فصل پنجم اختلاف بر سر تقسیم غنایم
عباده بن صامت سمیگوید: ما در رکاب رسول خدا جدر غزوه بدر شرکت داشتیم. بعد از نابودی و شکست دشمن توسط خداوند، گروهی به تعقیب دشمن پرداختند؛ عدهای نیز شروع به جمع آوری غنایم نمودند و برخی هم به محافظت و نگهبانی پیامبر اکرم جدر برابر دشمن پرداختند.
کسانی که به جمع آوری غنایم پرداخته بودند، براین عقیده بودند که این اموال از آن آنها است؛ چراکه آنها این اموال را جمعآوری نمودهاند؛ امّا در مقابل این ادعا دوگروه دیگر که به تعقیب دشمن پرداخته و از رسول خدا جحفاظت به عمل آورده بودند، گفتند: شما از ما مستحقتر نیستید. آن گاه خداوند، این آیه را نازل نمود:
﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِۖ قُلِ ٱلۡأَنفَالُ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَصۡلِحُواْ ذَاتَ بَيۡنِكُمۡۖ وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ١﴾[الأنفال: ۱].
«در مورد غنائم از تو سؤال میکنند. بگو: غنائم از آن خدا و رسول خدا است. از خدا بترسید و اختلافات ما بین خود را اصلاح نمائید و از خدا و رسولش پیروی کنید، اگر واقعاً مؤمن هستید».
رسول خدا جغنایم را در بین مسلمانان به صورت مساوی تقسیم نمود [۳۰]. در روایتی دیگر عباده بن صامت در مورد غنایم میگوید: این آیه در مورد افرادی که در بدر شرکت داشتند و بر سر تقسیم غنایم اختلاف نمودند، نازل گردید، بنابراین خداوند متعال غنایم را در اختیار پیامبر اکرم جقرار داد و ایشان، غنایم را به صورت مساوی بین ما تقسیم نمود.
خداوند، رویدادها و حوادث غزوه بدر را در سوره انفال بیان نمود و به ذکر مفصل تمام جزئیات، رویدادها، عوامل و نتایج آن پرداخت و آیههای این سوره به تزکیۀ نفس بشری و تربیت مسلمانان براساس مفاهیم عمیق ایمانی و ساختار دقیق آن پرداخته است [۳۱].
نخست در این سوره، حکم یکی از آثار جنگ که غنایم است، بیان گردیده و به این موضوع پرداخته است که غنایم از آن خدا و رسول خدا جاست؛ چرا که خداوند، مالک همه چیز و رسولش خلیفه وی میباشد. سپس خداوند، مؤمنان را به سه چیز دستور میدهد: ۱-تقوا ۲- اصلاح ذاتالبین ۳- اطاعت از خدا و رسول.
موارد فوق پایه و اساس جهاد به شمار میروند؛ زیرا جهاد هنگامی معنا پیدا مینماید که براساس تقوا بنیانگذاری گردیده باشد و وحدت کلمه یکی از عوامل مهم جهاد به شمار میرود و لزوماً باید اختلاف از بین برود و همین طور انضباط و نظم در جهاد از امور اساسیای است که بدون آن جهاد تحقق نمییابد و در پایان، خداوند متعال اطاعت از خدا و رسول را از نشانههای ایمان برمیشمارد.
