فتح و سقوط قلعهها
یهودیان با مشاهدۀ مسلمانان، به دژها و قلعههای خود پناه بردند. مسلمانان، آنان را محاصره نمودند و قلعهها را یکی بعد از دیگری فتح کردند. اولین قلعههایی که فتح شد، عبارت بودند از: قلعه ناعم و صعب که در محلۀ نطاه و قلعۀ ابونزار که در محله شق قرار داشتند. این دو محله از محلههای شمال شرقی خیبر به شمار میرفتند، سپس قلعه محکم و معروف قموص را در محلۀ کتیبه که متعلق به ابن أبی الحقیق بود و بعد از آن قلعههای و طیح و سلالم را فتح نمودند [۹۸۴].
مسلمانان در فتح برخی از این قلعهها با مقاومتهای شدیدی روبرو شدند. به ویژه در فتح قلعه ناعم که در کنار دیوار آن، محمود بن مسلم انصاری به وسیله سنگ آسیابی که توسط فردی به نام مرصب بر او انداخته شد، شهید گردید [۹۸۵]. فتح این قلعه ده روز به طول انجامید [۹۸۶]. و مسلمانان از فتح آن خسته شدند تا اینکه سرانجام شبی پیامبر اکرم جاعلام نمود که فردا پرچم را به دست کسی خواهد سپرد که خدا و رسولش او را دوست میدارند و او نیز آنها را دوست میدارد و توسط او، قلعه فتح خواهد شد.
مسلمانان با شنیدن این خبر، بینهایت خوشحال گردیدند. آن حضرت صبح فردا بعد از نماز، علیسرا فراخواند و پرچم را به دست او سپرد و بدین صورت قلعه توسط علی فتح گردید [۹۸۷].
علی در آن لحظه دچار چشم درد شده بود. پیامبر اکرم جچشمان او با آب دهان خیس نمود و برایش دعا کرد، فوراً بهبود یافت [۹۸۸].
پیامبر اکرم جقبل از اینکه علیسرا برای فتح این قلعه بفرستند، به او گفت: نخست آنها را به اسلام فرا خواند و فرمود: «به خدا سوگند! اگر خدا توسط تو یک نفر را هدایت نماید، برایت از شتران سرخ مو بهتر خواهد بود» [۹۸۹]. و هنگامی که علی پرسید و گفت: ای پیامبر اکرم ج!با آنها بر چه اساسی بجنگم؟ فرمود: «با آنان بجنگ تا به یگانگی خدا و رسالت پیامبرش ایمان بیاورند. اگر پذیرفتند، پس مالها و جانهایشان را ایمن ساختهاند. مگر در مقابل حقوق خدا و حساب کارشان با خدا است» [۹۹۰].
هنگامی که مسلمانان، قلعه را محاصره نمودند، قهرمان یهود که مرحب نام داشت و باعث قتل عامر بن اکوع شده بود، مبارز طلبید. از سپاه مسلمانان، علیسبه مصاف او رفت و او را به قتل رساند. و این امر بر روحیۀ یهودیان اثر ناگواری گذاشت و منجر به شکست آنها گردید [۹۹۱]. در برخی روایات آمده است که علیسدر فتح قلعه ناعم بعد از اینکه زره او توسط فردی یهودی از دست او افتاد، دروازۀ قلعه را از بیخ بر کند و از آن به عنوان زره استفاده نمود. باید گفت: این روایات ضعیفاند و نمیتوان به آن استدلال نمود، با این وجود نمیتوان شجاعت علیسرا منکر شد و آنچه در مورد شجاعت ایشان در روایات صحیح آمده است ما را از این گونه روایات مستغنی میسازد [۹۹۲]. بعد از فتح قلعۀ ناعم، مسلمانان متوجه فتح قلعه صعب بن معاذ شدند و آن را بعد از سه روز مبارزه فتح نمودند. در فتح این قلعه، حامل پرچم اسلام، حباب بن منذر، از خود رشادت خوبی نشان داد تا اینکه توانست آن را فتح نماید. در این قلعه، مواد غذایی و اثاثیۀ فراوانی بدست مسلمانان افتاد و آنها را از تنگدستیای که به خاطر کمبود مواد غذایی به آن گرفتار شده بودند، نجات داد.
