درسها و نکات موجود در این ماجرا
۱- تمایل شدید مشرکان به انتقام گرفتن از مجاهدان اسلام؛ چنانکه صفوان بن امیه و عمیر بن وهب برای کشتن رسول خدا جبا هم توافق نمودند و این امر برای مسلمانان حاوی این نکته است که دشمنان اسلام تنها به نپذیرفتن دعوت و تشویش و بازداشتن مردم اکتفا نمیکنند؛ بلکه به ترور دعوتگران و طرح توطئههای ویرانگر نیز روی میآورند و چه بسا در این راستا و جهت تنفید اهداف خود برخی از جنایتکاران را نیز اجیر مینمایند؛ چنانکه در این ماجرا صفوان از فقر و تنگدستی عمیر سوء استفاده مینمود و وی را به مأموریت مورد نظر گسیل داشت [۹۱].
۲- میزان هوشیاری و تدابیر امنیتی صحابه: چنانکه عمر بلافاصله متوجه عمیر شد و مراقبت لازم را به عمل آورد و اعلان نمود که وی شیطانی است که برای برپانمودن شری آمده است؛ زیرا سابقه وی نزد عمر روشن بود. او کسی بود که مسلمانان را در مکه آزار میداد و در جنگ بدر مشرکان را تحریک کرده بود. به همین جهت عمر تدابیر لازم امنیتی را به خاطر حفاظت رسول خدا جاندیشید و دست از حمائل شمشیرش دور نکرد و به وی امکان نداد تا عملیات خود را اجرا نماید و به تعدادی از نفرات دستور داد تا به حراست رسول خدا بپردازند.
۳- افتخار به فرامین دین و شعارهای اسلامی: چنانکه رسول خدا جدر آن شرایط از اینکه به تحیت جاهلی با وی روبرو شود، انصراف ورزید و به وی خاطرنشان نمود که خداوند متعال تحیت اهل بهشت را به آنها عنایت نموده است.
۴- برخورد و رفتار نیک رسول خدا: با اینکه عمیر، جهت کشتن پیامبر اکرم جآمده بود، آن حضرت از مجازات وی صرفنظر نمود و او را بخشید و فرزندش را نیز بعد از اسلام آوردنش آزاد نمود و به یارانش گفت: به برادرتان مسائل دینی بیاموزید و قرآن را به وی تعلیم دهید و فرزندش را آزاد نمائید [۹۲].
۵- قوت ایمان عمیر: وی تصمیم گرفت تا با اسلام در برابر تمام مردم مکه بایستد. پیامبر نیز به وی اجازه داد و او در مکه تصمیمش را عملی نمود و سپس به مدینه بازگشت و تعداد زیادی توسط او مسلمان شدند. او یکی از کسانی بود که بعدها عمر بن خطاب آنها را مساوی با هزار نفر میدانست [۹۳].
[۹۱] غزوة بدر الکبری، ابیفارس، ص ۸۲. [۹۲] صحیح السیرة النبویة، ص ۲۶۰. [۹۳] التربیة القیادیة، ج ۳، ص ۷۳.