سپس خداوند، به بیان صفات مؤمنان حقیقی میپردازد که این صفات در موضوع جهاد از اهمیت ویژهای برخوردار هستند و آنها عبارتاند از:
۱- وقتی که نام الله را میشنوند، قلبهایشان هراسان و خوفناک میگردد. ۲- تلاوت قرآن موجب تقویت میان آنان میگردد. ۳- بر خدا توکل مینمایند و هیچ امیدی به غیر او ندارند و صرفاً به درگاه خدا پناه میبرند و نیازهایشان را فقط از او میخواهند و فقط توجه آنان به اوست و یقین دارند آنچه را خداوند بخواهد، شدنی است و آنچه را او نخواهد، شدنی نیست و تنها اوست که توانایی تصرف در مخلوقات را دارد و احدی با او شریک نیست و ارادۀ او هرگز به تعویق نمیافتد و خدا در حسابرسی خیلی سریع است. ۴- اقامۀ نماز و برپایی آن در وقت مخصوص آن، تعدیل رکوع، سجود، و تکمیل ساختن وضو از ویژگیهای آنان است. ۵- از آنچه خدا به آنها بخشیده است، به صورت زکات و پرداخت سایر حقوق واجب و مستحب به بندگان او انفاق مینمایند؛ زیرا محبوبترین بنده، نزد خدا کسی است که از همه برای بندگان خدا مفیدتر باشد و از نظر خداوند کسانی که دارای این صفات هستند، مؤمنین واقعی به شمار میروند که در بهشت به مقامات بلندی نایل میگردند و گناهانشان به نیکی تبدیل میشود [۳۲].
خداوند میفرماید:
﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِۖ قُلِ ٱلۡأَنفَالُ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَصۡلِحُواْ ذَاتَ بَيۡنِكُمۡۖ وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ١ إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٢ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَمَغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ٤﴾[الأنفال: ۱-۴].
«از شما در مورد غنائم سؤال مینمایند. بگو: غنائم از آن خدا و رسول خدا است. از خدا بترسید و به اصلاح ذات بین خودتان بپردازید و اگر ایمان دارید، از خدا و رسول وی پیروی نمائید. مؤمنین واقعی کسانی هستند که هرگاه ذکر خدا میشود و هنگامی که آیات الهی تلاوت میگردد، ایمانشان افزوده میشود و بر پروردگار خود توکل مینمایند. کسانی هستند که نماز را بر پا میدارند و از روزیهائی که به آنها دادهایم، انفاق مینمایند، آنها هستند مؤمنین حقیقی نزد پروردگارشان. برای آنها درجات، مغفرت و رزق کریم در نظر گرفته شده است».
دیدگاه استاد محمد امین مصری دربارۀ مضامین سورۀ انفال:
آیههای این سوره، به اعمال مؤمنان در بدر نپرداخته است؛ بلکه به بیان سرزنش سخت و دردناکی پرداخته است تا مؤمنان را وادار نماید به فطرت و سرشت اصلی خویش بازگردند و تقوای الهی را پیشه سازند و نکاتی را قرآن مورد توجه قرار داده که جوانب صفت را با بیانی قوی و واضح ضمن تصویرکشیدن آنچه که در درون نفسها است آنهم با تصویری رقیق و اعجاب انگیز که تمام حرکات و اشارات را به منصه ظهور میکشد، خاطرنشان نموده است. بر این اساس، وجدان و ضمیر مؤمن آگاه میگردد و میتواند فاصلۀ بین خود و درجات ایمان که همواره قلبش جهت رسیدن به آن میتپد، درک نماید. از آنجایی که آیات، از جانب ذاتی حکیم و علیم است، ذوق سلیم میتواند، زیبایی شیوۀ سرزنش را به گونهای احساس نماید که سرزنش در آن جایی نداشته باشد، اما چون این عتاب، حرکات درون نفس را به تصویر میکشد، هر انسانی میتواند درک نماید که مؤمن واقعی نباید به این اوصاف، متصف باشد و به همین جهت است که نتایج والای ایمان وخصوصیات متمایزکنندۀ میان مؤمن و ذلت در این آیات قبل از مطالب دیگر ذکر شدهاند:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٢ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَمَغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ٤﴾
در این آیات، عتاب خاصی ذکر نشده است، اما واقعیتی را ذکر نموده است که از هر عتابی بلیغتر است.
خداوند میفرماید: ﴿يَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِ﴾مقصد خطاب این است که نباید آنها چنین سؤالی بکنند.
خداوند متعال حقیقت خروجشان را از مدینه چنین بیان نموده است:
﴿كَمَآ أَخۡرَجَكَ﴾[الأنفال: ۵].
