الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد دوم

فهرست کتاب

ماجرای ابوذر غفاری

ماجرای ابوذر غفاری

ابن اسحاق می‌گوید: پیامبراکرم جبه راهش ادامه داد. برخی از افراد در مسیر راه از لشکر عقب می‌ماندند. وقتی نزد پیامبر نام آنها برده می‌شد، می‌فرمود: اگر در او خیری باشد، خداوند او را به شما ملحق خواهد ساخت و اگر غیر از این باشد، شما از دست او راحت شده‌اید تا اینکه ابوذر به خاطر کند روی شترش به تأخیر افتاد و به رسول خدا گفتند: ابوذر عقب‌مانده است. آن حضرت طبق معمول فرمود: اگر خیری در او باشد، خداوند او را به شما ملحق خواهد ساخت واگر غیر این باشد، شما از دست او راحت شده‌اید. ابوذر مدتی با شترش مدارا نمود، اما زیاد منتظر نماند و وسایل خود را از روی شتر پائین آورد و بر دوش خود گذاشت و پیاده دنبال لشکر به راه افتاد. پیامبر نیز در مکانی فرود آمده بود.

هنگامی که از دور چشمشان به ابوذر افتاد، گفتند: ای رسول خدا! فردی تنها و پیاده می‌آید. رسول خدا فرمود: شاید ابوذر باشد تا اینکه نزدیک آمد، گفتند: او ابوذر است. پیامبر فرمود: خدا به ابوذر رحم کند، او تنها راه می‌رود و تنها می‌میرد و تنها حشر می‌گردد [۱۴۸۴].

زمان سپری شد و عصر خلافت عثمان فرا رسید. ابوذر به خاطر مشکلاتی که پیش آمد، به ربذه (نام جائی است) منتقل شد و در بیماری وفات خود به غلام و همسرش گفت: هنگامی که وفات نمودم، شما دو نفر مرا غسل دهید و کفن کنید و جنازه‌ام را در کنار راه بگذارید وبه اولین گروهی که از آنجا می‌گذرد، بگویید: این ابوذر است. آنها نیز طبق توصیه، چنین کردند تا اینکه قافله‌ای از کوفه سر رسید و متوجه جنازۀ او نشدند؛ حتی نزدیک بود اورا با مرکبهای خود زیر بیاورند. ابن مسعود گفت: این چیست؟ گفتند: جنازۀ ابوذر است. او لا‌ اله ‌الا الله گفت و به گریه افتاد و گفت: رسول خدا راست فرمود که ابوذر تنها راه می‌رود و تنها می‌میرد وتنها حشر می‌گردد؛ سپس از مرکبش پایین آمد و بر جنازه ابوذر نماز خواند و دفنش نمود [۱۴۸۵].

در این داستان درسها و عبرتهای زیادی وجود دارد از جمله اینکه:

۱- تحمل مشقت‌های سفر توسط ابوذر تا جایی که با حمل اساسیۀ خود بر پشت، پیاده خود را به کاروان پیامبر اکرم جرسانید. این امر بیانگر شوق ابوذر به جهاد در راه خدا می‌باشد [۱۴۸۶].

۲- اینکه پیامبر فرمود: خدا بر ابوذر رحم کند، او تنها راه می‌رود و تنها می‌میرد و تنها حشر می‌گردد، دلیل واضح و روشنی است بر صدق نبوت آن حضرت؛ زیرا خبر دادن از اموری که هنوز اتفاق نیفتاده است، سپس اتفاق‌افتادن آن امور، معجزه‌ای است که خداوند به پیامبرش بخشیده است و در سیرت پیامبر اکرم، با موارد زیادی از این قبیل برخورد می‌نماییم [۱۴۸۷].

۳- همچنین از این ماجرا به علم ابن مسعود و قوت حافظۀ ایشان پی می‌بریم که پس از گذشت چندین سال، با دیدن جنازۀ ابوذر، بالفور حدیث پیامبررا در مورد مرگ ابوذر به یاد می‌آورد [۱۴۸۸].

[۱۴۸۴] السیرة النبویة، ابن هشام، ج ۴، ص ۱۷۸. [۱۴۸۵] همان. [۱۴۸۶] الصراع مع الصلیبیین، ص ۱۲۹ – التاریخ الاسلامی، حمیدی، ج ۸، ص ۱۱۴. [۱۴۸۷] همان. براساس نص صریح قرآن، پیامبر اکرم جعلم غیب اطلاعی نداشت، مگر اموری که توسط خداوند به ایشان اطلاع داده است. (مترجم) [۱۴۸۸] تاریخ الاسلامی، حمیدی، ص ۸، ص ۱۱۴.