الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

دلایل فتح مکه

دلایل فتح مکه

۱- قریش با یاری رساندن به همپیمانان خود از قبیلۀ بنی‌بکر علیه هم‌پیمانان مسلمانان که از طایفۀ خزاعه بودند، اشتباه بزرگی مرتکب شدند. جریان از این قرار بود که گروهی از بنی‌بکر در مکانی به نام وتیر بر گروهی از خزاعه یورش بردند و حدود بیست نفر از مردان آنها را به قتل رسانیدند [۱۱۸۶]. بنی‌بکر که آمادگی برای جنگ را نداشت و غافلگیر شده بود، وارد مکه شدند و به حرم پناه بردند، اما قریش نه تنها از آنان حمایت ننمودند؛ بلکه به همپیمانان خود، یعنی طایفۀ بنوبکر، اسلحه و اسب و نیروی انسانی دادند و آنها در حرم خدا به کشتار افراد خزاعه پرداختند [۱۱۸۷].

بنابراین، عمرو بن سالم خزاعی با چهل نفر از مردان این طایفه نزد پیامبر اکرم جبه مدینه رفتند و عمرو، پیامبر اکرم جرا با این اشعار حماسی به کمک خود فراخواند:

یا رب انی ناشد محمداً
حلف ابینا وابیه الاتلدا
قدکنتم ولدا، وکنا والداً
تمت اسلمنا فلم ننزع یدا
فانصر هداك الله نصراً اعتدا
وادع عبادالله یأتوا مدداً
فیهم رسول الله قدتجردا
ان سیم خسفا وجهه تریدا
فی فیلق کالبحر یجری مزبدا
ان قریشاً وأخلفوك الـموعدا
ونقضوا میثاقك الـموکدا
وجعلوا لی في (کداء) رُصَّدا
وزعموا ان لست ادعوا احدا
وهم أذل وأقل عددا
هم بیتونا بالوتیر هجّدا
وقتلونا رکعاً وسجدا

«پروردگارا! من محمد را به پیمانهای نیاکانمان سوگند می‌دهم؛ شما فرزند بودید و ما پدر (اشاره به اینکه دو تن ازمادر بزرگ‌های عبدمناف از خزاعه بودند) پس به توفیق خدا با شمشیر برهنه به یاری آنها بشتاب.

و بدان که قریش با تو خلف وعده کردند و پیمان محکمی را که با تو بسته بودند، نقض نمودند و در منطقه کداء علیه ما کمین زدند. آنها بر ما در وتیر شبیخون زدند و ما را در حال رکوع و سجده کشتند».

پیامبر اکرم جفرمود: ای عمرو، تو یاری داده شدی. خدا مرا یاری نکند اگر به یاری شما برنخیزم. در همان لحظه به ابری که در آسمان پدید آمد نگاه کرد و فرمود: این ابر به پیروزی بنی‌کعب مژده می‌دهد [۱۱۸۸].

در روایتی آمده است که پیامبر اکرم جبعد از اینکه وقوع این جنایت برایش آشکار و مسلم گردید، به قریش پیغام فرستاد که چون پیمانتان را با بنی‌بکر نقض نمود‌ه‌اید، می‌بایست خون‌بهای کشته‌شدگان خزاعه را پرداخت نمایید وگرنه برای جنگ آماده شوید. قرظه بن عبد عمرو بن نوفل به عبد مناف گفت: از آنجا که کسی غیر از آنان بر دین ما باقی نمانده است، پیمان خود را با بنی‌بکر نقض نمی‌کنیم و خونبها نیز پرداخت نخواهیم کرد و برای جنگ آماده‌ایم [۱۱۸۹]و این امر بیانگر آن است که پیامبر اکرم جنخست قریش را به پذیرفتن یکی از موارد مسالمت‌آمیز فراخواند، امّا آنان جنگ را ترجیح دادند [۱۱۹۰].

۲- ابوسفیان درصدد جبران حماقت قریش برآمد و قریش، ابوسفیان را به مکه فرستاد تا پایه‌های صلح را تحکیم بخشد و مدت آن را تمدید نماید، اما هنگامی که ابوسفیان به مدینه آمد و این مسئله را با پیامبر اکرم جدرمیان نهاد، آن حضرت به او جوابی نداد.

ابوسفیان نزد بزرگان صحابه چون ابوبکر، عمر، عثمان و علی رفت تا آنها در این مسئله وساطت نمایند، امّا هیچ یک از آنان، این امر را نپذیرفتند. در نتیجه ابوسفیان، ناموفق به مکه برگشت. ابوسفیان در این سفر به قدری با بی‌مهری روبرو گردید که حتی وقتی به خانۀ دخترش، ام‌المؤمنین، ام‌حبیبه رفت و می‌خواست بر حصیری که پیامبر اکرم جبر آن می‌نشست، بنشیند، ام‌حبیبه حصیر را جمع کرد و گفت : این جایگاه پیامبر اکرم جاست و تو مشرک و نجس هستی! ابوسفیان گفت: به خدا سوگند تو بعد از من بد شده‌ای [۱۱۹۱].

