الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

شکست بنی‌قریظه

شکست بنی‌قریظه

بعد از اتمام غزوۀ خندق، پیامبر اکرم جو صحابه سلاحها را به زمین گذاشتند، امّا خداوند به ایشان دستور داد تا به کارزار با بنی‌قریظه بپردازند. پیامبر اکرم جبلافاصله یارانش را امر نمود تا به سوی بنی‌قریظه، رهسپار شوند و به آنان اطلاع داد که خداوند جبرئیل را فرستاده است تا دژهای آنان را بلرزاند و در دلهایشان رعب و وحشت بیندازد و به آنها دستور داد که نماز عصر را در مسیر راه نخوانند؛ بلکه در محل بنی‌قریظه بخوانند [۶۵۸].

مسلمانان، بیست و پنج روز، بنی‌قریظه را در محاصره قرار دادند [۶۵۹]، امّا با طولانی شدن مدت محاطره و در تنگنا قرار گرفتن آنان از نظر معیشت، تصمیم گرفتند تا خود را تسلیم نمایند و از پیامبر اکرم جخواستند تا سعد بن معاذ را در مورد آنان حکم قرار دهد. و انتظار داشتند که به خاطر عهدی که بین آنها و قبیلۀ اوس در زمان جاهلیت بود، سعد بر آنان ترحم نماید. آن گاه سعد را در حالی که به خاطر تیری که در غزوۀ احزاب به او اصابت کرده بود و زخمی بود، آوردند. سعد این گونه داوری نمود که جنگجویانشان کشته شوند و زنان و فرزندانشان اسیر گردند و مالهایشان تقسیم گردد. پیامبر اکرم جحکمیت سعد را پذیرفت و فرمود: به حکم خدا قضاوت نمودی [۶۶۰].

آن گاه گودالهایی را حفر نمودند و حدود چهارصد نفر از آنان را گردن زدند و تنها کسانی که عهدشکنی ننموده و یا مسلمان شدند، نجات یافتند و اموال و زنانشان درمیان مسلمانان تقسیم گردید.

و این پاداش منصفانۀ کسانی بود که عهدشکنی نمودند و با مسلمانان خیانت کردند. جزای آنان از جنس عملشان داده شد؛ چون آنها با عهدشکنی خود و همکاری با نیروهای احزاب، جان، مال و زنان و فرزندان مسلمانان را در معرض نابودی و اسارت قرار دادند بنابراین، با آنان برخورد به مثل کردند [۶۶۱].

درمیان کشته‌شدگان بنی‌قریظه فقط یک زن وجود داشت؛ چنانکه عائشه می‌گوید: در حالی که مردان بنی‌قریظه در بازار مدینه کشته می‌شدند، زنی از زنانشان نزد من نشسته بود و از هر بابی سخن می‌گفت و می‌خندید. ناگهان صدایی شنیدیم که می‌گفت: فلانی کجا است؟ نام او را می‌گرفت. گفت: به خدا، این نام مرا گرفت. گفتم: وای بر تو، مگر تو چه کار کرده‌ای؟ گفت: من فردی را به قتل رسانده‌ام. (او سنگ آسیابی بر روی خلاد بن سوید انداخته و او را کشته بود.) آن گاه او را بردند و گردنش را زدند. عایشه می‌گوید: من هنوز شوخیها و خنده‌هایش را به خاطر دارم [۶۶۲].

بعد از نابودی بنی‌قریظه، مدینه از وجود خبیث یهودیها کاملاً پاکسازی گردید و تنها مسلمانان باقی ماندند و جبهه داخلی اسلام از عناصر خطرآفرین کاملاً‌ پاکسازی شد و از آنجا که قریش به وجود یهودیان در مدینه، امیدوار بودند بنابراین، این آرزوی آنان به یأس و ناامیدی بدل گشت. منافقان نیز تکیه‌گاه خود را از دست دادند؛ چراکه همیشه از طرف یهودیان تغذیۀ فکری می‌شدند [۶۶۳].

تخلیه و پاکسازی جبهۀ داخلی حکومت اسلامی از وجود انسان‌های ناپاک، یکی از برنامه‌های مهم رسول خدا جبود که تحقق پذیرفت و برای امت به عنوان درسی همیشگی باقی ماند.

[۶۵۸] بخاری، کتاب المغازی، باب مرجع النبی للاحزاب، ج ۵، ص ۶۰، شماره ۴۱۱۹. [۶۵۹] صحیح السیرة النبویة، ص ۳۷۳. [۶۶۰] بخاری، کتاب المغازی، باب مرجع رسول الله من الاحزاب، ج ۵، ص ۶۱، شماره ۴۱۲۲. [۶۶۱] السیرة النبیویة الصحیحة، ج ۱، ص ۳۱۵-۳۱۷. [۶۶۲] همان، ص ۳۷۷. [۶۶۳] سیرة الرسول، دروزه، ج ۲، ص ۷۶ به نقل از دراسات فی عهد النبوه، شجاع، ص ۱۵۳.