الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

ازدواج پیامبر اکرم جبا زینب

ازدواج پیامبر اکرم جبا زینب

بعد از اینکه زید س، زینب را طلاق داد و عده او تمام گردید، پیامبر اکرم جبه زید سگفت: سنزد زینب برو و از او برای من خواستگاری کن. زید سمی‌گوید: من نزد زینب رفتم و او را انسانی بزرگ پنداشتم و گفتم: مژده‌ات باد،‌ زینب! پیامبر اکرم جاز تو خواستگاری نموده است. زینب گفت: من تا از پروردگارم استخاره نکنم، این کار را نخواهم کرد. پس برخاست و به نماز ایستاد. طولی نکشید که آیات قرآن نازل شد و پیامبر اکرم جبه ازدواج با زینب مأموریت یافت. آن گاه پیامبر اکرم جبه خانۀ زینب آمد [۷۴۵]. و به او چهارصد درهم مهریه داد و با او ازدواج نمود. و این ازدواج طبق روایات مشهور، در سال پنجم ه‍. اتفاق افتاد، اما بیهقی می‌گوید: این ازدواج بعد از غزوۀ بنی‌قریظه به وقوع پیوست [۷۴۶].

پیامبر اکرم جدر ولیمۀ این ازدواج، گوسفندی ذبح کرد و یارانش را برای صرف غذا دعوت نمود [۷۴۷].

بدین صورت پیامبر اکرم جبه دستور پروردگارش، با زینب دختر جحش ازدواج نمود. که این ازدواج در برگیرندۀ درسها و فوائد زیادی بود. از جمله این که عبارتند از:

۱- کسی که زینب برای پیامبر اکرم جخواستگاری نمود، همسر سابقشان، زید س‌ بود. ابن حجر می‌گوید: این شفاف‌ترین نکته‌ای بود که در این جریان اتفاق افتاد. زیرا همسر سابقش شخصاً از او برای پیامبر اکرم جخواستگاری نمود. تا کسی گمان نبرد که وی بدون اینکه راضی باشد، مجبور به طلاق شده است و از طرفی برای پیامبر اکرم جنیز بی‌رغبتی زید سنسبت به همسر سابقش بیش از پیش آشکار می‌گردید [۷۴۸].

همچنین فلسفۀ دیگر این قضیه در این نماد پیدا می‌کند که نباید نفرت و عداوت و طلاق زوجین مانع از خیرخواهی نسبت به یکدیگر باشد؛ بلکه باید اخوت ایمانی همچنان حفظ گردد؛ چنانکه زید سبعد از جدایی و طلاقی که خود زینب باعث آن شده بود، نزد او رفت و او را برای پیامبر اکرم جخواستگاری نمود و گفت: زینب! مژده‌ات باد.

۲- آیاتی که در این مورد نازل گردید، پیامبر اکرم جرا به این دلیل که زید سرا به ادامۀ زندگی با زینب توصیه و تأکید می‌نمود، سرزنش کرد؛ زیرا ایشان از طریق وحی الهی اطلاع یافته بود که زید سزینب را طلاق خواهد داد و ایشان با زینب ازدواج خواهند کرد. اما پیامبر اکرم جاز ترس سخن مردم که خواهند گفت: محمد جبا مطلقۀ پسر خود ازدواج کرده است، از ابراز این مسئله خودداری نمود و زید سرا به ادامۀ زندگی و تفاهم با همسرش توصیه می‌نمود.

انس بن مالکسو همچنین عایشه سمی‌گویند: اگر پیامبر اکرم جمی‌توانست بخشی از قرآن را کتمان نماید، این آیه را کتمان می‌نمود که می‌فرماید:

﴿وَإِذۡ تَقُولُ لِلَّذِيٓ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَأَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِ أَمۡسِكۡ عَلَيۡكَ زَوۡجَكَ وَٱتَّقِ ٱللَّهَ وَتُخۡفِي فِي نَفۡسِكَ مَا ٱللَّهُ مُبۡدِيهِ وَتَخۡشَى ٱلنَّاسَ وَٱللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخۡشَىٰهُ[الأحزاب: ۳۷] [۷۴۹].