این موضعگیری از جانب ام‌‌حبیبه بعید نیست؛ چراکه او از کسانی است که دو بار هجرت نموده است؛ یک بار به حبشه و از آنجا به مدینه. او مدت‌ها قبل ارتباط خود را با جاهلیت قطع نموده بود و پدرش را بعد از گذشت شانزده سال می‌دید و باز هم او را شایستۀ تکریم و تجلیل نمی‌دانست؛ بلکه به نظر ام‌حبیبه، او سرکرده کفر بود که سالها با پیامبر اکرم جو با اسلام جنگیده است [۱۱۹۲].

صحابه این گونه دوستی و دشمنی را براساس عقیده و اسلام رعایت می‌کردند و این برخورد ام‌حبیبه با پدرش که از اشراف و سران قوم بود، بیانگر قدرت ایمان او می‌باشد و نیز بیانگر سعی و تلاش فوق‌العادۀ صحابه در اهمیت دادن به شخصیت اسلامی و عقیدتی و پرورش و رشد و نمو این شخصیت و هویت است [۱۱۹۳].

آخرالامر اینکه چون قریشیان، پیمان‌های خود را نقض نموده بودند، پیامبر اکرم جتصمیم به فتح مکه گرفت تا به تأدیب و تنبیه کفار قریش بپردازد و زمینه چنین عملی نیز بعد از یاری خدا به خاطر امور زیر فراهم بود:

الف – قدرت یافتن و یکپارچه شدن جبهۀ مسلمانان از داخل؛ زیرا دولت اسلامی از شر یهودیان کاملاً خلاصی یافته بود.

ب – ضعف و فروپاشی جبهه دشمنان در داخل، به ویژه منافقان که شکست یهودیان، موجب ضعف آنان را فراهم آورده بود.

ج – اهتمام پیامبر اکرم جبه تقویت قوای نظامی در زمان صلح با اعزام نیروها و سرکوبی دشمنان اطراف باعث شده بود که مسلمانان از نظر تعداد و آمادگی رزمی بر قریش تفوق داشته باشند.

د – مسلمانان از نظر اقتصادی نیز بر قریشیان پیشی گرفته بودند؛ چون تازه خیبر را فتح نموده و غنایم فراوانی کسب بودند.

ه‍ - گسترش اسلام درمیان طوایف اطراف مدینه که این امر آرامش فرمانده در تصمیم‌گیری‌های نظامی و چگونگی مقابله با دشمنان را فراهم آورد.

و – پیمان‌شکنی قریش بزرگ‌ترین و اساسی‌ترین زمینه برای فتح مکه به شمار می‌رود [۱۱۹۴]و برخورد پیامبر اکرم جبا این قضیه، بیانگر آن است که آن حضرت همواره در انتظار فرصت‌های طلایی بود و به هیچ وجه این فرصتها را از دست نمی‌داد؛ چنانکه صلح حدیبیه برای ایشان فرصت فتح خیبر را فراهم ساخت و آن حضرت بالفور آن را فتح نمود و اکنون که این پیمان شکنی زمینۀ فتح مکه را به وجود آورده بود و معادلات نظامی نیز به نفع مسلمانان تغییر یافته بود، باید از این فرصت طلایی استفاده می‌کرد. بنابراین، لشکری از دهها هزار مرد جنگجو فراهم ساخت که تا آن روز حجاز، لشکری به بزرگی آن ندیده بود [۱۱۹۵].

[۱۱۸۶] واقدی، ج ۲، ص ۷۸۱-۷۸۴. [۱۱۸۷] السیرة النبویة، ابن هشام، ج ۴، ص ۳۹. [۱۱۸۸] همان، ص ۴۴ – البدایة والنهایة، ج ۴، ص ۲۷۸. [۱۱۸۹] المطالب العالیه، ج ۴، ص ۲۴۳، شماره ۴۳۶۱. [۱۱۹۰] التاریخ الاسلامی، ج ۷، ص ۱۶۴. [۱۱۹۱] البدایة والنهایة، ج ۴، ص ۴۷۹. [۱۱۹۲] البدایة والنهایة، ج ۴، ص ۴۷۹. [۱۱۹۳] معین السیرة، ص ۳۹۵. [۱۱۹۴] السیرة النبویة، ابی‌فارس، ص ۴۰۱. [۱۱۹۵] الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۲۴۴ – التاریخ السیاسی و العسکری، ص ۳۶۶.