درسها و حکمتهای برگرفته شده از برخورد پیامبر اکرم جدر این ماجرا
۱- هنگامی که ابوسفیان به دست مسلمانان گروگان گرفته شده بود و ادامۀ زندگی وی براساس دستور پیامبر اکرم جوابسته بود، و عمر قصد داشت تا گردن وی را بزند و عباس او را پناه داد؛ سپس روز بعد به جای سرزنش و تهدید و خوار شمردن، به اسلام فراخوانده شد، در چنین موقعیتی چنین برخورد و موضعگیری مسالمتآمیز و محترمانهای، او را تحت تأثیر قرار داد تا جایی که خطاب به پیامبر اکرم جگفت: پدر و مادرم فدایت باد؛ تو چه قدر مهربان و بردبارهستی [۱۲۲۳]و ... و مسلمان شد. آن گاه پیامبر اکرم جبراساس پیشنهاد عمویش، اعلان نمود که هر کس وارد منزل ابوسفیان بشود، در امان خواهد بود. این امتیاز به خاطر تثبیت و تقویت ایمان او بود [۱۲۲۴]و این برخورد پیامبر اکرم جموجب زدودن ریشههای کینهتوزی از قلب ابوسفیان گردید و ابوسفیان به این نتیجه رسید که اگر مؤمن واقعی باشد و دراین راستا تلاش نماید، جایگاه و منزلت گذشته خویش را نیز در اسلام از دست نخواهد داد [۱۲۲۵].
۲- فلسفۀ این امر که پیامبر اکرم جبه عباس گفت: او را در کنار تنگه وادی نگه دار تا سربازان خدا را ببیند [۱۲۲۶]، به خاطر این بود تا روحیه پیشوای مکه را تضعیف نمایدتا اگر افرادی قصد مقاومت را داشته باشند، با دیدن قدرت و نظم لشکر اسلام که برای پاکسازی مکه از لوث شرک و بتپرستی آمدهاند، در تصمیمگیری خود تجدید نظر نمایند [۱۲۲۷]؛ چنانکه نقشۀ پیامبر اکرم جمحقق شد و ابوسفیان به میزان و عمق توانایی لشکر اسلام پی برد و اعتراف کرد که کسی یارای مقابله با چنین لشکر عظیمی را ندارد و به عباس گفت: حکومت برادرزادهات خیلی بزرگ شده است که عباس در جواب گفت: این نبوت است [۱۲۲۸].
اراده و حکمت خدا این بود که کلمۀ «انما النبوه» «این نبوت است» را بر زبان عباس جاری گرداند تا پاسخی باشد دائمی برای تمامی کسانی که در مورد دعوت پیامبر اکرم جگمان میکنند که برای احراز ملک و مال و براساس احیاء تعصبات نژادی و زبانی بوده است. این کلمه در واقع بیانگر هویت و سیرۀ پیامبر اکرم جمیباشد؛ زیرا تمامی اوقات ایشان در جهت تبلیغ رسالت خدا به مردم سپری میشد و درصد تشکیل حکومت و یا دولتی برای خویش نبود [۱۲۲۹]. پیامبر اکرم جبه طور عمدی، اقدام به جنگ روانی و تبلیغاتی علیه قریش نمود؛ چنانکه به سربازان خود دستور داد که چندین هزار آتش برافروزند تا جایی که روشنایی آنها، فضا را منور ساخت و منظرۀ عجیبی به وجود آورد و ترس و هراس را بر قلوب قریشیان مسلط ساخت [۱۲۳۰]و هدف پیامبر اکرم جاز این امر، تضعیف روحیۀ جنگجویانۀ قریش بود تا بدون درگیری تسلیم بشوند و بدین صورت از ریختن خون جلوگیری بشود؛ چنانکه این شیوه کارآمد و هدف پیامبر اکرم جمحقق گردید. اهمیت دادن پیامبر اکرم جبه تضعیف روحیۀ جنگجویان دشمن، نوعی پیشرفت نظامی محسوب میشود؛ چنانکه بعدها در آموزشگاههای نظامی به این نکته عنایت خاصی شد [۱۲۳۱].
[۱۲۲۳] فقه السیرة النبویة، غضبان، ص ۵۶۴. [۱۲۲۴] المستفاد من قصص القرآن، ج ۲، ص ۴۰۳. [۱۲۲۵] قراءة سیاسیة للسیرة النبویه، محمد رواس، ص ۲۴۵. [۱۲۲۶] السیرة النبویة، ابن هشام، ج ۴، ص ۵۲. [۱۲۲۷] القیادة العسکریه فی عهد الرسول، ص ۴۴۷. [۱۲۲۸] السیرة النبویة، ابن هشام، ج ۴، ص ۵۲. [۱۲۲۹] فقه السیرة النبویة، بوطی، ص ۲۷۵. [۱۲۳۰] طبقات، ابن سعد، ج ۲، ص ۱۳۵. [۱۲۳۱] العبقریه العسکریه و غزوات الرسول، لواء محمد فرج، ص ۵۶۵.