«یادآور شو زمانی را که به کسی که خداوند بدو نعمت داده بود و تو نیز بدو لطف کرده بودی، می‌گفتی: همسرت را نگاهدار و از خدا بترس تو چیزی را در دل پنهان می‌داشتی که خداوند آن را آشکار می‌سازد و از مردم می‌ترسیدی؛ در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی».

شیخ عبدالرحمن سعدی در تفسیر این آیه: ﴿وَإِذۡ تَقُولُ لِلَّذِيٓ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمی‌گوید: یعنی کسی که خدا، نعمت اسلام را به او ارزانی داشته است و تو نیز با آزاد کردن و تعلیم و تربیت، بر او انعام کرده‌ای، هنگامی که نزد تو آمد و در مورد طلاق همسرش با تو مشورت نمود و تو در حالی که خیرخواه و دلسوز او بودی، با اینکه دوست داشتی با زینب سازدواج نمایی، اما زید سرا بر خود ترجیح دادی، و به تفاهم و ادامۀ زندگی و رعایت تقوا در مورد همسرش توصیه نمودی [۷۵۰].

سید قطب می‌گوید: آنچه پیامبر اکرم جآشکار نکرده بود، در حالی که می‌دانست خدا آن را آشکار می‌کند، آگاهی او به ازدواج با زینب بود. و این مسئله، امری صریح و تعبدی‌ نبود وگر نه پیامبر اکرم جدر بیان آن اندکی درنگ نمی‌نمود. بلکه قضیه‌ای بود که خداوند از وقوع آن در آیندۀ نزدیک به ایشان خبر داده بود. بنابراین، پیامبر اکرم جلزومی نمی‌دید که قبل از فرا رسیدن وقت موعود، مردم را مطلع سازد. تا اینکه خداوند، زمینۀ آن را با طلاق دادن زید سفراهم کرد و تا آن لحظه نه او چیزی می‌دانست و نه زینب که در آینده چه چیزی اتفاق خواهد افتاد. زیرا عرف حاکم بر جامعه، زینب را مطلّقۀ پسر محمد جبه شمار می‌آورد [۷۵۱].

۳- آیۀ ﴿فَلَمَّا قَضَىٰ زَيۡدٞ مِّنۡهَا وَطَرٗا زَوَّجۡنَٰكَهَااین آیه بیانگر شأن و منزلت والای زید ساست؛ زیرا او تنها صحابه‌ای می‌باشد که نام او در کلام خدا ذکر گردیده است.

سهیل سمی‌گوید: تا قبل از نزول این آیه، زید را زید بن محمد صدا می‌کردند، اما بعد از نزول این آیه:

﴿ٱدۡعُوهُمۡ لِأٓبَآئِهِمۡ[الأحزاب: ۵].

«آنها را به نام پدرانشان صدا کنید».

زید سگفت: من زید بن حارثه هستم و بر خود حرام کرد که به نام زید بن محمد صدا کرده شود.

بعد از اینکه چنین افتخار بزرگی از او سلب گردید و روحیه‌اش تضعیف شد، خداوند، نصیب او کرد افتخاری که هیچ یک از یاران پیامبر اکرم جمشمول این افتخار نگردیدند و آن اینکه خداوند نام او در قرآن ذکر نمود. و نام او تا قیامت در کلام خدا تلاوت خواهد شد. بدین صورت خداوند، در صدد دلجویی از زید سبرآمد و در مقابل افتخار انتساب به محمد جاو را از افتخار دیگری بهره‌مند ساخت.

پیامبر اکرم جهنگامی که به ابی بن کعب سفرمود: خدا به من دستور داده است تا فلان سوره را بر تو بخوانم»، اشک شادی ریخت و گفت: آیا خدا نام مرا ذکر کرده است؟‌ پس چه احساسی خواهد داشت کسی که نام او در آیات قرآنی برای همیشه در دنیا توسط مؤمنان و در بهشت توسط بهشتیان تلاوت می‌شود؟ و خداوند نیز نام او را همیشه ذکر می‌نماید؛ زیرا قرآن، کلام ازلی خدا است که تا ابد باقی خواهد ماند.

بنابراین، نام زید سدر صحیفه‌های مکرم وجود دارد و توسط فرشتگان مقرب تلاوت می‌گردد و این ویژگی بعد از ذکر نام‌های برخی از انبیاء، مخصوص زید ساست [۷۵۲].

