پیشروی بسوی دشمن و گرد آوری اخبار
رسول خدا سپاه خود را منظم کرده، برای جنگ با دشمن آماده نمود و پرچم سفیدی بدست مصعب بن عمیر و دو پرچم سیاه بدست هر یک از سعد بن معاذ و علی بن ابی طالب داد [۱۲]و خود شخصاً با یار غارش؛ ابوبکر صدیق اقدام به گشت زنی در منطقه نمود و پیرامون سپاه قریش پرس و جو میکرد. درآن اثنا به پیرمردی برخورد و از او در مورد قریش و سپاه مدینه جویا شدند. پیرمرد گفت: تا خودتان را معرفی نکنید چیزی نخواهم گفت. رسول خدا ج فرمود: شما ابتدا جواب ما را بده سپس ما خواهیم گفت از کجائیم. پیرمرد گفت: به من خبر رسیده که محمد و یارانش فلان روز از مدینه حرکت کردهاند اگر راست باشد باید اکنون آنها در فلان مکان باشند ـ نام مکانی را گرفت که سپاه اسلام فعلاً در آنجا مستقر بود ـ و افزود که به من خبر رسیده سپاه قریش در فلان روز حرکت کرده است اگر راست باشد اکنون باید در فلان مکان باشند ـ نام جایی را گرفت که اکنون سپاه قریش در آنجا مستقر بود ـ سپس پیرمرد گفت: حالا شما بگوئید که از کجا هستید؟ رسول خدا جفرمود: «ما از آب هستیم». این را گفت و فوراً از آنجا حرکت کرد. پیرمرد با خود تکرار میکرد: از کدام آب؟ از آب عراق؟ [۱۳].
شامگاه آن روز رسول خدا جسه نفر از فرماندهان خود به نامهای علی، زبیر و سعید بن ابی وقاص را با تعدادی از صحابه بسوی آبهای بدر فرستاد تا اطلاعاتی در مورد تحرکات دشمن بدست بیاورند. آنها دو نفر از کسانی را که برای مشرکین آب میکشیدند دستگیر کرده نزد رسول خدا آوردند. آنحضرت از تعداد افراد سپاه دشمن پرسید. گفتند: خیلی زیاد هستند. رسول خدا پرسید: روزانه چند نفر شتر سر میبرند؟ گفتند: روزی نُه و روزی دیگر ده نفر. رسول خدا جفرمود: پس تعداد سپاهیان نهصد الی هزار نفر میباشد و چون مطلع شد که عتبه، شیبه، امیه و ابوجهل و دیگر سران قریش در لشکر حضور دارند فرمود: مکه جگر گوشههایش را تقدیم شما کرده است [۱۴].
امام نووی از این عملکرد رسول خدا بر استحباب کتمان کاری در جنگ استدلال نموده است. تا از رسیدن خبر به دشمن جلوگیری شود [۱۵].
همچنین ما شاهد روش امنیتی هستیم که رسول خدا از آغاز دعوت تا کنون آنرا رعایت میکرد. و حتی در غزوههایش نیز از آن غافل نبود.
[۱۲] زاد المعاد (۳/۱۷۲) [۱۳] سیره نبوی ابن هشام (۲/۲۲۸). [۱۴] مسلم (۳/۱۴۰۴). [۱۵] شرح مسلم (۱۳/۴۵)