بین تئوری و واقعیت
مردی از ساکنان کوفه به حذیفهبن یمان گفت: ای ابا عبدالله! آیا شما پیامبر اکرم جرا دیدید و همراه او بودید؟ گفت: بلی. پرسید: چه کار میکردید؟ گفت: تلاش فراوان مینمودیم. آن مرد گفت: به خدا سوگند! اگر ما همراه پیامبر اکرم جمیبودیم، نمیگذاشتیم، ایشان روی زمین راه برود؛ بلکه او را بر شانههای خود میگذاشتیم. حذیفه گفت: ای برادرزاده! کاش هنگام حفر خندق، حضور میداشتی و ما را میدیدی [۶۷۰]. سپس جریان مأموریت خود برای خبرگیری از اوضاع لشکر احزاب را یادآور گردید ... این تابعی با یکی از یاران پیامبر اکرم جیعنی حذیفه ملاقات نموده و مدعی است که اگر زمان پیامبر اکرم جرا درک میکرد، میتوانست کارهائی انجام دهد که صحابهشنتوانستند، انجام دهند؛ ولی واقعیت این است که تئوری با واقعیت با هم متفاوتند.
اصحاب و یاران پیامبر اکرم جبه تبع بشر بودن، قدرتی مافوق قدرت بشری نداشتند، اما بااین وجود تا حد ممکن از بذل جان، مال و هر نوع تلاشی در راه اسلام دریغ نورزیدند؛ پس مصداق اصلیاین گفتۀ پیامبر اکرم جرا میتوان در وجود آنان یافت که فرمود: «بهترین انسانها، انسانهای دوران من هستند» و همچنین خاطر نشان ساخت که عمل هیچ کس با عمل آنان برابری نخواهد کرد.
نسلهای بعدی مسلمانان وقتی دیده به جهان گشودند، اسلام همه جا را فراگرفته بود، بنابراین، در سایۀ بدون اینکه به مصیبت و آزمایشی دچار شوند، با خاطری آسوده زیستند. این نسلها نیاز مبرم به بررسی تاریخ گذشتۀ اسلام دارند تا با جهالت، گمراهی و کفر آن روزگار و همچنین تلاشها و مجاهدتها و اصحاب و یاران پیامبر اکرم جآشنا شوند [۶۷۱].
[۶۷۰] السیرة النبویة، ابن هشام، ج ۳، ص ۲۵۵. [۶۷۱] معین السیرة، شامی، ص ۲۹۱.