اعزام لشکر اسلام
هنگامی که لشکر اسلام آمادۀ اعزام شد، پیامبر اکرم جو مسلمان برای بدرقۀ لشکر اسلام بیرون شدند و همه از خدا پیروزی و سلامتی این مجاهدان جان برکف را میخواستند و آنها را با این جمله اعزام کردند: «خداوند شما را حفاظت نماید و سالم و با غنیمت برگرداند» [۱۱۳۳].
هنگامی که مردم با عبدالله بن رواحه خداحافظی کردند، به گریه افتاد و اشکها بر گونههایش جاری شد. پرسیدند: چرا گریه میکنی؟ گفت: به خدا سوگند به خاطر دوستی دنیا گریه نمیکنم : بلکه از پیامبر اکرم جشنیدم که این آیه را تلاوت مینمود:
﴿وَإِن مِّنكُمۡ إِلَّا وَارِدُهَاۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتۡمٗا مَّقۡضِيّٗا٧١﴾[مریم: ۷۱].
«همه شما وارد دوزخ میشوید (مؤمنان برای عبور و دیدن و کافران برای دخول و ماندن)، این امر حتمی و فرمانی است قطعی از پروردگارتان».
به خدا سوگند نمیدانم که حال من بعد از ورود در آن چگونه خواهد بود. مسلمانان او را تسلی دادند و گفتند: خداوند شما را حفاظت نماید و به سلامتی برگردید. عبدالله درجواب آنان چنین سرود:
لکنی أسأل الرحمن مغفره
وضربة ذات فراغ تقذف الزبدا
«من از خدا مغفرت میخواهم و ضربهای کارساز که مغزها را متلاشی سازد.»
اوطعنة بیدی حران مجهزة
بحربة تنفذ الاحشاء والکبدا
حتی یقولوا اذا امروا علی جدثی
ارشده الله من غاز وقد رشدا
[۱۱۳۴]
«یا زخمی به دستان محکم و کشنده با نیزهای که رودهها و جگر را پاره بکند».
«تا اگر بر جسدم گذر کردند، بگویند: آفرین بر این جنگجوی موفق».
و هنگامی که عبدالله با پیامبر اکرم جخداحافظی کرد، چنین سرود:
یثبت الله ما آتاك من حسن
تثبیت موسی ونصرا کالذی نصروا
«خداوند، خوبیهای تو را تثبیت نماید و به تو یاری رساند همان طور که خوبیهای موسی را تثبیت نمود و او را یاری رساند».
انی تفرست فیك الخیر نافلة
فراسة خالفتهم في الذی نظروا
«من در وجودتان آثار خیر فراوانی دیدم که با تمامی کسانی که قبل از این دیده شدهاند، فرق میکند».
انت الرسول فمن یحرم نوافله
والوجه منه فقد ازری به القدر
[۱۱۳۵]
«تو پیامبر خدا هستی؛ پس هر کس که ازخوبیهای و چهرهی تو محروم ماند، واقعاً بیارزش است».
[۱۱۳۳] السیرة النبویة، ابن هشام، ج ۴، ص ۲۱. [۱۱۳۴] همان. [۱۱۳۵] مغازی رسول الله، عروه بن زبیر، ص ۲۰۴ – ۲۰۵.