۴- ازدواج با زینب به دستور خدا بود و خداوند او را به عقد پیامبر اکرم جدر آورد؛ چنانکه این مطلب در کلام خدا تصریح شده است آنجا که می‌فرماید:

﴿زَوَّجۡنَٰكَهَا«ما او را به عقد تو در آوردیم ... .» و این، امر برای زینب شرافت و افتخاری عظیم محسوب می‌گردید که همواره به آن افتخار می‌کرد و حقاً که شایستۀ این افتخار بود. چنانکه انس سمی‌گوید: زینب بر سایر همسران پیامبر اکرم جفخر می‌کرد و می‌گفت: شما را خانواده‌هایتان به عقد پیامبر اکرم جدر آورده‌اند ولی مرا خدا از فراز هفت آسمان به عقد او در آورده است [۷۵۳]. و در روایت دیگری آمده است که زینب علاوه بر افتخار بر سایر زنان پیامبر اکرم جمی‌گفت: «خداوند نکاح من را در آسمان بسته است» [۷۵۴].

و شاید این افتخار بزرگ به خاطر آن نصیب زینب گردید که بدون هیچ علاقه‌ای و فقط به خاطر اطاعت از دستور پیامبر اکرم جبا زید سازدواج نمود [۷۵۵].

۵- در ولیمه‌ای که پیامبر اکرم جدر ازدواج با زینب تدارک دید و صحابه شرا برای صرف غذا دعوت نمود، معجزه‌ای دیگر که عبارت بود از ازدیاد خوراک، آشکار گردید. همچنین در اثنای همین ولیمه، آیۀ حجاب نازل شد و آداب ضیافت بیان گردید.

انس بن مالک سمی‌گوید: پیامبر اکرم جبعد از اینکه ازدواج نمود، به خانه‌اش رفت. مادرم، ام‌‌سلیم، غذایی آمیخته از خرما، روغن و کشک تهیه کرد و در ظرفی گذاشت و به من داد و گفت: این‌ها را نزد پیامبر اکرم جببر و سلام مرا به او برسان و بگو: این غذای اندکی است که مادرم آن را برای شما فرستاده است. هنگامی که نزد پیامبر اکرم جرسیدم، فرمود: آنها را بر زمین بگذار و برو فلانی و فلانی و هر کس را که دیدی دعوت کن. انس سمی‌گوید: من کسانی را که آن حضرت جآنان را نام برده بود و همچنین هر کس را که می‌دیدم، دعوت می‌کردم. از انس سپرسیدند: تعداد شما چند نفر بود؟ گفت: حدود سیصد نفر بودیم.

انس سمی‌گوید: پیامبر اکرم جفرمود: انس! ظرف را بیاور. آن گاه طبق دستور پیامبر اکرم جدسته‌های ده نفری یکی بعد از دیگری می‌آمدند و در اطراف ظرف حلقه می‌زدند و غذا می‌خوردند تا سیر می‌شدند و با این ترتیب همه غذا خوردند. آن گاه پیامبر اکرم جبه من گفت: ظرف را بردار. انس سمی‌گوید: نمی‌دانستم اکنون که آنرا برداشته‌ام، غذای بیشتری داشت یا قبلاً که آن را گذاشته بودم؛ سپس برخی از کسانی که غذا خوردند، همچنان در خانۀ پیامبر اکرم جنشستند و مشغول گفتگو بودند. آن حضرت جنیز تشریف داشت و عروسش نیز رو به دیوار نشسته بود. آنها با این کار، برای پیامبر اکرم جایجاد مزاحمت کردند آن حضرت جبرخاست و بیرون رفت و از خانه‌های دیگرش سرکشی نمود و برگشت و آنها همچنان نشسته بودند. آن گاه آنها احساس کردند که برای پیامبر اکرم جمزاحمت ایجاد نموده‌اند، بنابراین فوراً از آنجا برخاستند و رفتند. بعد از این موضوع، آیه حجاب نازل گردید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتَ ٱلنَّبِيِّ إِلَّآ أَن يُؤۡذَنَ لَكُمۡ إِلَىٰ طَعَامٍ غَيۡرَ نَٰظِرِينَ إِنَىٰهُ وَلَٰكِنۡ إِذَا دُعِيتُمۡ فَٱدۡخُلُواْ فَإِذَا طَعِمۡتُمۡ فَٱنتَشِرُواْ وَلَا مُسۡتَ‍ٔۡنِسِينَ لِحَدِيثٍۚ إِنَّ ذَٰلِكُمۡ كَانَ يُؤۡذِي ٱلنَّبِيَّ فَيَسۡتَحۡيِۦ مِنكُمۡۖ وَٱللَّهُ لَا يَسۡتَحۡيِۦ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ وَإِذَا سَأَلۡتُمُوهُنَّ مَتَٰعٗا فَسۡ‍َٔلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَابٖۚ ذَٰلِكُمۡ أَطۡهَرُ لِقُلُوبِكُمۡ وَقُلُوبِهِنَّۚ وَمَا كَانَ لَكُمۡ أَن تُؤۡذُواْ رَسُولَ ٱللَّهِ وَلَآ أَن تَنكِحُوٓاْ أَزۡوَٰجَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦٓ أَبَدًاۚ إِنَّ ذَٰلِكُمۡ كَانَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِيمًا٥٣[الأحزاب: ۵۳].

«ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر، بدون اینکه به شما اجازه داده شود، داخل نشوید. وقتی وارد شوید که برای صرف غذا به شما اجازه داده شود. آن هم مشروط به اینکه به موقع وارد شوید. نه اینکه از مدتی قبل بیائید و در انتظار پخت غذا بنشینید. ولی هنگامی که دعوت شدید، وارد شوید و زمانی که غذا می‌خورید پراکنده گردید. و به گفتگو ننشینید. این کار شما پیغمبر را آزار می‌داد ‌اما او شرم می‌کرد، ولی خدا از بیان حق شرم نمی‌کند. هنگامی که از زنان پیامبر چیزی از وسایل منزل به امانت خواستید از پس پرده از ایشان بخواهید، این کار برای پاکی دلهای شما و آنان بهتر است. شما حق ندارید پیغمبر خدا را آزار دهید و هرگز حق ندارید که بعد از مرگ او همسرانش را به همسری خویش در آورید. این کار نزد خدا(گناهی) بزرگ است».

با نزول آیۀ حجاب، پیامبر اکرم جهمسرانش را به التزام و رعایت حجاب دستور داد.

نزول حکم حجاب اعلان موافقت با رأی عمر بن خطاب سبود، چنانکه انس بن مالک سمی‌گوید: عمر بن خطاب سبه پیامبر اکرم جگفت: ای پیامبر اکرم جبه خانۀ تو هر انسان نیکوکار و بد کار می‌آید. بنابراین، اگر شما همسران خود را امر به حجاب می‌نمودید، بهتر بود. آن گاه آیۀ حجاب نازل گردید [۷۵۶].

با نازل شدن این آیه، حجاب بر همسران پیامبر اکرم جمشروع گردید و هدف از حجاب، پوشانیدن جسم در مقابل بیگانگان و گفتگو ننمودن با آنان است و اگر کسی به خاطر ضرورتی می‌خواهد با آنها سخن بگوید، این کار را از پشت پرده انجام دهد.

پس از نزول این آیه، پدران، فرزندان و محارم زنان گفتند: ای پیامبر اکرم جآیا این حکم شامل ما هم می‌گردد؟ خداوند در پاسخ آنها، این آیه را نازل کرد:

﴿لَّا جُنَاحَ عَلَيۡهِنَّ فِيٓ ءَابَآئِهِنَّ وَلَآ أَبۡنَآئِهِنَّ وَلَآ إِخۡوَٰنِهِنَّ وَلَآ أَبۡنَآءِ إِخۡوَٰنِهِنَّ وَلَآ أَبۡنَآءِ أَخَوَٰتِهِنَّ وَلَا نِسَآئِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُنَّۗ وَٱتَّقِينَ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدًا٥٥[الأحزاب: ۵۵].

«بر آنان گناهی نیست که با پدران، فرزندان،‌ برادران، فرزندان برادران، فرزندان خواهران و با زنان مسلمان و بردگان خود روبرو باشند. و از خدا بترسید که قطعاً خدا بر هر چیزی حاضر و ناظر است».

همچنین در مورد خانه‌نشینی و فرهنگ گفتگوی زنان پیامبر ج، این آیات نازل گردید:

﴿يَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِيِّ لَسۡتُنَّ كَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَيۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَيَطۡمَعَ ٱلَّذِي فِي قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا٣٢ وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣[الأحزاب: ۳۲-۳۳].

