مواجهه بنیاسد با دولت اسلامی
جاسوسانی که رسول خدا جدر شبهجزیره عربستان گسیل داشته بود، خبر آمادگی بنواسد بن خزیمه به فرماندهی طلیحه اسدی را، که قصد حمله به مدینه به امید دستیافتن به دارائیهای آن و حمایت از قریش در تجاوز بر مسلمانان داشت، رساندند.
رسول خدا جبعد از اطلاع از این امر، گروهی متشکل از صد و پنجاه نفر مهاجر و انصار را به سرپرستی اباسلمه بن عبدالأسد مخزومی به سوی بنیاسد فرستاد [۳۸۱]و فرمود: قبل از آنکه افراد آنها برتو حمله کنند، برآنها یورش ببر [۳۸۲].
ابوسلمه، به سوی بنیاسد حرکت نمود و بسیاری از گوسفندان و چهارپایانشان را به غنیمت گرفت و با پیروزی تمام در حالی که دشمن را سراسیمه و پراکنده گردانیده بود، به مدینه بازگشت.
ابوسلمه از پیشگامان دعوت اسلامی بود که بعد از بازگشت به مدینه بر اثر عفونت زخمی که از احد برداشته بود، درگذشت [۳۸۳].
نکاتی که در این سریه وجود دارد عبارتند از:
۱- تاکتیک جنگی به موقع و حساب شده رسول خدا جموجب گردید که دشمن غافلگیر گردد؛ زیرا آنها چنین میپنداشتند که مسلمانان بعد از شکست در احد نخواهند نتوانست بلافاصله آن را جبران نمایند، اما هجوم سوارکاران ابوسلمه آنها را کاملاً غافلگیر کرد و از جانب مسلمانان به گونهای دچار رعب و وحشت گشتند که تصور حمله به مدینه را به فراموشی سپردند.
۲- نکته دیگر، دقت مسلمانان در تعیین انتخاب زمان جنگ و حفظ اسرار نظامی است که با وجود مسافت طولانی، قبل از اینکه دشمن نقشه خود را عملی سازد، موجب شکست نقشه آنان گردیدند.
یکی از مهمترین عوامل پیروزی مسلمانان در این سریه، دقت عمل آنان بود که تأثیر عمیقی در روحیه دشمن به جا گذاشت و برای آنان که مسلمانان توان هرگونه حمله غافلگیرانه را در هر شرایط و زمانی دارند و دشمن اذعان نمود که هیچ گاه از تهاجم مسلمانان درامان نیست. بنابراین، درصدد ایجاد صلح با مسلمانان برآمدند [۳۸۴].
[۳۸۱] نظرة النعیم، ج ۱، ۳۱۳. [۳۸۲] قراءه سیاسیة للسیره النبویه، ص ۱۶۲-۱۶۳. [۳۸۳] فقه السیرة، غزالی، ص ۲۷۴. [۳۸۴] التاریخ الإسلامی، حمیدی، ج ۶، ص ۲۳.