الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

تعقیب فراریان جنگ تا اوطاس و طائف

تعقیب فراریان جنگ تا اوطاس و طائف

الف – ابوموسی اشعری می‌گوید: هنگامی که پیامبر اکرم جاز حنین فارغ گردید، ابوعامر را با لشکری به سوی اوطاس فرستاد.من نیز با ابوعامر بودم. با درید بن صمه و یارانش برخورد نمودیم. درید کشته شد و یارانش شکست خوردند، اما ابوعامر مورد اصابت تیری قرار گرفت که به پای وی برخورد نموده بود. من شتابان نزد او رفتم و گفتم: چه کسی تو را زد؟ به سوی کسی اشاره کرد و گفت: او مرا زد. او قاتل من است. ابوموسی می‌گوید: من او را تعقیب کردم و به او رسیدم و ضربه‌هایی با شمشیر میان ما رد و بدل شد تا اینکه او را از پای درآوردم. آن گاه نزد ابوعامر برگشتم و گفتم: خدا او را کشت. گفت: بیا تیر را دربیاور. من آن را درآوردم، متوجه شدم که از محل اصابت تیر، آب بیرون می‌آید. ابوعامر گفت: برادرزاده‌ام! سلام مرا به پیامبر برسان و بگو: برایم طلب آمرزش نماید. آن گاه او مرا جانشین خود کرد و پس از اندک زمانی وفات یافت. ابوموسی می‌گوید: هنگامی که نزد پیامبر اکرم جدر خانه‌اش آمدم، او را تشکی که از سنگ‌ریزه‌ها ساخته شده بود، یافتم. من خبر وفات ابوعامر و همچنین اخبار لشکر خود را به اطلاع ایشان رساندم و گفتم که ابوعامر طلب آمرزش نموده است. پیامبر اکرم جمقداری آب خواست و وضو گرفت؛ سپس دستهایش را بالا گرفت و فرمود: بارالها! ابوعامر را ببخش. ابوموسی می‌گوید: سفیدی زیربغلش را می‌دیدم؛ سپس ادامه داد: بارالها! او را در قیامت بر بسیاری از بندگانت فضیلت ده. من گفتم: برای من نیز استغفار کن. فرمود: بارالها! گناهان عبدالله بن قیس را مغفرت کن و او را در قیامت به جایگاه نیکی وارد کن [۱۳۴۷].

ب – محاصرۀ فراریان در طائف: پیامبر اکرم جاهل طائف را تحت محاصره درآورد و از شیوه‌ها و راه‌های گوناگونی از قبیل جنگ، محاصره و شورا استفاده نمود و با راه‌اندازی جنگی روانی و تبلیغاتی، صفوف دشمن را متزلزل ساخت. برخی از این شیوه‌ها عبارت بودند از:

استفاده از روش جنگی جدید.

پیامبر اکرم جدر محاصرۀ طائف از سلاح‌های جدیدی استفاده نمود که قبلاً از آنها استفاده نکرده بود. این سلاح‌ها عبارت بودند از:

- منجنیق: آن حضرت در ایام محاصرۀ ثقیف در طائف از منجنیق استفاده می‌نمود؛ چنانکه مکحول می‌گوید: پیامبر اکرم جبر اهل طائف، منجنیق نصب کرد [۱۳۴۸].

منجنیق نوعی سلاح سنگین بود که در آن سنگهای بزرگی می‌گذاشتند و آن را پرتاب می‌کردند و اگر به دیوار یا دژ و برجی اصابت می‌نمود، آن را منهدم می‌ساخت و یا به وسیلۀ آن آتشی پرتاب می‌گردید تا به هر چیزی که اصابت می‌کند آن را بسوزاند. این سلاح سنگین، نیاز به گروهی داشت که آن را کنترل و هدایت نمایند [۱۳۴۹].

- دبابه: سلاح سنگین دیگری که پیامبر در این جنگ، برای اولین بار از آن استفاده نمود، دبابه بود. دبابه آلتی جنگی است که برای شکستن حصار دشمن، وارد آن می‌شوند و به شکل اطاقک ایمنی ساخته می‌شود که چند نفر هنگام حمله به درون دژ، به خاطر حفاظت خویش در مقابل تیرهای دشمن وارد آن می‌شوند [۱۳۵۰].

- سیم خاردار: یکی دیگر از وسایلی که پیامبر اکرم جدر محاصرۀ طائف از آن استفاده نمود، چیزی بود شبیه سیم خاردار امروزی. بدین صورت که با ترکیب دو چوب به صورت چهار پهلو، آلتی دفاعی می‌ساختند و آن را بر سر راه اسبها و جنجگویان دشمن می‌گذاشتند تا مانع پیشروی و یا حداقل باعث کندروی آنها گردد [۱۳۵۱].

مؤلفان کتب مغازی و سیره‌نویسان بر این عقیده‌اند که پیامبر اکرم جدر اطراف دژهای اهل طائف، از این آلت به عنوان حصار استفاده نمود [۱۳۵۲].

این عملکرد پیامبر اکرم جبرای تمامی مسلمانان و به ویژه برای رهبران امت اسلامی حاوی این موضوع است که عقل و اندیشۀ خود را در راستای استفاده از هر چیز جدید و مفید که خوشبختی دنیا و آخرت مسلمانان را تضمین می‌نماید، به کار بندند.

