبه برآمدند، با آنها بجنگیم. ابوبکر سگفت: ای پیامبر اکرم جما بدون اینکه جنگ را آغاز کنیم به راه خود ادامه بدهیم، اگر آنها جنگ را آغاز کردند، آن گاه بجنگیم. پیامبر اکرم جرأی ابوبکر سرا که حجتی قوی بود، پذیرفت و به یارانش دستور پیشروی به سوی مکه داد [۸۳۹]. پیامبر اکرم جبا مشاهدۀ نزدیک شدن سواران قریش، در «عسفان» نماز خوف برگزار نمود.

[۸۳۹] ملامح الشوری فی الدعوة الاسلامیة، عدنان نحوی، ص ۱۶۰.