سپس آنان به سوی قلعه زبیر، جایی که فراریان قلعههای فتح شدۀ سابق به آنجا پناه برده بودند، حرکت کردند. مسلمانان، قلعه را محاصره نمودند و آب آن را قطع کردند. ساکنان قلعه ناچار به میدان کارزار آمدند و جنگیدند و بعد از سه روز شکست خوردند و قلعه به تصرف مسلمانان در آمد و بدین صورت آخرین قلعۀ منطقه نطاه فتح گردید.
مسلمانان آن گاه متوجه منطقۀ «شق» شدند و قلعه ابی و سپس قلعه نزار را فتح کردند. و بعد از آن قلعههای قموص، و طیح و سلالم را که فراریان دو قلعۀ سابق نیز به آنها پیوسته بودند، محاصره کردند و این محاصره چهارده روز به طول انجامید. تا آنکه سرانجام آنها پیشنهاد صلح دادند [۹۹۳].
بدین صورت خیبر با تجهیزات نظامی مسلمانان فتح گردید [۹۹۴]در این اثنا ساکنان «فدک»، واقع در شمال خیبر، قبل از اینکه میان آنان نبردی صورت گیرد، به پیامبر اکرم جپیشنهاد صلح دادند و باغ معروف فدک را به عنوان عوض صلح به پیامبر اکرم جبخشیدند [۹۹۵]. بنابراین، فدک به پیامبر اکرم جاختصاص یافت؛ زیرا در فتح آن هیچ گونه اسب و اسلحهای از جانب مسلمانان مورد استفاده قرار نگرفت. سپس مسمانان، وادی قری را که مجموعهای از چند قریه بود، به محاصره در آوردند و محاصره آن چند شب طول کشید تا اینکه آنان سلاحهای خود را کنار گذاشتند و تسلیم شدند. مسلمانان به غنیمتهای هنگفتی دست یافتند و زمینهای کشاورزی و نخلهای خرما را مانند زمینهای خیبر به یهودیان سپردند و آنها را در محصول شریک ساختند؛ سپس با ساکنان تیماء نیز صلح نمودند [۹۹۶].
بدین صورت تمامی قلعههای یهود فتح گردید و در مجموع نود و سه نفر کشته شد [۹۹۷]. و زنان و کودکان زیادی اسیر شدند. از جمله صفیه، دختر حی بن اخطب، نیز اسیر شد که پیامبر اکرم جاو را آزاد نمود و با او ازدواج کرد [۹۹۸].
ابن اسحاق میگوید: از مسلمانان بیست نفر به شهادت رسیدند [۹۹۹]اما واقدی میگوید: پانزده نفر به شهادت رسیدند [۱۰۰۰].
[۹۸۴] السیرة النبویة فی ضوء المصادر الاصلیه، ص ۵۰۱. [۹۸۵] واقدی، ج ۲ف ص ۶۵۷. [۹۸۶] همان. [۹۸۷] المستدرک، ج ۳، ص ۳۷. [۹۸۸] مسلم، ج ۴، ص ۱۸۷۲، شماره ۲۴۰۶. [۹۸۹] همان، ج ۲، ص ۱۸۷۱، شماره ۲۴۰۴-۲۴۰۵. [۹۹۰] همان، ج ۲، ص ۱۸۷۲، شماره ۱۴۰۵. [۹۹۱] السیرة النبویة فی ضوء المصادر الاصلیه، ص ۵۰۲. [۹۹۲] السیرة النبویة الصحیحه، ج ۱، ص ۳۲۴. [۹۹۳] واقدی، ج ۲، ص ۶۵۸. [۹۹۴] السیرة النبویة فی ضوء المصادر الاصلیة، ص ۵۰۴. [۹۹۵] مغازی، واقدی، ج ۲، ص ۶۹۹. [۹۹۶] زاد المعاد، ج ۳، ص ۳۵۴-۳۵۵. [۹۹۷] السیرة النبویة فی ضوء المصادر الاصلیة، ص ۵۰۴. [۹۹۸] صحیح مسلم، کتاب النکاح، ج ۲، ص ۱۰۴۵. [۹۹۹] السیرة النبویة الصحیحة، ج ۱، ص ۳۲۷. [۱۰۰۰] المغازی، ج ۲، ص ۷۰۰.