غزوه بنی قینقاع
زهری میگوید: این غزوه در سال دوم هجری اتفاق افتاد و واقدی و ابن سعد بر این عقیدهاند که در نیمه شوال سال دوم هجری اتفاق افتاده است [۱۲۱].
اکثر نویسندگان مغازی و سیرت تاریخ وقوع این غزوه را بعد از جنگ بدر ذکر نمودهاند؛ زیرا یهود بنی قینقاع به معاهدهای که با پیامبر بسته بودند و به تعهداتی که در آن معاهده قید شده بود، پایبند نماندند و در برابر مسلمانان موضع خصمانه گرفتند و با پیروزی مسلمانان در بدر، آنان دشمنی و عداوتشان را آشکار نمودند [۱۲۲].
رسول خدا جبراساس عهد و پیمانی که با آنان بسته بود، آنان را در بازار مدینه جمع کرد و به نصیحت آنان پرداخت و آنان را به اسلام فراخواند و آنان را از اینکه مبادا با سرنوشتی مشابه سرنوشت قریش دچار شوند، بیم داد. اما آنان سخنان پیامبر اکرم جرا نادیده انگاشتند و با کمال گستاخی به رسول خدا جگفتند: ای محمد از اینکه چند نفر انسان بیتجربۀ قریش را کشتهای، مغرور نباش؛ چراکه هنوز با افرادی همانند ما روبرو نشدهای [۱۲۳]! و اگر با ما روبرو شوی، آن گاه خواهی فهمید که با چه کسانی روبرو شدهای. بدین ترتیب بحران، اوج میگرفت؛ زیرا پاسخ یهودیان بیانگر روح دشمنی، مبارزه طلبی، خود خواهی و آمادگی برای جنگ بود.
خداوند در این باره میفرماید:
﴿قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ سَتُغۡلَبُونَ وَتُحۡشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ١٢ قَدۡ كَانَ لَكُمۡ ءَايَةٞ فِي فِئَتَيۡنِ ٱلۡتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَأُخۡرَىٰ كَافِرَةٞ يَرَوۡنَهُم مِّثۡلَيۡهِمۡ رَأۡيَ ٱلۡعَيۡنِۚ وَٱللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصۡرِهِۦ مَن يَشَآءُۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِي ٱلۡأَبۡصَٰرِ١٣﴾[آل عمران: ۱۲-۱۳].
«به کفار بگو! مغلوب خواهید شد و به سوی جهنم رهسپار خواهید گردید. برای شما نشانهای در درگیری آن دو گروه که یکی در راه خدا جنگید و دیگری کافر بود، وجود دارد. آنها در میدان، مسلمانان را دو برابر مشاهده کردند و خداوند با نصرت خویش، کسی را که بخواهد، تأیید مینماید. در این واقعه برای اهل خرد درس عبرت است».
[۱۲۱] السیرة النبویة الصحیحه، ج ۱، ص ۲۹۹. [۱۲۲] موسوعة نظرة النعیم، ج ۱، ص ۲۶۹. [۱۲۳] الیهود فی السنة المطهرة، ج ۱، ص ۲۷۶.