اسباب و تاریخ وقوع آن
عامل اصلی ایجاد درگیری بین مسلمانان و بیزانیسها را عربهای ساکن شام فراهم ساختند؛ چنانکه طایفۀ کلب که شاخهای از قضاعه و در دومهالجندل بود، همواره سعی میکرد راه تجاری مسلمانان را به شام مسدود نماید و نوعی تحریم اقتصادی بر آنان تحمیل نماید و برای این منظور، مزاحمتهایی برای کاروانهای مسلمانان ایجاد مینمود. بنابراین، پیامبر اکرم جدر سال پنجم هجری به قصد تأیب طایفهی کلب به قصد دومهالجندل حرکت کرد، اما آنان قبل از رسیدن ایشان متفرق شده بودند.
همچنین مردانی از طوایف لخم و جذام، راه فرستادۀ پیامبر اکرم جدحیه بن خلیفۀ کلبی را در مکانی به نام حسمی بستند و هر آنچه با خود داشت، بردند. آن حضرت در سال ششم هجری زید بن حارثه را با گروهی جهت تأدیب آنها فرستاد. همچنین در همین سال طوایف مذحج و قضاعه برای زید بن حارثه و همراهانش که جهت تبلیغ اسلام به وادیالقرای میرفتند، مزاحمت ایجاد کردند [۱۱۲۴].
بعد از صلح حدیبیه این موضعگیریهای جنگ افروزانه علیه اسلام شدت گرفت؛ چنانکه سفیر پیامبر اکرم ج، حارث بن عمیر ازدی، توسط شرحبیل بن عمرو غسانی، حاکم بصری، که تابع حکومت روم بود، کشته شد درحالی که قبل از آن ، کشتن پیک و سفیر مرسوم نبود.
همچنین حاکم دمشق، حارث بن ابی شمرغسانی، با فرستادۀ پیامبر اکرم جبرخورد شایستهای نکرد و با اعلان جنگ علیه مدینه او را تهدید نمود. هنوز مدت زمانی طولانی از این وقایع نگذشته بود که پیامبر اکرم جگروهی از مبلغان را به سرکردگی عمرو بن کعب غفاری به منطقهای به نام ذات أطلاح جهت تبلیغ اسلام فرستاد، اما آنان نه تنها دعوت مبلغان اسلام را نپذیرفتند؛ بلکه آنان را محاصره نمودند و همه را، به جز امیرشان که مجروح شده بود و خود را به مدینه رسانید و رسول خدا را از ماجرا مطلع ساخت، دیگران را به قتل رسانیدند [۱۱۲۵].
همچنین نصرانیان شام به سرپرستی امپراطور رم به اذیت و آزار کسانی که مسلمان میشدند یا به اسلام تمایل نشان میدادند، پرداختند؛ چنانکه والی شهر معان را که مسلمان شده بود، کشتند و والی شام نیز عربهایی را که مسلمان شده بودند، به قتل رسانید [۱۱۲۶].
این وقایع دردناک و به ویژه قتل سفیر پیامبر اکرم ج، حارث بن عمیر ازدی، مسلمانان را بر آن داشت تا چارهای برای سرکوبی مسیحیان تجاوز کار بیندیشند و انتقام خون برادرانشان را که فقط به جرم اینکه بر این عقیده بودند که الله پروردگار ما و محمد پیامبر خدا است، ریخته شده بود، بگیرند. همچنین تأدیب عربهای شام که تابع دولت رم بودند و علیه اسلام و مسلمانها جرایم هولناکی مرتکب شده بودند، نیز لازم به نظر میرسید تا آنان به هیبت و قدرت دولت اسلام پی ببرند و دست از مزاحمتهایی که برای داعیان و مبلغان اسلام و کاروانهای تجاری حامل لوازم ضروری از شام به مدینه ایجاد میکردند، بردارند [۱۱۲۷].
بنابراین، پیامبر اکرم جدر سال هشتم هجری، مسلمانان را دستور داد که برای جنگی تمام عیار آماده شوند. مسلمانان به دعوت پیامبر، لبیک گفتند و لشکر بزرگ و بیسابقهای که متشکل از سه هزار جنگجو بود، تشکیل دادند. فرماندهان نظامی این سریه به ترتیب عبارت بودند از: زید بن حارثه، جعفر و عبدالله بن رواحه [۱۱۲۸]؛ چنانکه عبدالله بن عمر میگوید: پیامبر اکرم جدر جنگ موته، زید بن حارثه را امیر مقرر کرد و فرمود: اگر زید کشته شد، پس جعفر و اگر جعفر کشته شد پس عبدالله بن رواحه امیر است [۱۱۲۹].
همچنین پیامبر اکرم جبه لشکر اسلام دستور داد که نخست به مکانی بروند که در آنجا حارث کشته شده است و آنها را به اسلام فراخوانند؛ اگر اسلام را پذیرفتند، قوانین جامعۀ اسلامی شامل آنان خواهد گردید؛ در غیر اینصورت با آنان به جنگ بپردازید [۱۱۳۰].
آن حضرت نیز هنگام اعزام لشکر، توصیههای مربوط به آداب جنگ در اسلام را با آنان بیان نمود [۱۱۳۱]و فرمود: «من شما را به تقوای الهی و به خوبی رفتار نمودن با مسلمانانی که همراه شما هستند، توصیه مینمایم. به نام خدا و در راه خدا با کسانی که به خدا کفر ورزیدهاند، مبارزه کنید. عهدشکنی ننمائید. کودکان، زنان و کهنسالان و کسانی را که در عبادتگاه خود، منزوی هستند، نکشید. نخلها و درختان را قطع ننمائید و خانهها را تخریب نکنید و هرگاه با دشمنان مشرک خود روبرو میشوید، آنها را به یکی از این سه امر فراخوانید: نخست اسلام، سپس جزیه و اگر این دو مورد را نپذیرفتند، با آنان مبارزه نمایید» [۱۱۳۲].
[۱۱۲۴] المسلمون و الروم فی عصر النبوة، عبدالرحمن احمد سالم، ص ۸۷. [۱۱۲۵] تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۰۳. [۱۱۲۶] خاتم النبیین، ج ۲، ص ۱۱۳۹، به نقل از الصراع مع الصلیبیین، ابیفارس، ص ۲۰. [۱۱۲۷] المسلمون و الروم فی عصر النبوه، ص ۸۹. [۱۱۲۸] الصراع مع الصلیبیین، ص ۲۰. [۱۱۲۹] بخاری، کتاب المغازی، ج ۵، ص ۱۰۲، شماره ۴۲۶۱. [۱۱۳۰] السیرة الحلبیه، ج ۲، ص ۷۸۷. [۱۱۳۱] الصراع مع الصلیبین، ص ۲۱. [۱۱۳۲] المغازی، ج ۲، ص ۷۵۷ – ۷۵۸.