«ای همسران پیغمبر! شما مثل هیچ یک از زنان (عادی) نیستید. اگر می‌خواهید پرهیزگار باشید صدا را نرم و نازک نکنید که بیمار دلان چشم طمع به شما بدوزند؛ ‌بلکه به صورت شایسته و عادی سخن بگویید. و در خانه‌های خود بمانید و همچون جاهلیت پیشین درمیان مردم ظاهر نشوید و خودنمایی نکنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمایید. خدا قطعاً می‌خواهید پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد».

جمهور مفسران می‌گویند: گر چه این آیه خطاب به همسران پیامبر اکرم جنازل شده است، ولی حکم آن عام و همۀ زنان مسلمان مشمول این آیه می‌گردند و اگر زنان پیامبر اکرم جرا به طور خاص ذکر نموده است، به دلیل منزلت و مقام والای آنان نزد پیامبر اکرم جمی‌باشد [۷۵۷].

امام قرطبی در تفسیر خود می‌نویسد: این آیه زنان را ملزم به خانه‌نشینی می‌کند و اگر چه خطاب به زنان پیامبر جاست، اما از نظر حکم شامل همۀ زنان می‌باشد. زیرا علاوه بر آن، دلایل زیادی در شریعت وجود دارد که زنان را به خانه‌نشینی و خارج نشدن از منزل جز برای ضرورت توصیه می‌نماید [۷۵۸].

خداوند در قرآن، مسائل مربوط به زنان مسلمان را به تفصیل بیان نموده است و آنها را به پایین انداختن نگاه‌ها، حفاظت فرجها و آشکار نساختن مواضع زینت: گردن، ساق، ساعد، مو و غیره به غیر از محارم امر نموده است [۷۵۹]. این موارد در سورۀ نور بیان گردیده است و در سنت نبوی نیز زنان به رعایت حجاب و پاکدامنی و دوری از بدحجابی امر شده اند.

موارد ذکر شده برخی از درسها و حکمتهایی بود که از ازدواج پیامبر اکرم جبا زینب استنباط می‌گردد.

زینب در سال بیست هجری و در سن پنجاه و سه سالگی چشم از جهان فرو بست و اولین همسر پیامبر اکرم جبود که بعد از وفات آن حضرت جبه ایشان پیوست [۷۶۰]. از ایشان یازده حدیث نبوی نقل شده است [۷۶۱]. که پنج حدیث در کتب سته روایت شده است [۷۶۲]و در دو حدیث از آنها بخاری و مسلم اتفاق نموده‌اند [۷۶۳].

[۷۴۵] مسلم باب النکاح، ج ۲، ص ۱۰۴۸ شماره ۱۴۲۸. [۷۴۶] البدایة والنهایة، ج ۴، ص ۱۴۷. [۷۴۷] فتح الباری ابن حجر ج ۸، ص ۵۲۴. [۷۴۸] [۷۴۹] بخاری باب التوحید ج ۴، ص ۳۸۸ شماره ۷۴۲۰ - مسلم کتاب الایمان، ج ۱، ص ۱۶۰، شماره ۱۷۷. [۷۵۰] تفسیر السعدی، ج ۳، ص ۱۵۴. [۷۵۱] فی ضلال القرآن، ج ۵، ص ۲۸۶۹. [۷۵۲] تفسیر القرطبی، ج ۱۴، ص ۱۹۴. [۷۵۳] بخاری باب و کان عرشه علی الماء ج ۴، ص ۳۸۸ شماره ۷۴۲۰. [۷۵۴] قضایا نساء النبی والمومنات، ص ۲۱۸. [۷۵۵] همان. [۷۵۶] بخاری باب التفسیر، ج ۶، ص ۲۹ شماره ۴۷۹۰. [۷۵۷] السنة النبویة، ابی شهبه، ج ۲، ص ۳۱۲. [۷۵۸] تفسیر قرطبی ج ۱۴، ص ۱۷۹. [۷۵۹] همان. [۷۶۰] طبقات الکبری ج ۸ ص ۱۱۵. [۷۶۱] تلقیح المفهوم، ابن جوزی، ص ۳۷۰. [۷۶۲] تحفة الاشراف، مزی، ج ۱۱، ص ۳۲۱-۳۲۳. [۷۶۳] سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۲۱.