در این تعبیر، تصویر خوف و وحشت به بلیغ ترین شکل بیان شده است؛ یعنی، افرادی که به سوی مرگ رانده میشوند و هیچ اختیاری از خود ندارند و مرگ را با چشم سر مشاهده میکنند. سپس خداوند میفرماید:
﴿وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيۡرَ ذَاتِ ٱلشَّوۡكَةِ تَكُونُ لَكُمۡ﴾[الأنفال: ۷].
«دوست داشتید، غنایم کاروان نصیب شما شود».
این آیه، تصویر کوچکی از ضعفی که نفوس دچار آن هستند، بیان مینماید.
استاد محمد امین ادامه میدهد:
آیات قرآن هر نوع احساس برتری و غرور را از نفوس مؤمنان بر طرف گردانید [۳۳].
سوره با موضوع غنائم و اختلاف مؤمنان در تقسیم آن و دیدگاه آنان در این موضوع آغاز گردید و چهار آیه در این باره جهت اطمینان قلب آنان و پاک گردانیدنشان از اختلافی که انگیزهاش حب مال و تمایل به آن بود، نازل گردید [۳۴].
اگرچه اختلاف در مورد تقسیم غنائم، بعد از اختلاف در مورد خروج به بدر و جنگ با دشمن انجام گرفت، اما از آنجا که این موضوع در زندگی مؤمنان اهمیتی ویژه دارد، لذا سوره با موضوع اختلاف در تقسیم غنائم آغاز گردید و سنت الهی نیز چنین است که در بیان قصص و رویدادها ترتیب وقوع آنها را در نظر نمیگیرد [۳۵].
ندایی که متوجه قلبهای مؤمنان هنگام درگیری بر سر غنایم شد، ندای تقوا بود که از جانب خدا نازل گردید. آری: چه والا و پاک است خالقی که بر اسرار قلبها و دلها آگاه است. او نمیخواهد قلب هیچ بشری از تقوای الهی و احساس ترس از وی و کسب رضایت و خشنودی او در دنیا و آخرت، تهی باشد؛ زیرا قلبی که با خداوند ارتباط نداشته باشد و از غضبش نترسد و رضایتش را دنبال نکند، هرگز توان رهایی از سنگینی متاع دنیا را ندارد و هیچ گاه نمیتواند آزادی و رهائی را احساس نماید.
به درستی که: تقوا، مهار دلها است که انسانها با آن گام به گام پیش میروند و بدین جهت است که قرآن بدین وسیله، آنان را به صلح و دوستی دعوت میدهد، آنجا که میفرماید:
﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَصۡلِحُواْ ذَاتَ بَيۡنِكُمۡ﴾
«از خدا بترسید و بین خو صلح برقرار کنید».
همچنین بدین وسیله، آنان را به اطاعت خدا و رسولش فرا میخواند: ﴿وَأَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾اطاعت نخستین در این آیه از دستور خداوند، در مورد قضاوت او در غنایم است. بدین صورت غنایم از ملکیت مجاهدان در آمد و در ملکیت خدا و رسولش قرار گرفت و حق تصرف در آنها صرفاً از آن خدا و رسول خدا گردید و مؤمنان باید با طیب خاطر به تقسیم خدا و رسول، گردن نهند و روابط و اختلافات خود را اصلاح نمایند و با یکدگر متحد شوند [۳۶].
این تربیت ربانی، زمام دلهایشان را به خدای یکتا سپرد و آنان را از نشاط پیروزی و غرور موفقیت بازداشت تا مبادا ضعف و قصور بشری خود را فراموش کنند و به تکبر و فخر بر دیگران بیندیشند.
این شیوۀ تربیت ربانی بر حقیقیتی مهمتر از پیروزی بر مشرکان تأکید مینماید و آن اصلاح میان مردم است و اینکه پیروزی حقیقی، پیروزی بر روزنههای قلب است که در بارگاه الهی از هر چیز مهمتر و بزرگتر است و پیروزیی که بر اثر آن اختلاف داخلی ایجاد گردد، ارزشی ندارد.
آیات فوق بیانگر این موضوع است که نقش تقوا و ایمان را در زندگی مسلمانان نمیتوان نادیده انگاشت و تقوای الهی وسیلهای است که زندگی و جهاد در راستای برقراری فرامین الهی قرار خواهند گرفت [۳۷].