انتخاب مکان مناسب توسط پیامبر اکرم جبرای جنگ.

لشکر اسلام نزدیک دژها و در مکانی باز و مورد دید دشمن اردو زد. آنان هنوز وسایل خود را به زمین نگذاشته بودند که هدف آماج تیرها قرار گرفتند و افراد زیادی زخمی شدند. آن گاه حباب بن نذر به پیامبر اکرم جپیشنهاد تغییر مکان داد. پیامبر نیز این امر را پذیرفت و او را مأمور ساخت تا مکان مناسبی برای انتقال لشکر تلاش نماید. حباب، بعد از آنکه مکان مناسبی را انتخاب نمود، پیامبر نیز دستور جابجایی لشکر را به آن مکان داد. که امروز در آن مکان، مسجدالطائف معروف به مسجد ابن عباس قرار دارد [۱۳۵۳].

استفاده از جنگ تبلیغاتی و روانی.

هنگامی که آن حضرت با مقاومت شدید اهل طائف روبرو گردید و تعدادی از مسلمانان نیز کشته شدند، دستور داد تا نخلها و باغهای انگور اهل طائف را به آتش بکشند. هدف پیامبر اکرم جاز این عمل، وارد نمودن فشار روانی بر اهل طائف بود و هنگامی که متوجه شد که این عمل، روحیۀ مقاومت آنها را تضعیف ساخته است، از این عمل خودداری نمود و علاوه بر آن، دشمن نیز در پیامی پیامبر را سوگند داد و او را به رعایت صلۀ رحم فراخواند تا این عمل را رها نماید. بعد از آن پیامبر اعلام داشت که هر کدام از بردگان طائف از دژ بیرون بیاید و تسلیم شود، آزاد است؛ چنانکه در پی این اعلام، حدود بیست و سه غلام که ابوبکره ثقفی نیز درمیان آنان بود، از دژ بیرون شدند و به مسلمانان پیوستند و مسلمان شدند. پیامبر نیز آنها را آزاد ساخت و حتی بعد از مسلمان شدن طایفۀ ثقیف، آنها را برنگردانید [۱۳۵۴].

حکمت اتمام محاصره.

پیامبر اکرم جدست از محاصرۀ آنها برداشت؛ زیرا آنها قدرتی نبودند که کسی از اطرافیان طائف از آنها پیروی بکند؛ بلکه قدرت مرکزی در اختیار حکومت اسلامی قرار داشت. بنابراین ادامه و یا اتمام محاصرۀ آن فرقی نداشت. بر این اساس، پیامبر اکرم جبا اطرافیان خود در این مورد به مشورت پرداخت [۱۳۵۵]. نوفل بن معاویه دیلمی گفت: روباهی وارد سوراخی شده است؛ اگر شما مدتی آنجا بمانید، سرانجام بدست شما می‌افتد و اگر او را به حال خودش رها سازی، باز هم ضرری برای شما ندارد. بعد از این ماجرا، پیامبر اکرم جبه ابن خطاب دستور داد تا بانگ کوچ کردن سردهد. مردم نگران شدند و گفتند: چه طور برویم در حالی که هنوز طائف فتح نشده است؟ پیامبر فرمود: پس جنگ بکنید. آنها جنگ را آغاز کردند و در نتیجه عده‌ای از مسلمانان زخمی شدند. آن گاه ایشان فرمود: ما فردا اینجا را ترک خواهیم کرد. مسلمانان از شنیدن این خبر خوشحال شدند و به جمع‌آوری وسائل و آمادگی برای کوچ کردن پرداختند و پیامبر اکرم جنیز می‌خندید [۱۳۵۶]و هنگامی که کوچ کردند و از دشمن فاصله گرفتند، رسول خدا فرمود: بگویید: آیبون، تائبون عابدون لربنا حامدون [۱۳۵۷]. آنها گفتند: ای رسول خدا! علیه اهل طائف دعا کن. فرمود : بارالها! ثقیف را هدایت کن و همه را بیاور [۱۳۵۸].

[۱۳۴۷] البخاری، المغازی، ج ۵، ص ۱۲۰، شماره ۴۳۲۳. [۱۳۴۸] ابوداود، کتاب الجهاد، باب فضل الجهاد، مراسیل ابی‌داود، ص ۱۸۳. [۱۳۴۹] المدرسة العسکریة الاسلامیة، لوائ محمد فرج، ص ۴۰۷. [۱۳۵۰] القیادة فی عهد الرسول، ص ۴۰۵. [۱۳۵۱] الفن الحربی فی صدور الاسلام، لواء عبدالرؤف، عون، ص ۱۹۵. [۱۳۵۲] الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۲۱۴. [۱۳۵۳] مغازی، واقدی، ج ۱، ص ۴۱۶. [۱۳۵۴] السیرة النبویة الصحیحة، ج ۲، ص ۵۱۰. [۱۳۵۵] دراسات فی عهد النبوة و الخلافة الراشده، شجاع، ص ۲۰۶. [۱۳۵۶] مسلم، کتاب الجهاد و السیر، باب غزوة حنین، ج ۳، ص ۱۴۰۳، شماره ۱۷۷۸. [۱۳۵۷] زادالمعاد، ج ۳، ص ۴۹۷. [۱۳۵۸] مسلم، کتاب الجهاد و السیر، باب غزوة حنین، ج ۳، ص ۱۴۰۳، شماره ۱۷۷۸.