اعزام خالد بن ولید بهسوی بنیجزیمه
پیامبر اکرم جخالد را در شوال سال هشتم هجری قبل از حنین با سیصد و پنجاه نفر از بنوسلیم و مدلج و انصار ومهاجران به سوی بنوجذیمه فرستاد [۱۲۶۹]. آنها وقتی خالد را با لشکرش دیدند، سلاحهای خود را برداشتند و برای جنگ آماده شدند. خالد گفت: وای بر شما، سلاحهای خود را به زمین بگذارید، مردم همه مسلمان شدهاند. مردی از آنان برخاست و گفت: وای بر شما ای بنوجذیمه! این خالد است و اگر سلاحها را به زمین بگذارید، جز اسارت چیزی دیگر در انتظارتان نیست و بعد از اسارت نیز گردنهای شما را خواهد زد. به خدا سوگند من سلاح خود را به زمین نخواهم گذاشت؛ سپس به اصرار دیگران شمشیر خود را به زمین گذاشت، آن گاه خالد، اسلام را به آنان عرضه کرد، اما آنان راضی نگردیدند تا بگویند «اسلمنا» «مسلمان شدیم»؛ بلکه میگفتند: «صبأنا، صبانا» یعنی از دین خود دست برداشتیم. خالد برخی از آنان را اسیر کرد و برخی را کشت. اصحاب پیامبر اکرم جکه در رکاب خالد بودند، به این کار او اعتراض کردند؛ سپس خالد اسیران را به دست اصحاب سپرد، اما در بامداد یکی از روزها دستور داد تا هرکس اسیر خود را به قتل برساند. برخی نیز این دستور وی راپذیرفتند، اما عبدالله بن عمر وعدهای دیگر از کشتن اسیران خود خودداری نمودند و هنگامی که نزد رسول خدا برگشتند و آن حضرت را از ماجرا مطلع ساختند، این امر موجب ناراحتی و نگرانی ایشان گردید و دستهایش را به سوی آسمان بالا برد و گفت: بارالها! از کاری که خالد کرده است، بیزارم [۱۲۷۰].
بر اثر چنین موضوعی بین خالد و عبدالرحمن بن عوف، سخنان تندی رد وبدل شد؛ زیرا عبدالرحمن بر این عقیده بود که این رفتار خالد با جذیمه به خاطر انتقام خون عمویش، فاکه بن مغیره، بود که در جاهلیت توسط جذیمه کشته شده بود؛ چنانکه امام مسلم در روایتی به این موضوع اشاره نموده است [۱۲۷۱]و گفته است بر اثر این درگیری، خالد به عبدالرحمن ناسزا گفت، آن گاه پیامبر اکرم جفرمود: اصحاب مرا ناسزا نگویید؛ زیرا اگر شما به اندازۀ کوه احد در راه خدا انفاق کنید، به اندازۀ یک مد آنچه آنها انفاق کردهاند، یا نصف آن نمیرسد [۱۲۷۲].
سپس پیامبر اکرم جعلی ابن ابیطالب را فرستاد تا خونبهای کشتگان جذیمه را پرداخت نماید و درصدد جبران نمودن ستمی که بر آنان رفته است؛ برآید [۱۲۷۳]؛ چنانکه بر اثر این عملکرد حکیمانۀ پیامبر اکرم ج، اندوه و ناراحتی آنان از جانب بنیجذیمه از بین رفت [۱۲۷۴].
اما دلیل اینکه پیامبر اکرم جبه تنبیه و سرزنش خالد نپرداخت، بیانگر آن است که این عمل، خالد براساس اجتهاد و جهت کسب رضایت پروردگار بوده است [۱۲۷۵].
[۱۲۶۹] السرایا و البعوث النبویه، ص ۲۴۸. [۱۲۷۰] السیرة النبویة، ابیشهبه، ج ۲، ص ۴۶۴. [۱۲۷۱] صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۹۶۷ – ۱۹۶۸، شماره ۲۵۴۱. [۱۲۷۲] السیرة النبویة فی ضوء المصادر الاصلیة، ص ۵۷۹. [۱۲۷۳] السیرة النبویة فی ضوء المصادر الاصلیة، ص ۵۷۹. [۱۲۷۴] السیرة النبویة، ابی شهبه، ج ۲، ص ۴۶۵. [۱۲۷۵] السیرة النبویة فی ضوء المصادر الأصلیة، ص ۵۷۹.