یاران رسول خدا جتوجیهات ربانی آیات فوق را پذیرفتند و به دنبال آن، آیات ذیل نازل گردید که کیفیت تصرف در غنایم را به رسول خدا جتعلیم داد.
بعد از اینکه غنایم از آن خدا و رسول خدا گردید، خداوند فرمود:
﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ إِن كُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا يَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِ يَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ٤١﴾[الأنفال: ۴۱].
«بدانید آنچه غنیمت گرفتهاید، یک پنجم آن از آن خدا و رسول، ذوی القربی، ایتام، مساکین و مسافران است. اگر به خدا و آنچه بر بندهمان روز بدر، روز روبروشدن دو گروه نازل نمودیم، ایمان دارید و خدا بر چیز چیز قادر است».
دستورات فوق، بعد از آن نازل گردید که قلبهایشان از ناخالصیها پاک گردید و به طاعت پروردگار درآمد. این حکم، بیانگر آن است که چهار قسمت غنایم متعلق به مجاهدان و فقط یک پنجم آن از خدا و رسول میباشد که آن هم در امور مسلمانان و در جهات بیان شده در آیه مصرف میشود.
براساس تعالیم الهی در مورد غنایم این موضوع به اثبات میرسد که برای اجرای احکام شرعی، نخست باید فضای روحی و روانی مناسب را فراهم نمود تا حکم شرعی، جایگاه شایستۀ خود را در ضمیر و عقل مخالفان بیابد و بدین صورت کاملاً ثابت و استوار گردد و نتایج مطلوب را دربرداشته باشد. بنابراین، خداوند متعال نخست بندگانش را از تعلق به غیر خود و دلبستگی به غنایم منع نمود تا جزو بندگان مخلصی قرار گیرند که لیاقت نصرت و اتمام نعمت را از جانب خدا دارند.
آنان نیز هنگامی که جامۀ عمل به فرامین الهی پوشیدند و مخلصانه جهاد نمودند، خدا آنان را نصرت نمود و چنان مشمول فضل و کرم خود قرار داد که تصورش را هم نکرده بودند [۳۸]. چنانکه عبدالله بن عمر سمیفرماید: رسول خدا جبا ۳۱۵ نفر از یارانش به سوی بدر حرکت نمود. وقتی که آنجا رسید، گفت: بارالها اینها گرسنه هستند، سیرشان بگردان؛ پابرهنه هستند، سوارشان بگردان؛ برهنه هستند، بپوشانشان و خداوند نیز دعای پیامبر اکرم جپذیرفت و آنان را فاتح و پیروز گرداند و غنایم هنگفتی را نصیب آنان نمود [۳۹].
پیامبر اکرم جنیز در تقسیم غنایم جنبه عدالت و انصاف را در نظر گرفت به گونهای که به تمام کسانی که به دستور ایشان جهت انجام وظایف مهم موفق به شرکت در جنگ نشده بودند، سهمی به اندازۀ سهام کسانی که حاضر بودند بخشید و بر این اساس که خدا، بندگانش را بیش از طاقت آنها مکلف نساخته است، بنابراین پیامبر اکرم جنیز خواستۀ خویش را از سپاهیان خود، بر این رویه، استوار گردانده بود؛ چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا كَسَبَتۡ وَعَلَيۡهَا مَا ٱكۡتَسَبَتۡۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِينَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَيۡنَآ إِصۡرٗا كَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ٢٨٦﴾[البقرة: ۲۸۶].
«خداوند، هیچ نفسی را بیش از طاقتش مکلف نمیگرداند. از آنِ هر نفس است ثواب اعمال نیک وی و به ضرر آن است جزای اعمال بدش. بارالها ما را مؤاخذه نگردان به آنچه فراموش و خطا کردیم. بارالها آن بار سنگینی که بر دوش گذشتگان گذاشته بودی، بر ما مگذار و آنچه را طاقت آن را نداریم، بر ما منه. ما را ببخش و از ما در گذر و بر ما رحم نما؛ تو هستی مولای ما؛ پس ما را بر کافران پیروز بگردان».
براساس مضامین این آیه، رسول خدا جنیز مسلمانان را بیش از طاقتشان چه در شرائط عادی و چه در جنگ مکلف نمیگردانید. و به این دلیل در جنگ بدر نیز رسول خدا، برخی از اصحاب را به جهت ملاحظۀ شرایط خانوادگی از شرکت در جنگ معاف نمود.
چنانکه عثمان سرا به خاطر بیماری همسرش، رقیه ل، که نیاز به مراقبت داشت، از شرکت در جنگ معاف نمود [۴۰].
همچنین آن حضرت، به ابوامامه نیز اجازه داد تا در خانه بماند؛ زیرا مادرش مریض بود و نیاز به مراقبت و نگهداری داشت؛ چنانکه ابوامامه بن ثعلبه میگوید: رسول خدا جاعلام کرد که میخواهد به سوی بدر حرکت کند . من آماده حرکت شدم. اما دائیام گفت: نزد مادرت بمان! من به او گفتم: تو از خواهرت مراقبت بنما. چون این خبر به رسول خدا جرسید، ایشان دستور داد تا من نزد مادرم بمانم و ابوبرده در جنگ شرکت نمود. در بحبوحۀ جنگ مادر ابوامامه وفات نمود و آن حضرت بر او نماز خواند [۴۱].
این اخلاق والا و رعایت نمودن شرایط و وضعیت خانوادگی سپاهیان، سبب میشد که ارتباطی قوی و دوستانه میان فرمانده و سپاهیان به وجود آید.
برخی از اصحاب و یاران پیامبر اکرم جکه وظائف خاصی داشتند و یا به دلیل مشکلات خاص، پیامبر اکرم جآنها را برگرداند عبارتند از:
۱- ابولبابه: پیامبر اکرم جوی را در مدینه جانشین خویش تعیین نمود.
۲- عاصم بن عدی: پیامبر اکرم جوی را جهت کاری به سوی مردم «بخش بالای مدینه» فرستاده بود.
۳- حارث بن حاطب: پیامبر وی را جهت کاری به سوی مردم بنی عمر و بن عوف فرستاده بود.
۴- حارث بن صمه: در وسط راه افتاد و پایش شکست. رسول خدا وی را بگردانید.
۵- خوات بن جبیر: در مسیر راه سنگی به پایش اصابت کرد و پیامبر اکرم جوی را از«صفراد» برگردانید [۴۲].
پیامبر اکرم جنیز سهم شهدا را از غنایم به وارثان آنان داد و بدین طریق بیش از چهارده قرن است که اسلام، فرزندان و خانوادهای شهدا را گرامی داشته است [۴۳].
[۳۰] مسند امام احمد، ج ۵، ص ۳۲۴ – تفسیرابن کثیر، ج ۲، ص ۲۸۳. [۳۱] مسند امام احمد، ج ۵، ص ۳۲۲. [۳۲] الاساس فی التفاسیر، ج ۴، ص ۲۱۱۳ – ۲۱۱۴. [۳۳] من هدی سورة الانفال، محمد المصری، ص ۹۵ - ۹۶. [۳۴] همان، ص ۶۷. [۳۵] همان، ص ۶۷ – ۶۸. [۳۶] فی ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۴۷۳-۱۴۷۴. [۳۷] المنهج التربوی للسیرة النبویة التربیة الجهادیة، غضبان، ج ۱، ص ۵۲. [۳۸] صور و عبر من الجهاد النبوی فیالمدینة، ص ۶۱-۶۲. [۳۹] سنن ابی داوود،ج ۵، ص ۵۲۵، حسنه الالیانی /. [۴۰] بخاری، کتاب الفضائل، باب مناقب عثمان، ج ۴، ص ۲۴۵، شمارة ۳۶۹۹. [۴۱] الطبرانی فی الکبیر و رجاله تقات – مجمع الزوائد، ج ۳، ص ۳۱. [۴۲] معین السیرة، ص ۲۱۵. [۴۳] السیرة النبویة، ابی شهبة، ج ۲، ص ۱۷۶.